کد خبر: ۸۵۱۹۴۲
مقاله تکان‌دهنده وزیر خارجه سابق آلمان؛

خودکشی به سبک آمریکایی!

خودکشی به سبک آمریکایی!

«دونالد ترامپ با جنگ تجاری‌اش، حملاتش به اتحاد‌های دیرینه آمریکا، و تضعیف نهاد‌های حکمرانی آمریکایی، عملا دوره جدید و البته به شدت تاریکی را برای تاریخ جهان آغاز کرده است. اعتماد جهانی به آمریکا حداقل برای یک نسل از بین رفته و جهانی که آمریکا خود در ساختنش نقش داشته، عملا در آستانه نابودی و نیستی است.»

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۲۱ فروردين ۱۴۰۴

خودکشی به سبک آمریکایی!

فرارو- "یوشکا فیشر"، وزیر خارجه سابق آلمان و رهبر سابق حزب سبز‌های این کشور. 

به گزارش فرارو به نقل از پراجکت سیندیکت؛ چیزی بیش از دو ماه و نیم از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید نمی‌گذرد با این حال، جهان در همین دور زمانی کوتاه به نحوی اساسی تغییر کرده است. ترامپ با سرعتی قابل توجه در حال تضعیف روابط تجاری آمریکا با نظام جهانی تجارت آزاد است که ایالات متحده آمریکا خود آن را در دروه زمانی پس از سال ۱۹۴۵ بنیان گذاشت.

پیشنهاد وی برای شکوفا‌کردن اقتصاد آمریکا از رهگذر تشدید جنگ تعرفه‌ای علیه کشور‌های مختلف جهان، نشان‌دهنده یک تاکتیک تجاری کاملا متفاوت در قیاس با رویکرد‌های معتدل‌ترِ او در دوره نخست حضورش در قدرت با محوریت جنگ و رقابت‌های تجاری است. بر اساس داده‌های یک گزارشِ "دانشگاه ییل" آمریکا، میانگین نرخ تعرفه آمریکا در وضعیت کنونی در بالاترین سطح خود از سال ۱۹۰۹ میلادی قرار دارد.

ترامپ همچنین شبحی از شک و تردید را روی اتحاد‌های دیرینه و ریشه‌دار آمریکا هم انداخته است. در این رابطه، ماجرا فقط به ناتو و تضمین‌های امنیتی که ارائه می‌شود، محدود نمی‌شود. در اواخر ماه فوریه گذشته، ترامپ به صورت عمومی و عیان، ولادیمیر زیلنسکی رئیس جمهور اوکراین را در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید جلوی دوربین‌‎های خبری تحقیر کرد. او پس از این کار، دربِ خروج را به رئیس جمهور اوکراین نشان داد!

از آن زمان تاکنون، حمایت‌های آمریکا از اوکراین تا حد زیادی کاهش یافته و حتی به پایان رسیده است. موضوعی که به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه دستِ برتر را در تقابل با اوکراین داده است. ترامپ به هیچ عنوان این مساله را مخفی نکرده که با روسیه حس همزادپنداری دارد. این در حالی است که اوکراین مورد حمله روسیه قرار گرفته است.

ترامپ همچنین این پیشنهاد را مطرح کرده که آمریکا باید کنترل نوار غزه را به دست بگیرد و جمعیت این منطقه را به دیگر کشور‌های عربی اخراج کند و منطقه مذکور را به یک محل توریستی تبدیل کند. او همچنین به موضع‌گیری‌های خود در مورد ضرورت الحاق کانادا، گرینلند و کانال پاناما به خاک آمریکا نیز ادامه می‌دهد. ظاهرا ترامپ می‌خواهد آمریکا صاحب کلِ نیمکره غربی جهان شود و به اعمال نفوذ آمریکا در این منطقه راضی نیست.

در حالی که بسیاری از افراد با بازگشت ترامپ به قدرت انتظار هرج و مرج را داشتند، با این حال، تعداد کمی از افراد پیش‌بینی امپریالیسم عریان آمریکا را داشتند. تحلیلگران و اندیشمندان سال‌های سال شعار "اول آمریکا" را به مثابه احیا جنبش انزواگرایی این کشور که قبل از آغاز جنگ جهانی دوم، سیاست رسمی آمریکا بود تفسیر می‌کردند با این حال، اینطور به نظر می‌رسد که ترامپ برداشت متفاوتی را از آن در ذهن دارد. او جهانی را می‌خواهد که در آن تعداد انگشت شماری از ابرقدرت‌ها با یکدیگر، ولو به صورت خشونت آمیز بر سر منابع و مواد جدید و حوزه‌های نفوذ، به رقابت می‌پردازند.

