کد خبر: ۸۵۱۵۵۲

آمریکا در مسیر «سرگذشت ندیمه»!

آمریکا در مسیر «سرگذشت ندیمه»!

برخی بر این باورند که آمریکای تحت حاکمیت ترامپ و ترامپیست ها، عملا در حال تبدیل شدن به همان چیزی است که در رمان و سریال مشهور سرگذشت ندیمه تصویرسازی می‌شود. کشوری که از هویت و ماهیت اصلی خود تهی شده و به تسخیر طیفی محدود از دولتمردان با افکار عجیب و بسته درآمده است. اساسا به همین دلیل هم است که شاهدیم در آمریکا، بسیاری از بازگشت ترامپ به قدرت ابراز نگرانی می‌کنند و هشدار می‌دهند که هیچ بعید نیست ترامپ خوابی را برای آینده آمریکا دیده باشد که درسریال سرگذشت ندیمه، از تماشای آن جا خورده‌ایم!

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۴ - ۲۰ فروردين ۱۴۰۴

فرارو- "سرگذشت ندیمه"، نام رمانی مشهور نوشته "مارگارت اتوود" نویسنده آمریکایی است. این رمان، بنیان ساخت سریالی به همین نام توسط کارگردان آمریکایی بروس میلر بوده است. سریالی که فصل اول آن در سال ۲۰۱۷ پخش شد و تاکنون پنج فصل از آن تهیه شده است. در قالب رمان و سریال مذکور، کشور آمریکا درگیرِ مسائلی می‌شود که حقیقتا تکان‌دهنده است. در این چهارچوب، حکومتی تمامیت‌خواه به نام گیلیاد علیه دولت ایالات متحده آمریکا کودتا کرده و آمریکا را به یک دیکتاتوری سیاه و ضدانسانی تبدیل می‌کند. کار به جایی می‌رسد که نمایندگان دولت آمریکا به کانادا می‌روند و تلاش‌های خود در جنگ علیه افرادی که کشورشان را اشغال کرده‌اند، از آنجا پِی می‌گیرند. آمریکایی که در رمان و سریال سرگذشت ندیمه قابل مشاهده است، حقیقتا تکان‌دهنده است. 

به گزارش فرارو؛ این آمریکا ماهیت طبقاتی، نظامی، استبدادی و کاملا مردگرایانه دارد. با این همه، نکته قابل تامل این است که برخی صاحب نظران و تحلیلگران آمریکایی بر این باورند که رمان مذکور، می‌تواند قرابت‌های معناداری با شرایط کنونی آمریکا داشته باشد. به بیان ساده‌تر، استدلال حامیان این ایده این است که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و متحدانش در قدرت، عملا در حال هدایت آمریکا به مسیری هستند که نمود‌های عینی آن را در قالب رمان و سریال سرگذشت ندیمه مشاهده کرده‌ایم.

در این رابطه، منتقدان ترامپ و ترامپیست‌ها معتقدند که با استناد به چهار موضوع می‌توان گفته که آینده آمریکا در لوای حاکمیت ترامپ، چندان روشن نیست و گویی آنچه در سریال سرگذشت ندیمه تصویرسازی می‌شود، در انتظار این کشور است.

۱. حاکمیت یک طبقه عجیب در آمریکا

از همان نخستین ساعات پس از قطعی شدن پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، وی و نزدیکانش تاکید کردند که معیار عضویت افراد در دولت ترامپ، نه لزوما شایستگی و کارآمدی آن‌ها بلکه میزان وفاداریشان به شخص دونالد ترامپ است. در این چهارچوب، شاهد بوده‌ایم که طیفی از شخصیت‌های تندرو و غیرمنطقی در حوزه رفتار و تفکر سیاسی، به عضویت دولت ترامپ درآمده‌اند و مدام در حال تهدید کشور‌های مختلف بر پایه استدلال‌های گوناگون هستند. ترامپ و طبقه حاکمه متحد وی، جدای از اینکه از منظومه فکری و جهان‌بینی خاصی برخوردار هستند، در حوزه دینی نیز دیدگاه‌های خاص خود را دارند. گویی آن‌ها منتقد هر آن چیزی هستند که اکنون در آمریکا وجود دارد و قصد تغییر آن‌ها را دارند.

