
در میانه بحرانهای جهانی و فروپاشی آتشبسها در غزه و لبنان، سیاست دوگانه آمریکا در قبال ایران و تلاش برای برقراری مذاکره، با تردید ناظران بینالمللی مواجه شده؛ چرا که در این فضای پرآشوب، اشتباه کوچک میتواند تبعاتی جهانی داشته باشد.
فرارو- میدل ایست آی نوشت: در حالی که بازارهای جهانی تحت تأثیر تعرفههای تجاری دونالد ترامپ با بحران مواجه شدهاند، خاورمیانه نیز در حال تجربه بیثباتی شدید است. اسرائیل همچنان به حملات خود در لبنان و غزه ادامه میدهد و در سوریه حضور نظامی خود را گسترش میدهد، در حالی که فلسطینیها را در کرانه باختری بهطور سیستماتیک سرکوب و قتل میکند. همزمان تنشها میان محور آمریکا-اسرائیل و ایران در حال تشدید است.
به گزارش فرارو، در ادامه گزارش میدل ایست آی آمده است: وضعیت ایران بهویژه نگرانکننده است، چرا که خطر تشدید تنشها و اثرات جهانی را به همراه دارد.
دولت آمریکا پیامهایی متناقض درباره تمایل به گفتوگو با ایران ارسال کرده است. از یک سو صحبت از آمادگی برای مذاکرات جدید هستهای میشود، و از سوی دیگر، شاهد افزایش چشمگیر نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه هستیم، حرکتی که میتواند مقدمهای برای حمله نظامی به تأسیسات هستهای و موشکی ایران باشد.
این اقدام ممکن است تاکتیکی برای فشار بیشتر باشد، به سبک همیشگی ترامپ، با هدف واداشتن ایران به میز مذاکره. مذاکرات دوجانبه - مستقیم یا غیرمستقیم - قرار است از شنبه در عمان آغاز شود.
گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه ترامپ ماه گذشته در نامهای به ایران ضربالاجلی دو ماهه برای رسیدن به توافق جدید تعیین کرده است. این نامه هنوز علنی نشده، اما طبق نقلقولهای غیررسمی، ترامپ در آن خواستار افقهای جدیدی در روابط دو کشور شده و هشدار داده که اگر ایران این دست درازشده را رد کند و به حمایت از گروههای نیابتی ادامه دهد، پاسخ آمریکا قاطع و سریع خواهد بود.
هدفی قابل ستایش؟
گرچه هدف باز کردن باب گفتوگو با ایران قابل تحسین است، اما حتی تحلیلگران محتاط نیز میدانند که مذاکره با تهدید معمولاً نتیجهای معکوس دارد. اما با وجود دههها تجربه دیپلماتیک با تهران، سیاستمداران آمریکایی - فارغ از گرایش حزبی - هنوز به درک این نکته نرسیدهاند.
اگر ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای دوره اوباما خارج نشده بود، امروز نیازی به مذاکرات جدید نبود و ایران نیز تا این حد به آستانه تولید سلاح هستهای نزدیک نمیشد.
گزارش احتمال مذاکرات تازه با ایران، خبر خوشی برای بنیامین نتانیاهو نبود. کنفرانس خبری مشترک او با ترامپ بهسرعت لغو شد و دیدار به نشستی محدود در دفتر بیضی کاخ سفید محدود شد.
تمایل مجدد آمریکا برای دستیابی به توافق جدید، میتواند تلاشی برای پوشاندن ناکامیهای دولت ترامپ در دیگر عرصهها باشد؛ از جمله روابط متشنج با اروپا و آسیا، و عدم تحقق وعده صلح در اوکراین.
مانع بزرگ ایران
از میان همه توافقهایی که ترامپ در پی تحقق آن است، رسیدن به توافق با ایران از دشوارترینهاست، چرا که با بیاعتمادی عمیق و تاریخی میان دو کشور گره خورده. خروج ترامپ از توافق ۲۰۱۸، اعتماد اندک باقیمانده در تهران را نیز از بین برد.
از منظر سیاسی نیز، توافق با آمریکا برای ایران بسیار پرهزینه خواهد بود؛ بهویژه در شرایطی که اسرائیل در غزه سیاست پاکسازی قومی را دنبال میکند، به لبنان حمله میکند و در سوریه قلمرو میگیرد.
شاید ترامپ تصور میکند با تضعیف شبکه منطقهای ایران، اکنون فرصت مناسبی برای معامله فراهم شده؛ اما آیا ایران آنقدر تضعیف شده که برنامه غنیسازی، ذخایر اورانیوم و تأسیسات هستهایاش را تعطیل کند؟ این همان گزینه لیبی در سال ۲۰۰۳ است و با توجه به سرنوشت لیبی، الگوی مناسبی برای تهران نخواهد بود.
در حالی که متحدان ایران مانند حزبالله و حوثیها ضرباتی سنگین متحمل شدهاند، اما هنوز نمیتوان آنها را از صحنه حذفشده یا ناتوان دانست.
زمان رو به پایان است
اگر تا اکتبر، ایران تعهدات برجامی خود را بهدرستی اجرا نکند، مکانیزم بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل میتواند فعال شود. چنین سناریویی ضربهای دیگر به اقتصاد آسیبدیده ایران وارد خواهد کرد و اهرم فشار بیشتری به ترامپ خواهد داد.
ایران هشدار داده که در صورت بازگشت تحریمها، از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) خارج خواهد شد، حرکتی که میتواند به حمله آمریکا یا اسرائیل منجر شود. باید دید آیا چین و روسیه اجازه چنین اقدامی را خواهند داد یا نه. در مجموع، شرایط پرتنش کنونی جهان دیگر مجال خطای محاسباتی را نمیدهد.