در حوزه داخلی، ترامپ به ثروتمندترین فرد جهان یعنی ایلان ماسک اجازه داده دل و روده دولت آمریکا را در لوای شعار‌هایی نظیر کاهش هزینه‌ها، حذف کلاهبرداری و مقررات‌زدایی بیرون بریزد. اخراج‌های گسترده و تضعیف نهاد‌های حکمرانی آمریکایی تبعات به شدت وخیم و البته ماندگاری خواهد داشت. تضعیف و نابودی آژانس امداد آمریکا به تنهایی می‌تواند موجب مرگ صد‌ها هزار انسان در مناطقی نظیر آفریقا و دیگر مناطق آسیب‌پذیرِ جهان شود.

در مواجهه با چنین وضعیت فاجعه‌باری، امکان دارد عده‌ای این سوال را مطرح کنند: این اقدامات چه نفعی را به آمریکا می‌رسانند؟ آیا این اقدامات، آمریکا را قوی‌تر خواهند کرد؟ اگر ما تصمیمات دولت ترامپ را از منظر منافع خودِ آمریکا ارزیابی و تحلیل کنیم، باید بگوییم که این تحرکات هیچ نفعی را به آمریکا نمی‌رسانند و قدرت و نفوذ جهانی آن را به شدت تضعیف می‌کنند. سیاست‌های ترامپ چه در حوزه داخلی و چه خارجی، به نحو فزاینده‌ای گرایش به تضعیف آمریکا دارند و حتی این کشور را به سمتی می‌برند که خودش را نابود می‌سازد.

ورای همه این ها، باید توجه داشت که آمریکا هیچ دستاورد و نفعی از تشدید خصومت‌ورزی علیه اروپا نخواهد داشت. آمریکا با بیگانه‌سازی و دور کردن متحدانش از خود، یکی از ستون‌های اصلی موقعیت ابرقدرتی‌اش را نابود می‌کند. به مدت چندین دهه، جهان غرب که نمودی از یک اتحاد نظامی و تجاری بوده، یک محرک جدی و قابل‌توجه در زمینه تقویت قدرت و نفوذ بین‌المللی آمریکا بوده است.

درست با همین پشتوانه بود که آمریکا در جریان جنگ سرد پیروز شد و بیش از هر قدرت دیگری در تاریخ رشد کرد. در این نقطه باید پرسید که چه کسی از وضعیت جدید آمریکا بیشترین سود را می‌برد؟ پاسخ ساده است: فقط چین و روسیه که با آرامش روند تحولات را دنبال می‌کنند و عملا نظاره‌گر خودکشی تدریجی آمریکا هستند.

باید اذعان کنیم که ترامپ با سیاست‌های خود تا حد زیادی اعتماد به آمریکا را حداقل برای یک نسل از بین برده است. تعهدات آمریکا دیگر قابل اعتماد نیستند و اساسا هیچ کشوری به آن اعتماد ندارد. نهاد‌های آمریکایی از جمله رسانه‌های بزرگ این کشور، دانشگاه‌ها و شرکت‌های حقوقی، جلوی چشم ما در حال نابود‌شدن هستند. آمریکا همچنان از یک موقعیت جغرافیایی ویژه میان اقیانوس‌های اطلس و آرام سود می‌برد با این حال، بقیه جهان به عینه دریافته‌اند که ترامپیسم به یک ویژگی جدی و مهم سیاست آمریکایی تبدیل شده و در آن قالب آن ته‌نشین شده است.

محو شدن جهان غرب (به عنوان یک کلِ یکپارچه) و فروپاشی رهبری آمریکا (در عرصه دموکراسی جهانی)، به نحو قابل توجهی سیاست جهانی را در قرن بیست و یکم تغییر خواهند داد. این مساله زمینه را برای اوج گیری هرج و مرج و البته افزایش شانس جنگ و درگیری، همزمان با تشدید رقابت‌های ابرقدرت‌ها برای کسب موقعیت بهتر، فراهم خواهد کرد. جامعه آمریکا نیز قطبی‌شده و چند‌تکه باقی خواهد ماند. جامعه‌ای که قواعد غیرمنطقی در آن اوج می‌گیرد و البته که در محاصره تئوری‌های توطئه خواهد بود. 

"سینکلر لوئیس" در رمان مشهور خود با نام "اینجا نمی‌تواند اتفاق بیفتد" که در سال ۱۹۳۵ منتشر شده، اوج‌گیری یک دیکتاتوری در آمریکا را تصویرسازی می‌کند. نمونه مشابهی از حکمرانی نظیر رژیم نازی‌ها یا فاشیست‌ها در اروپا که فاجعه‌بار بوده است. در حال حاضر و پس از گذشت ۹۰ سال از نگارش این رمان، اینطور به نظر می‌رسد که آمریکا به سمت تحقق آنچه وی گفته حرکت می‌کند. اکنون ما آغاز عصری جدید را در تاریخ جهان نظاره‌گر هستیم. درد، سختی، و بی‌عدالتی، همه و همه از اینجای کار به بعد، وضعیت بدتری را پیدا خواهند کرد.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین