
ترامپ در نامهای به رهبر ایران خواستار توافق هستهای طی دو ماه شده و همزمان نیروی نظامی خود را در منطقه افزایش داده است. ایران ضمن رد مذاکرات مستقیم، به اعتمادسازی پرداخته و با وجود مشکلات اقتصادی و فشار تحریمها، بهدنبال توافقی عادلانه و شرافتمندانه است. شورای همکاری خلیج فارس، میانجیگر بحران شده و خواستار کاهش تنشهاست.
فرارو – «عبدالله خلیفه الشایجی»، استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، براساس اطلاعات بهدستآمده، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در تاریخ ۱۳ مارس ۲۰۲۵ (۲۳ اسفند) نامهای برای رهبر جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده است. در این نامه، از تهران خواسته شده تا ظرف دو ماه بر سر برنامه هستهای خود به توافق برسد؛ در غیر این صورت، با «پیامدهای بسیار جدی» مواجه خواهد شد. هدف اصلی، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به هر قیمتی عنوان شده است؛ هدفی که در اظهارات اخیر با اشاره تلویحی به احتمال توسل به گزینه نظامی نیز همراه بوده است. این رویکرد، منطقه را در آستانه بحرانی جدید قرار داده است.
از همین رو، نشست مسقط چه بهصورت مستقیم و چه از طریق کانالهای غیرمستقیم از اهمیت ویژهای برخوردار است. این نخستین دیدار از این نوع، از سال ۲۰۱۵ تاکنون به شمار میرود؛ زمانی که توافق جامع هستهای با حمایت دولت باراک اوباما و گروه ۵+۱ منعقد شد. این توافق، برنامه هستهای ایران را برای مدت ده سال محدود کرد و سطح غنیسازی اورانیوم را به ۳.۶۷ درصد کاهش داد. در مه ۲۰۱۸ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) دونالد ترامپ، تحت فشار و ترغیب اسرائیل از این توافق خارج شد و سیاست موسوم به «فشار حداکثری» را علیه ایران به اجرا گذاشت.
رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز در تاریخ ۲۶ مارس (۶ فروردین) از طریق دولت عمان به نامه ترامپ پاسخ داده است. در این پاسخ، بر لزوم برگزاری نشستهای مقدماتی زیر نظر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در تاریخ ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین) در مسقط تأکید شده است. ایران همچنین تصریح کرده تا زمانی که سیاست «فشار حداکثری» از سوی دولت ترامپ ادامه داشته باشد، وارد هیچگونه مذاکره مستقیمی نخواهد شد. از منظر تهران، این مذاکرات فرصتی محدود برای نمایش حسن نیت و ایجاد اعتماد تلقی میشود.
در مقابل، ایالات متحده بر ضرورت برگزاری مذاکرات بهصورت مستقیم و در یک سالن مشترک تأکید دارد و خواستار آن است که استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، ریاست هیئت آمریکایی را بر عهده داشته باشد. دولت عمان با مدیریت بدر البوسعیدی، وزیر خارجه این کشور، نقش میانجیگری و میزبانی مذاکرات را ایفا میکند. بدون تردید، این مذاکرات نقشی تعیینکننده در شکلگیری مسیر و نتایج نهایی مواضع دو طرف خواهد داشت.
آنچه در شرایط کنونی از اهمیت اساسی برخوردار است، امکان دستیابی به توافقی است که تنشها را کاهش داده و از تشدید رویاروییها جلوگیری کند. با این حال، تحرکات اخیر اسرائیل و تهدیدات لفظی دونالد ترامپ از جمله اشاره به احتمال عملیات نظامی مشترک با اسرائیل و حملاتی بیسابقه علیه ایران، موجب افزایش سطح تهدیدات امنیتی در منطقه شده و احتمال درگیریهای مستقیم را بالا برده است.
در این میان، خواستههای حداکثری آمریکا و اسرائیل برای ممانعت کامل از دستیابی ایران به سلاح هستهای از جمله مطالبه توقف کامل فرآیند غنیسازی اورانیوم و انحلال کامل برنامه هستهای ایران بر پیچیدگیهای موجود افزوده است. در همین راستا، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در آخرین دیدار خود با ترامپ در کاخ سفید خواستار اجرای «مدل لیبی» برای ایران و تحویل کامل زیرساختهای هستهای تهران شده است. اکنون با آغاز مذاکرات هستهای ایران در عمان، این پرسش مطرح است که احتمال موفقیت یا شکست این مذاکرات تا چه اندازه است و هر یک از سناریوهای پیشرو چه تأثیری بر آینده امنیتی منطقه خواهد داشت.
دولت ترامپ در تلاش است تا به توافقی جدید و بلندمدت با ایران دست یابد؛ توافقی که نهتنها برنامه هستهای این کشور، بلکه برنامه موشکی و نقش آن در منطقه را نیز محدود سازد. در مقابل این محدودیتها، دولت ترامپ وعده داده است که بخشی از تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را لغو کند؛ با این حال، تحریمهایی که به سایر فعالیتهای ایران مربوط میشوند، همچنان به قوت خود باقی خواهند ماند.