این طبقه یکدست در صحنه قدرت سیاسی آمریکا، تا حد زیادی یادآور شورای حکومتی هستند که در رمان و سریال "سرگذشت ندیمه" قابل مشاهده است و عملا هم آمریکا را تحت حکومت خود دارند و هم فعالانه به مقابله با منتقدان خود می‌پردازند. از دید این افراد، غیر از ترامپ و ترامپیست ها، هیپچ کنشگر کارآمدی وجود ندارد و باید کنار گذاشته شود. از این رو، ترامپ از حیث تشکیلاتی و ساختاری، عملا نوعی تمامیت‌طلبی ذهنی و عملی را دنبال می‌کند. دیکتاتوری که تاکید می‌کند یا با من باش یا هدفِ انتقادات و حملات مختلف قرار می‌گیری و انواع برچسب‌ها به تو زده خواهد شد! دیکتاتوری که اعتقاد دارد آمریکا از دست رفته و این ترامپ و متحدانش هستند که آن را به عصر طلایی اش بازخواهند گرداند.

۲. تضعیف نهاد‌های قانونی در آمریکا

جهان هنوز شورش ششم ژانویه سال ۲۰۲۱ که پس از برگزازی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا رخ داد و در قالب آن حامیان ترامپ سعی داشتند مانع از تایید نتیجه نهایی انتخابات مذکور توسط کنگره آمریکا و پیروزی بایدن در جریان آن انتخابات شوند را فراموش نکرده است. البته که ترامپ در طی سال‌های گذشته نیز در مواجهه با طیفی از پرونده‌های قضایی که علیه او مطرح شده، همواره به نهاد‌های قانونی و قضایی در آمریکا حمله کرده و آن‌ها را بازیچه دموکرات‌ها معرفی کرده است. در عین حال، هم او و هم متحدانش از وجود یک دولت مخفی در آمریکا سخن گفته‌اند که اولویت اصلی این دولت، حذف و تضعیف رئیس جمهور فعلی آمریکا است.

با این همه، آنچه واضح است این نکته می‌باشد که ترامپ در طی سال‌های گذشته همواره نشان داده که سعی دارد خود را بالاتر از قانون و نهاد‌های حکمرانی در آمریکا معرفی کند. کافی است به حزب جمهوریخواه بنگریم. ترامپ تا حد زیادی سلسله‌مراتب‌ها را در این حزب بی‌معنی کرده و عملا طیف قابل توجهی از افرادِ حاضر دراین حزب اگر بخواهند پیشرفت کنند، نزدیکی به ترامپ و یا تقلید رویکرد‌های وی را راهی برای تسهیل تحقق هدف خود ارزیابی می‌کنند. ترامپ دقیقا قصد دارد همین سناریو را در مورد نظام حکمرانی در آمریکا نیز پیاده‌سازی کند. به نحوی که وی بالاتر از قانون در کشورش قرار گیرد. عینی‌ترین نمود این مساله را نیز می‌توان در طرح گمانه‌زنی‌های مختلف با محوریت سه دوره‌ای‌شدن حضور ترامپ در مسند ریاست جمهوری آمریکا مشاهده کرد. 

بر طبق قانون اساسی آمریکا، یک فرد بیش از دو دوره نمی‌تواند رئیس جمهور آمریکا باشد با این حال، افرادی نظیر استیو بنن مشاور ارشد ترامپ به صراحت می‌گویند که تعهد به برخی قوانین، در میزان وفاداری و تعهدی ریشه دارد که حامیان نهاد‌های قانونی به آن‌ها دارند. این یعنی اگر این تعهد به طرق مختلف سُست شود یا از بین برود، هر چیزی ممکن است! درست به همین دلیل است که ترامپ قصد دارد به قول "پیتر وهنر" تحلیلگر نشریه آتلانتیک، نوعی شک را در مورد کارکرد نهاد‌های قانونی در آمریکا به جان مردم و دولتمردان آمریکایی بیندازد و از این رهگذر، راه خود برای تداوم حضورش در قدرت و شکل‌دهی به آمریکایی که مطلوب خودش است را هموار کند. این همان چیزی است که در سریال سرگذشت ندیمه نیز قابل مشاهده است. سیاستمداران مستبد در نهایت، آمریکا را از ماهیت و هویت اصلی خود تهی کردند و گیلیاد را جایگزین آمریکا نمودند!

