
وزیر پیشین دولت حسن روحانی گفت: «اگر وضعیت کنونی را با زمان مذاکرات برجام مقایسه کنیم، درمییابیم که در آن زمان، برخی کشورهای منطقه تمام تلاش را خود به کار میگرفتند تا مانع توافق شوند و از موفقیت برجام جلوگیری کنند. ما در یک مقطع تاریخی ویژه قرار داریم که باید از این فرصت به خوبی استفاده کنیم. مذاکراتی با این سطح از پیچیدگی، پس از ۴۶ سال منازعه، قطعاً دشواریهای بسیاری خواهد داشت. مذاکرات کوتاهمدت نخواهد بود و به دلیل پیچیدگیها و مزمن بودن بحثها، قاعدتاً نیازمند فرآیندی طولانی است.»
عباس آخوندی، استاد دانشگاه و وزیر پیشین در دولت حسن روحانی، در روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان «تجربه جدید برای ایران و آمریکا» مذاکره تهران ـ آمریکا را زمان مناسبی برای مدیریت منازعه میان ایالات متحده و ایران دانسته است.
او در این زمینه نوشت: در برخی مقاطع تاریخی رخدادها ایجاب میکنند در عرصه سیاست و دیپلماسی با فرصتشناسی عمل کنیم. اکنون زمان مناسبی برای مدیریت منازعه میان ایالات متحده و ایران است. این دو کشور به عنوان دو عضو سازمان ملل متحد، یکدیگر را به رسمیت میشناسند، اما ۴۶ سال است که روابط میان آنها در وضعیت تنازع قرار دارد.
به باور من پس از گذشت بیش از چهار دهه اکنون زمان آن فرا رسیده است تا این منازعه مدیریت شود. ایالات متحده دریافته که تهدیدات و اقدامات مختلفی که تاکنون علیه ایران به کار گرفته، آسیب وجودی به جمهوری اسلامی وارد نکرده و ایران توانسته است به حرکت خود ادامه دهد. ایران هم به برآورد هزینه و فایده دست زده است.
نکته این است که، فراتر از ایران و ایالات متحده، در مقطع کنونی جهان تمایلی به جنگ ندارد و از هر دو طرف میخواهد این منازعات را پایان دهند. این موقعیتی را فراهم آورده است که احتمال موفقیت مذاکرات را افزایش میدهد. اگر وضعیت کنونی را با زمان مذاکرات برجام مقایسه کنیم، درمییابیم که در آن زمان، برخی کشورهای منطقه تمام تلاش را خود بکار میگرفتند تا مانع توافق شوند و از موفقیت برجام جلوگیری کنند. اما اکنون هیچ کشوری در منطقه تمایل ندارد این دو کشور به توافق نرسند. حتی امارات متحده عربی که شریک رژیم اسرائیل محسوب میشود و همچنین، عربستان سعودی، تمایل دارند ایران و آمریکا به توافق دست یابند. این امر نشاندهنده آن است که کشورهای منطقه منافع خود را در پایان یا دستکم در مدیریت منازعات میان ایران و ایالات متحده میبینند.
روسیه نیز که در گذشته رفتار آن در قبال مذاکرات ایران و ایالات متحده با تردید همراه بود، اکنون به دلیل درگیری در اوکراین نمیتواند مانعی در این مسیر ایجاد کند و چهبسا بتواند نقشی مؤثر در تسهیل مذاکرات ایفا نماید. چین هم به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی با توجه به منافع خود در امنیت زنجیره تولید جهانی و اهمیت منطقه از منظر تأمین انرژی، بازار مصرف و نقش آن در فرآیند حملونقل جهانی، به امنیت منطقه اهمیت میدهد و خواستار موفقیت این مذاکرات است.
اتحادیه اروپا نیز با وجود ناخرسندی از ایران، به نظر نمیرسد تمایلی به تداوم درگیریها در منطقه داشته باشد. در واقع ما در برههای از زمان قرار داریم که همه قدرتهای منطقهای و جهانی، همرأی هستند که منازعه میان آمریکا و ایران مدیریت شود و به سرانجام برسد. از سوی دیگر اگر به خواستههای آمریکا نگاه کنیم، خواستههای کنونی این کشور به هیچ وجه قابل مقایسه با خواستههایی نیست که پمپئو در دوره گذشته مطرح میکرد. اکنون تمرکز صرفاً بر دستیابی به توافقی در حوزه هستهای است، نه شرایط پیچیده و گستردهای که در گذشته مطرح میشد.
بنابراین ما در یک مقطع تاریخی ویژه قرار داریم که باید از این فرصت به خوبی استفاده کنیم. البته این به معنای خوشباوری نیست. مذاکراتی با این سطح از پیچیدگی، پس از ۴۶ سال منازعه، قطعاً دشواریهای بسیاری خواهد داشت. مذاکرات کوتاهمدت نخواهد بود و به دلیل حساسیت موضوع و سابقه طولانی آن زمانبر خواهد بود. همچنین مذاکره با آمریکا به دلیل پیچیدگیها و مزمن بودن بحثها، قاعدتاً نیازمند فرآیندی طولانی است.
علاوه بر این باید به بازیگرانی که مخالف این مذاکرات هستند نیز توجه کنیم. در سطح جهانی، رژیم اسرائیل به هیچوجه از موفقیت این مذاکرات نفعی نمیبرد و تلاش خود را برای ایجاد مانع به کار خواهد گرفت. در داخل ایالات متحده نیز لابی اسرائیل اقدامات منفی خود را ادامه خواهد داد. در ایران نیز برخی گروهها که منافعشان در تداوم وضعیت فعلی است، با موفقیت این مذاکرات مخالف هستند. با این حال در نگاه کلی به موضوع شرایط برای مذاکره فراهم است و باید از اجماع جهانی و داخلی بهرهبرداری کرد.
نکته دیگری که از اهمیت برخوردار است، سطح انتظارات ما از این مذاکرات است. آیا انتظار ما دستیابی به یک توافق همهجانبه است و گشودهشدن امکان سرمایهگذاری آمریکا در ایران در کوتاه مدت؟ چنین چیزی محقق نخواهد شد. سرمایه ترسو است و زمانی انجام میشود که ریسک کشور در کمترین سطح خود باشد. در وضعیت فعلی، ریسک سرمایهگذاری در ایران از منظر مؤسسات ارزیابی کننده بسیار بالا است. بنابراین، بیهوده نباید انتظارات غیرقابل تحقق را طرح کرد.
به نظر من در این مرحله هدف ما باید صرفاً مدیریت منازعه باشد. مسائل مربوط به سرمایهگذاری، توسعه روابط اقتصادی یا سایر موضوعات باید به مراحل بعدی موکول شود. در حال حاضر تمرکز اصلی باید بر رفع تحریمها و امکان تجارت و مبادله مالی ایران باشد. در تعیین سطح انتظارات از مذاکرات باید بسیار دقیق عمل کنیم. نه در جامعه خودمان انتظارات غیرواقعی ایجاد کنیم و نه مذاکرات را بیش از حد دشوار سازیم. از اینرو لازم است با دقت و حساسیت در این مسیر گام برداریم.