
آنچه سال ۲۰۰۳ در لیبی اتفاق افتاد، به صورت رسمی خلع سلاح لیبی خوانده میشود. در این زمان بالاخره معمر قذافی تحت فشار طرفهای غربی قبول کرد که سلاحهای کشتار جمعی، برنامه موشکی و هستهای خود را تحویل آنان دهد. قذافی در دوران حکومت خود تا اوایل هزاره جدید، روابط پرتنشی با غرب و ایالات متحده داشت. در سال ۲۰۰۱ و پس از حملات ۱۱ سپتامبر، قذافی به این سمت حرکت کرد روابط خود با آمریکا را بهبود ببخشد.
فرارو- نخستوزیر رژیم صهیونیستی در جریان ملاقات با رئیسجمهور ایالات متحده در دوشنبهای که گذشت، سناریوی پیادهشده در لیبی را مدل مطلوب برای ایران دانست. موضوعی که به وقایع ۲۲ سال پیش بر میگردد و گاهی در ادبیات سیاسی و رسانهای ایران از آن به عنوان لیبیزاسیون یاد میشود. با توجه به این که ادعای لیبیسازی ایران در میان مخالفان دیپلماسی طرفدار زیادی دارد، ذکر این نکته لازم است که دو کشور در این حوزه با یکدیگر تفاوت زیادی دارند.
به گزارش فرارو، لیبی در سال ۲۰۰۳ به طور داوطلبانه برنامه هستهای خود را تعطیل و اسناد و تجهیزات خود به همراه بخشی از توان موشکی را در اختیار غرب گذاشت. کاری که جرج بوش پسر رئیسجمهور وقت ایالات متحده علاقه زیادی داشت که از سوی ایران و کره شمالی نیز انجام شود، اما هر دو کشور نسبت به این موضوع مقاومت خود را داشتند. چرا که آنچه لیبی سال ۲۰۰۳ را انجام داد با معیارهای ایدئولوژیک معمر قذافی دیکتاتور وقت لیبی که هیچ، حتی با معیارهای عقلانیت سیاسی نیز سنخیتی نداشت. چرا که او با همان رفتار عجیبی که در تاریخ از خود به یادگار گذاشته، ناگهان تصمیم به انجام این کار گرفت و تنها ۸ سال بعد حتی اگر شورشیان لیبی را هم میتوانست شکست دهد، توانی برای مقابله با نیروهای ناتو نداشت که به کشورش حمله کردند.
آنچه سال ۲۰۰۳ در لیبی اتفاق افتاد، به صورت رسمی خلع سلاح لیبی خوانده میشود. در این زمان بالاخره معمر قذافی تحت فشار طرفهای غربی قبول کرد که سلاحهای کشتار جمعی، برنامه موشکی و هستهای خود را تحویل آنان دهد. قذافی در دوران حکومت خود تا اوایل هزاره جدید، روابط پرتنشی با غرب و ایالات متحده داشت. در سال ۲۰۰۱ و پس از حملات ۱۱ سپتامبر، قذافی به این سمت حرکت کرد روابط خود با آمریکا را بهبود ببخشد. هدف او نیز برداشتن تحریمهای ایالات متحده بود. آنها در نهایت سال ۲۰۰۳ به توافق رسیدند و معمر قذافی اعلام کرد که به صورت داوطلبانه برنامه تسلیحات کشتار جمعی خود را کنار خواهد گذاشت.
قذافی از یک سو برنامه ساخت سلاح هستهای را با کمک متخصصان و قاچاقچیان فعال در بازار سیاه پیش میبرد و از سوی دیگر زرادخانهای از تسلیحات شیمیایی داشت. برنامه موشکی او نیز بسیار قدیمی و کند بود. پس از توافق ۲۰۰۳، نهایتاً در ژانویه ۲۰۰۴ هواپیماهای ترابری ارتش آمریکا حدود ۲۵ تن از اسناد و تجهیزات برنامه هستهای و موشکی لیبی را از این کشور خارج کردند.
در ماه مارس ۲۰۰۴، ۱۰۰۰ سانتریفیوژ و قطعا موشک دیگر نیز از این کشور بیرون رفت. بخشی از تسلیحات کشتارجمعی لیبی نیز اسلحه شیمیایی بودند که زیر نظر بازرسان بینالمللی نابود شدند. تمام تواناییهای لیبی در این حوزه وارداتی بود و آنها موفق به مهندسی معکوس در هیچ حوزهای نشدند. برنامه موشکی آنها تا زمان برچیده شدن مبتنی بر همان سیستم دهه ۱۹۷۰ شوروی بود. قذافی در این دهه دو سیستم موشکی فراگ – ۷ و اسکاد – بی را از شوروی خرید. برنامهای که قذافی در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ برای ساخت موشک لیبیایی با همکاری چند کشور خارجی بینتیجه ماند که او در نهایت به خرید موشک از کره شمالی رفت و موشکهای اسکاد – سی را از پیونگیانگ خریداری کرد. آنها در نهایت اپراتور موشکهای خریداری شده بودند.
برنامه هستهای لیبی نیز همین وضعیت را داشت. سال ۲۰۰۳ زمانی که اعلام شد لیبی برنامههای خود را تعطیل میکند، اعلام شد که این برنامه یک دهه عمر داشت و البرادعی در آن زمان اعلام کرد لیبی بین ۳ تا ۷ سال تا ساخت بمب اتم فاصله دارد. آنها این برنامه را با استفاده از ظرفیتهای بازار سیاه پیش میبردند و هیچ دانشی در این زمینه در لیبی بومیسازی نشد. برای همین به راحتی از بین رفت. ضمن این که قذافی حداقل آن طور که در تاریخ نوشته شده، اعتماد زیادی از خود نشان داد.
دانش ساخت تسلیحات و همچنین دانش مورد استفاده در صنعت هستهای، طی ۴ دهه گذشته در ایران بومیسازی و تکثیر شده است. لیبی کشوری بود که در دهه ۱۳۶۰ چند موشک اسکاد به ایران داد، اما سپس تحت فشار شوروی این کار را لغو کرد. نحوه دستیابی ایران به دانش هستهای نیز تقریباً با لیبی مشابه است. اما ایران به موازات راه انداختن صنعت محدود در دهه ۱۳۷۰، کار بر روی علوم هستهای را نیز گسترش داد. در نهایت، امروز علوم در ایران وجود دارد و صرفاً متکی بر تئوری نیست. بلکه عملیاتی شده است. اگر طبق آرزوی تمام رؤسای جمهور آمریکا که با برنامه هستهای ایران درگیر بودند تمام پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای و موشکی نیز از کشور خارج شود، باز نمیتوان این علم را از بین برد. بر خلاف لیبی، ایران از تسلیحات کشتار جمعی - مانند بمبهای شیمیایی - استفاده نمیکند.
از سوی دیگر، ایران توانایی دفاع از خود در برابر تحرکات نظامی و همچنین توانایی حمله نیز دارد. خطوط قرمز کشور در سیاست خارجی نیز مشخص است. بنابراین، ایران به لیبی شباهتی ندارد که بخواهد آن قرارداد تسلیم را بپذیرد.