
اروپاییها که زمانی سکاندار مذاکرات هستهای ایران بودند حالا خود را در حاشیه میبینند و از این اتفاق خشنود نیستند.
فرارو- حامد کشاورز؛ هفت سال پس از آنکه دولت آمریکا با تصمیم یکجانبه دونالد ترامپ از توافق هستهای ایران خارج شد و سیاست فشار حداکثری را پیش گرفت، دوباره برای حل و فصل اختلافات مربوط به پرونده هستهای ایران به میز مذاکره بازگشته است. این بار، اما خبری از متحدان اروپایی آمریکا نیست.
به گزارش فرارو، این غیبت برای رهبران اروپایی که در دو دهه گذشته همواره طرف اصلی گفتوگوهای هستهای با ایران بودند خوشایند نیست. در ابتدای دهه هشتاد سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در مذاکراتی که به بیانیه سعدآباد منتهی شد طرف حساب ایران بودند. اگرچه آن گفتوگوها سرانجام خوبی پیدا نکرد و بدعهدی سه کشور در کنار سیاستهای دولت محمود احمدی نژاد پرونده ایران را راهی شورای امنیت کرد، اما همچنان تهران ترجیح میداد که مذاکرات را از مسیر قاره سبز پیش ببرد.
سالهای پایانی دهه هشتاد و ابتدای دهه نود مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نقش اصلی را در هماهنگی مذاکرات میان ایران و غرب بر عهده داشت و این امر تا به سرانجام رسیدن برجام نیز پابرجا بود. با خروج آمریکا از توافق هستهای شرایط پیچیدهای برای دیگر طرفهای باقی مانده در برجام ایجاد شد و سه کشور اروپایی مسئولیت بیشتری برای زنده نگه داشتن آن پیدا کردند.
پس از خروج آمریکا از برجام ایران سیاست صبر راهبردی را پیش گرفت و به تدریج از تعهدات هستهای خود کاست تا نه برجام را کاملا بی اعتبار کرده باشد، نه دیگر طرفهای برجام را حساس کند، و نه در مقابل اقدام یکجانبه آمریکا منفعل رفتار کرده باشد. همزمان، اروپاییها نیز با طراحی سازوکار «اینستکس» تلاش کردند تا راهی برای ادامه مبادلات مالی با ایران ایجاد کنند، اما در نهایت این سازوکار نیز موفقیتی پیدا نکرد و شرکتهای اروپایی هم که با برجام وارد ایران شده بودند، خیلی زود تعهدات خود را رها کرده و از ایران خارج شدند.
بی عملی اروپا در برجام تنها اقدام ناامیدکننده آنها نبود، بلکه با توقیف نفتکشهای ایرانی و اقدام متقابل ایران، رویارویی دو طرف جدیتر هم شد. با حمله نظامی روسیه به اوکراین، اوضاع در قاره سبز بدتر شد و با ادعای حمایت تسلیحاتی تهران از مسکو، تهدیدها و تحریمهای بروکسل علیه ایران هم بیشتر شد تا عملا رابطه دوطرف خالی از منافع اقتصادی شود و به رویهای سیاسی کفایت شود.
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ضربه دیگری را به اقتدار و اعتبار اروپاییها وارد کرد. تنش لفظی میان دو طرف در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ نیز وجود داشت، اما با این بار رئیس جمهور آمریکا با طرح پیوند گرینلند به خاک آمریکا برگ تازهای رو کرد. او در ادامه موضعی خوشایند روسها گرفت و در یک جدال تاریخی ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، را در کاخ سفید سنگ روی یخ کرد تا حساب کار دست دوستان بیاید. تیر آخر، جنگ تعرفهها بود تا شکاف میان متحدان دو سوی اطلس را بیش از یک اقیانوس کند.
اروپایی که نتوانست اعتماد ایران را جلب کند، درگیر جنگ و تهدیدات امنیتی از سوی روسیه شد و در نهایت از سوی آمریکای ترامپ هم طرد شد، اکنون در حالی که از مذاکره ایران و آمریکا حمایت میکند، در دل نگران افول بیش از پیش خودش در عرصه جهانی نیز هست.
نمود این نگرانی را میتوان در اظهارات ژان-نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه دید که گفته است «همراه با دوستان و شرکای بریتانیایی و آلمانی خود هوشیار خواهیم بود تا اطمینان حاصل کنیم که مذاکرات احتمالی با منافع امنیتی ما منطبق باشد.»
برای ایران و آمریکا جلب رضایت اروپا فعلا اولویتی ندارد، اما انتقال محل گفتوگوها به پایتخت ایتالیا میتواند گامی برای تسکین خاطر آنها باشد. ایتالیا اگرچه از طرفهای برجام نیست، اما به نظر میرسد که در ماههای گذشته نقش فعال تری در بازسازی روابط میان ایران و آمریکا ایفا کرده است.
جورجا ملونی، نخست وزیر ایتالیا، از نخستین رهبران اروپایی بود که پیش از ورود ترامپ به کاخ سفید با او دیدار کرد. بسیاری بر این باورند که آزادی چچلیا سالا، روزنامه نگار ایتالیایی، از زندان اوین و سپس آزادی محمد عابدینی نجف آبادی، تاجر ایرانی، از زندانی در ایتالیا که به درخواست آمریکا دستگیر شده بود، حاصل این دیدار بوده است. او این هفته هم به آمریکا میرود تا یک بار دیگر با رئیس جمهوری این کشور گفتوگو کند و البته درست یک روز قبل از مذاکرات روز شنبه در رم، جی دی ونس، معاون اول ترامپ، در سفری که گفته شده از پیش برنامه ریزی شده است وارد این شهر خواهد شد.
این رفت و آمدها و میزبانیها پای اروپا را به مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا باز خواهد کرد؟ هنوز برای قضاوت زود است، اما اگر این اتفاق هم بیافتد، آنها دیگر نقش اصلی را نخواهند داشت.