در سوی مقابل، جمهوری اسلامی ایران بر مواضع پیشین خود تأکید دارد؛ از جمله اینکه مذاکرات همانند توافق هستهای سال ۲۰۱۵، باید صرفاً به موضوع برنامه هستهای محدود شود. تهران خواستار رفع کامل تمامی تحریمهاست و همچنین بر ضرورت خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی پافشاری میکند. از منظر ایران، این مذاکرات فرصتی برای سنجش نیتها و میزان جدیت دولت ترامپ تلقی میشود و میتواند گامی در مسیر اعتمادسازی باشد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران تصریح کرده که هدف نهایی تهران، دستیابی به توافقی «شرافتمندانه و عادلانه» از موضعی برابر است.
با این حال، در صورتی که دولت ترامپ تحت فشار و تحریک اسرائیل، بر مواضع سختگیرانه خود برای انحلال و پایان کامل برنامه هستهای ایران اصرار ورزد، تهران چنین شرایطی را بهطور کامل رد خواهد کرد. این سناریو میتواند منطقه را بهسوی تنشی پرهزینه و اتخاذ سیاستی مبتنی بر لبه پرتگاه سوق دهد. در این میان، پرسشی بنیادین مطرح است: چه تضمینی وجود دارد که ترامپ، در صورت حصول توافقی در جریان مذاکرات جاری در عمان، بار دیگر تصمیم به خروج یکجانبه از آن نگیرد؟
در مقابل، دولت ترامپ با تقویت حضور نظامی خود، جنگ روانی علیه ایران را تشدید کرده است. این اقدامات شامل اعزام دومین ناو هواپیمابر یعنی ناو «یواساس کارل وینسون»، بههمراه ناوها و ناوچههای پشتیبان و همچنین افزایش تعداد نیروها و استقرار بمبافکنهای راهبردی B-۲ در پایگاه دیهگو گارسیا در جنوب اقیانوس هند میشود. هدف اصلی از این تحرکات، ارسال پیامی روشن درباره جدیت گزینه نظامی برای مهار اقدامات منطقهای ایران و جلوگیری از بازسازی یا تقویت نفوذ این کشور در منطقه عنوان شده است.
در همین حال، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با سرعت واکنش نشان داده و پیامهایی رسمی به رهبری جمهوری اسلامی ایران ارسال کردهاند. در این پیامها تأکید شده است که این کشورها نهتنها در هیچگونه تقابل نظامی میان ایالات متحده و ایران مشارکت نخواهند داشت، بلکه اجازه نخواهند داد از خاک آنها برای انجام عملیات نظامی استفاده شود. هدف این کشورها از چنین موضعگیریهایی، تقویت فضای اعتماد و حمایت از تلاشها برای دستیابی به توافقی هستهای است که بتواند سطح تنشها را کاهش دهد، از وقوع درگیری نظامی جلوگیری کند و در نهایت، به حفظ امنیت انرژی و ثبات بازارهای جهانی منجر شود.
آشکار است که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بهطور مشترک خواهان کاهش سطح تنشها و جلوگیری از درگیری نظامی، بهویژه تلافیجویی احتمالی ایران از طریق حمله به پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه یا تهدید بزرگتری مانند مسدودسازی تنگه هرمز هستند. در این چارچوب، امارات متحده عربی، عمان و پیشتر قطر، نقش میانجیگرانه فعالی میان طرفین ایفا کردهاند. همزمان، کشورهای شورای همکاری تلاش دارند ضمن حفظ ثبات منطقه، از میزان نفوذ ایران و فعالیتهای متحدان آن در عرصه منطقهای بکاهند.
در این میان، هدف اصلی ایران دستیابی به توافقی معتبر است که از وقوع حمله نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل جلوگیری کند. در همین راستا و پیش از آغاز مذاکرات در مسقط، ایران مجموعهای از اقدامات اعتمادساز را در دستور کار قرار داد. این اقدامات شامل خارج کردن بخشی از مستشاران نظامی خود، ایجاد فاصله با گروه انصارالله یمن (حوثیها)، همکاری مجدد با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی ابراز تمایل برای سرمایهگذاری در ایالات متحده بوده است. چنین اقداماتی نشاندهنده آن است که تهران بهروشنی درک کرده که جلب سرمایهگذاری، بهویژه از منظر دولت ترامپ، یکی از مؤلفههای کلیدی در مسیر کاهش تنش و دستیابی به توافق محسوب میشود.
در نهایت، پرسش اصلی این است که آیا ایران با وجود شرایط پیچیده و دشواری که با آن مواجه است و در عین حال با تداوم تلاش برای بازسازی توان بازدارندگی خود، آمادگی پذیرش توافقی تازه را خواهد داشت؟ در حال حاضر، منطقه در برابر چشماندازی ناپایدار و صحنهای از تقابل ارادهها قرار دارد. با این حال، همین وضعیت میتواند فرصتی برای کاهش تنشها فراهم آورد؛ آن هم در شرایطی که دونالد ترامپ چشم به تحقق رویای خود برای دریافت جایزه نوبل صلح دوخته است.