۳. ایجاد پایگاه اجتماعی متصلّب

ترامپ و ترامپیست‌ها صرفا در حوزه نخبگان سیاسی سعی در ایجاد پایگاه اختصاصی برای خود نداشته‌اند بلکه آن‌ها در طی سال‌های گذشته با تکیه بر شعار‌های دینی و البته سیاسی و نژادپرستان، یک پایگاه اجتماعی قابل توجه را هم برای خودشان ایجاد کرده‌اند. جالب است که برخی نشریات آمریکایی با اشاره به شورش ششم ژانویه سال ۲۰۲۱ می‌گویند که ترامپ کاری با حامیان خود کرده که اگر او در روز روشن فردی را در خیابان‌های نیویورک بکُشد، از دید آن‌ها اقدامی منطقی است! این همان چیزی است که ترامپ و متحدانش برای پیشبرد دستورکار‌های مطلوب خود شدیدا به آن نیاز دارند. در واقع، آن‌ها بدون پایگاه اجتماعی که در هر شریاطی به آن‌ها وفادار باشد، قادر به تحقق اهداف خود نیستند. 

البته که ترامپ در این حوزه موفق بوده و نمود عینی این مساله را می‌توان در تشدید قطبی گرایی سیاسی و اجتماعی در جامعه آمریکا همزمان با ظهور پدیده ترامپیسم در این کشور در سال ۲۰۱۶ مشاهده کرد. در رمان و سریال سرگذشت ندیمه، حامیان گیلیاد به این دلیل توانستند آمریکا را اشغال کنند، زیرا هم در سطح نخبگان سیاسی و هم افکار عمومی، توانسته بودند طیف‌های قابل توجهی را با افکار پوچ خود همراه و آن‌ها را مومنِ به جهان‌بینی خطرناک خودشان کنند.

۴. حرکت آمریکا در مسیر انزوای بین المللی

سیاست‌های ترامپ در دوره نخست حضورش در قدرت، تا حد زیادی موجب دور شدن جهان از این کشور شد. در دولت دوم وی نیز می‌بینیم که او هنوز سه ماهِ دولتش تمام نشده دست به آغاز جنگ تجاری علیه جهان زده که به زعم بسیاری از تحلیلگران می‌تواند تا حد زیادی موجب انزوای بین المللی این کشور در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی شود. روندی که لحظه به لحظه تشدید خواهد شد. در رمان سرگذشت ندیمه نیز آمریکا دقیقا یک چینین مختصاتی دارد. جالب اینکه در رمان و سریال سرگذشت ندیمه، کانادا به اصلی‌ترین دشمن گیلیاد یا همان آمریکای اشغال شده تبدیل می‌شود و حتی میزبان دولت در تبعید آمریکا می‌شود. 

در شرایط کنونی نیز دقیقا کانادا را باید زخم‌خورده‌ترین کشور از آمریکایِ ترامپ ارزیابی کرد. حتی ترامپ تاکید می‌کند که این کشور باید ضمیمه خاک آمریکا شود. این جدای از خسارت‌های سنگین اقتصادی است که سیاست‌های تجاری ترامپ به کانادا تحمیل کرده است. این در حالی است که حکمرانی آمریکایی سال‌ها خود را به مثابه حامی همکاری‌های بین المللی و تسهیل این روند در جهان معرفی کرده است. اساسا بنیان ایدئولوژی نولبیرالیسم نیز این است که توسعه پیوند‌های اقتصادی موجب نزدیک‌تر‌شدن کشور‌ها و ملت‌ها به یکدیگر و تقویت همکاری میان آن‌ها می‌شود. از این رو، از چشم انداز کلی نیز موقعیت بین‌المللی آمریکا تا حدی در حال حرکت به سمتی است که در رمان و سریال سرگذشت ندیمه مشاهده می‌کنیم.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین