bato-adv
کد خبر: ۸۵۳۵۷۳

آیا ترامپ می‌تواند با لغو تحریم‌های اولیه به یک توافق هسته‌ای با ایران برسد؟

آیا ترامپ می‌تواند با لغو تحریم‌های اولیه به یک توافق هسته‌ای با ایران برسد؟

دونالد ترامپ به جای برچیدن کامل برنامه هسته‌ای، به دنبال محدودسازی نظارت‌پذیر است و لغو تحریم‌های اولیه را ابزار خود می‌داند. این رویکرد، پیشرفت‌های هسته‌ای ایران را معکوس کرده و فرصت‌های اقتصادی برای آمریکا فراهم می‌کند، بدون آنکه تنش نظامی ایجاد شود. ترامپ از این طریق می‌تواند توافقی جامع‌تر از اوباما و موفق‌تر از بایدن حاصل کند.

تاریخ انتشار: ۲۱:۳۲ - ۲۴ فروردين ۱۴۰۴

فرارو- تریتا پارسی رئیس سابق شورای ملی ایرانیان آمریکا و معاون اجرایی موسسه کوئینسی

به گزارش فرارو به نقل از نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت، نخستین تماس دیپلماتیک میان دولت دونالد ترامپ و تهران با نشانه‌هایی از پیشرفت همراه بود. هر دو طرف، مذاکرات برگزارشده در عمان را مثبت و سازنده ارزیابی کردند. اما نشانه واقعی تحول در این روند، موافقت عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران با انجام گفت‌وگویی مستقیم با استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ، بود؛ رخدادی که در طول چهار سال ریاست‌جمهوری جو بایدن هرگز محقق نشد، چرا که مقامات ایرانی همواره از دیدار مستقیم با مسئولان وزارت خارجه آمریکا خودداری کرده بودند. اکنون، ترامپ فرصت آن را دارد تا در مسیر دستیابی به آنچه «توافقی بهتر» خوانده می‌شود، رویکردی جدید را با تکیه بر سه محور اصلی طراحی و دنبال کند.

راستی‌آزمایی در مقابل برچیدن کامل

دونالد ترامپ بار‌ها تأکید کرده است که تنها خط قرمز قطعی او در قبال ایران، جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح هسته‌ای است. با این حال، همچنان مشخص نیست که وی قصد دارد این هدف را از طریق برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران مشابه الگوی به‌کاررفته در مورد لیبی که موضع مورد حمایت اسرائیل است دنبال کند یا آنکه رویکردی مبتنی بر راستی‌آزمایی و محدودسازی را برگزیند که به‌جای حذف کامل، بر کنترل و نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای تمرکز دارد.

الگوی لیبی با یک چالش اساسی روبه‌رو است: ایران هیچ‌گاه تسلیم کامل و یک‌جانبه را نخواهد پذیرفت؛ مسئله‌ای که از نگاه ناظران، انگیزه اصلی پافشاری اسرائیل بر این مدل به شمار می‌رود. در ارزیابی‌های امنیتی تل‌آویو، چنین درخواست‌هایی نه‌تنها شانس موفقیت دیپلماتیک را کاهش می‌دهد، بلکه احتمالاً ترامپ را به سمت گزینه مداخله نظامی سوق خواهد داد.

با این حال، استیو ویتکاف در گفت‌و‌گو‌های روز شنبه هیچ اشاره‌ای به برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران نکرد. تمرکز مذاکرات به‌جای حذف کامل، بر تعیین سطح قابل‌قبول از محدودیت‌ها برای برنامه هسته‌ای ایران و میزان تخفیف‌هایی بود که دولت ترامپ حاضر به ارائه آنها در حوزه تحریم‌هاست. اگرچه الگوی برچیدن کامل از نظر ظاهری قاطعانه‌تر جلوه می‌کند، اما در عمل غیرواقع‌بینانه تلقی می‌شود. در مقابل، یک مدل مبتنی بر راستی‌آزمایی که پیش‌تر نیز از سوی تهران پذیرفته شده بود نه‌تنها از امکان اجرایی بیشتری برخوردار است، بلکه احتمال احیای آن در چارچوب توافقی جدید نیز وجود دارد. با این حال، چالش اصلی در مسیر احیای چنین الگویی، پیشرفت‌های فنی برنامه هسته‌ای ایران طی سال‌های گذشته است؛ پیشرفت‌هایی که بازگرداندن شرایط به وضعیت سال ۲۰۱۵ را به فرآیندی پیچیده و زمان‌بر تبدیل کرده است.

نگاه متفاوت ترامپ به تحریم‌های اولیه و منافع اقتصادی آمریکا

با این حال، ترامپ در موقعیتی متفاوت و از برخی جهات مطلوب‌تر قرار دارد، چرا که آمادگی خود را برای لغو تحریم‌های اولیه علیه تهران اعلام کرده است؛ تحریم‌هایی که مبادلات مستقیم شرکت‌های آمریکایی با ایران را ممنوع می‌سازند. برخلاف او، باراک اوباما هرگز حاضر نشد به این مجموعه گسترده از تحریم‌های اولیه دست بزند؛ تصمیمی که از یک‌سو ناشی از نگرانی او نسبت به واکنش احتمالی و شدید جمهوری‌خواهان بود و از سوی دیگر، در چارچوب تلاشش برای محدود نگه داشتن توافق صرفاً در حوزه مسائل هسته‌ای قابل درک بود.

در نظر گرفتن امکان لغو تحریم‌های اولیه، اگرچه می‌تواند دست ترامپ را در مذاکرات بازتر کند، اما در عین حال او را در معرض انتقاداتی قرار می‌دهد؛ مبنی بر این‌که امنیت هسته‌ای را با منافع شرکت‌های آمریکایی معامله کرده است. در مقابل، جو بایدن براساس اظهارات رابرت مالی، نماینده پیشین او در امور ایران رویکرد محتاطانه‌تری در قبال مذاکرات در پیش گرفت. به‌گفته مالی، بایدن به‌جای تمرکز بر مزایای هسته‌ای بالقوه حاصل از لغو هدفمند تحریم‌ها، عمدتاً نگران پیامد‌های سیاسی داخلی چنین اقدامی بود.

لغو تحریم‌های اولیه؛ برگ برنده ترامپ برای مذاکره با ایران

اما دونالد ترامپ رویکردی متفاوت را در قبال تحریم‌ها در پیش گرفته است. او ظاهراً تحریم‌های اقتصادی را نه صرفاً ابزار فشار بر ایران، بلکه مانعی برای فعالیت شرکت‌های آمریکایی تلقی می‌کند و آشکارا تمایل دارد آنها را لغو کند تا مسیر بازگشت شرکت‌های ایالات متحده به بازار ایران هموار شود. در شرایطی که برنامه هسته‌ای ایران در سال‌های اخیر به‌طور چشمگیری پیشرفت کرده است، همین تمایل ترامپ به لغو تحریم‌های اولیه می‌تواند عاملی باشد برای بازگرداندن عقربه‌های ساعت هسته‌ای به وضعیت سال ۲۰۱۶. در چنین چارچوبی، او قادر خواهد بود الگوی «بیشتر در برابر بیشتر» را دنبال کند؛ مدلی که نسبت به توافق محدودتر اوباما فراگیرتر است و فراتر از آن چیزی است که دولت بایدن در دستیابی به آن ناکام ماند. این رویکرد به ترامپ امکان می‌دهد پیشنهاد‌های گسترده‌تری ارائه دهد؛ مشروط بر آن‌که تهران نیز در ازای آن امتیازات قابل‌توجه‌تری ارائه کند.

پیگیری یک مدل مبتنی بر راستی‌آزمایی، با تمرکز بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به‌عنوان تنها خط قرمز، این امکان را در اختیار دونالد ترامپ قرار می‌دهد تا سه دستاورد راهبردی برای ایالات متحده تضمین شود: جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، پرهیز از درگیری نظامی مستقیم با تهران و همزمان، فراهم‌سازی بستر‌های اقتصادی گسترده برای شرکت‌های آمریکایی؛ فرصت‌هایی که می‌تواند به ایجاد اشتغال داخلی در ایالات متحده منجر شود.

در این چارچوب، توجه به بُعد اقتصادی موضوع نیز اهمیت دارد. تحریم‌ها علیه ایران، در کنار فشار بر اقتصاد تهران، هزینه‌های قابل‌توجهی را نیز بر اقتصاد آمریکا تحمیل کرده‌اند. بر اساس مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۴ توسط جاناتان لسلی، رضا مرعشی و تریتا پارسی (نویسنده مقاله) انجام شد، تحریم‌های اعمال‌شده از سوی ایالات متحده علیه ایران بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ منجر به از دست رفتن ۱۳۵ تا ۱۷۵ میلیارد دلار درآمد صادراتی بالقوه برای آمریکا شده‌اند.

این سیاست همچنین منجر به از دست رفتن شمار قابل‌توجهی از فرصت‌های شغلی در ایالات متحده شده است. بر اساس برآوردها، کاهش درآمد‌های صادراتی ناشی از تحریم‌ها به‌طور متوسط معادل از بین رفتن ۵۰ تا ۶۶ هزار شغل در هر سال بوده است؛ رقمی که در سال ۲۰۰۸ به اوج خود رسید و به ۲۷۹ هزار فرصت شغلی از دست رفته افزایش یافت.

در چنین چارچوبی، اگر ترامپ به راهبردی متعهد بماند که اولویت را به موضوع هسته‌ای می‌دهد نه به برنامه موشک‌های بالستیک ایران یا روابط این کشور با گروه‌هایی نظیر حزب‌الله و حوثی‌ها و به‌جای دنبال کردن مدل برچیدن کامل برنامه هسته‌ای به سبک لیبی، الگوی راستی‌آزمایی و نظارت‌پذیر را مبنا قرار دهد و در عین حال از اهرم لغو تحریم‌های اولیه برای عقب‌نشینی هسته‌ای ایران و گشودن در‌های اقتصادی این کشور به روی شرکت‌های آمریکایی استفاده کند، آنگاه می‌تواند سه دستاورد کلیدی را برای ایالات متحده به همراه داشته باشد. ترکیب این اهداف می‌تواند مبنایی واقع‌گرایانه برای دستیابی به آن چیزی باشد که ترامپ از آن با عنوان «توافقی بهتر» یاد می‌کند.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین