فرارو- مدت زمان زیادی از اقدام اخیر انصار الله یمن در توقیف یک کشتی تجاری اسرائیلی با نام "گلکسی لیدر" در دریای سرخ نمیگذرد، با این حال، هنوز هم تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد این اقدام حوثیهای یمنی و پیامها و تبعات آن مطرح میشود.
به گزارش فرارو؛ نکته قابل تامل این است که نیروهای مسلح یمن، توقیف کشتی تجاری اسرائیلی را در عملیات هلی بُرن انجام داده اند. اقدامی که حاکی از آمادگی قابل توجه نیروی دریایی انصار الله یمن در تنگه باب المندب و دریای سرخ است. با این همه، انصار الله یمن با اقدام اخیر خود در توقیف کشتی تجاری اسرائیلی موسوم به گلکسی لیدر، از سیاست و رویکردی جدید علیه اسرائیل رونمایی کرده که حداقل ۳ نکته مهم و محوری را در قالب آن میتوان مورد شناسایی قرار داد.
اولا، توجه داشته باشیم که انصار الله یمن پیش از توقیف کشتی تجاری اسرائیلی، در چندی نوبت اقدام به انجام حملات موشکی و پهپادی به اراضی اشغالی و به ویژه بندر ایلات اسرائیل کرد. در این بین، اگرچه برخی پهپادهای یمنی بر اساس گزارشهای مختلف خبری، به اراضی اشغالی رسیدند با این حال، حملات حوثیهای یمنی به اسرائیل با استفاده از موشکهای بالستیک و دیگر تسلیحات، با توجه به تعددِ آرایش سامانههای پدافندی در منطقه به ویژه با هدایت آمریکایی ها، خنثی میشد.
هر چند که صِرف عملیاتهای مذکور حامل ضربات راهبردی به ویژه برای اسرائیل بوده است. با این حال، رویکرد جدید انصارالله در تهدیدات جدی علیه کشتیهای اسرائیلی در تنگه باب المندب و دریای سرخ، به ویژه با توجه به تناوب بالای تردد آنها از این مسیر، عملا از اهرم قدرتمند یمنیها و محور مقاومت در برابر رژیم اسرائیل رونمایی کرده است.
اهرمی که البته در عرصه میدانی از کارآمدی قابل توجهی نیز برخوردار است و میتواند ضربات سنگینی را به دشمن اسرائیلی وارد کند. به بیان ساده تر، در قیاس با حملات پهپادی و موشکی انصار الله یمن به اراضی اشغالی، راهبردِ جدید انصار الله در مواجهه با رژیم اسرائیل، از کارآمدی به مراتب بیشتری برخوردار است.
دوم اینکه باید توجه داشت که بخش کشتیرانی، شریان حیاتی رژیم اسرائیل است. اسرائیل به واسطه چالشهای عدیده ژئوپلیتیکی که با لبنان، سوریه و نوار غزه و اردن دارد، از طریق زمین، از هیچ ارتباطی با محیط پیرامونی خود برخوردار نیست و نمیتواند روی مسیرهای زمینی جهت تسهیل مبادلات تجاری خود حساب باز کند. از این رو، دریای مدیترانه و به طور خاص کانال سوئز و دریای سرخ و تنگه باب المندب، از اهمیت به شدت راهبردی برای این رژیم برخوردار است. حال در شرایطی که دریای سرخ و تنگه باب المندب به واسطه مجاورت با سواحل یمن، برای کشتیهای اسرائیلی ناامن شده، اقتصاد اسرائیل با یک شوک و بحران جدی در بحبوحه انباشت فشارهای اقتصادی دیگر، رو به رو شده است.
جنسِ این شوک به نحوی است که به صورت مستقیم میتواند تاثیرات خود را بر میدانهای جنگ غزه نیز نشان دهد. اکنون با توجه به تهدیدات انصار الله یمن علیه کشتیهای اسرائیلی در دریای سرخ، این کشتیها باید قاره آفریقا را دور بزنند و با هزینههای سنگین و چند برابریِ حمل و نقل و ترابری، خود را به ساحل مدیترانه و اراضی اشغالی برسانند. موضوعی که ضربهای سنگین به اقتصاد اسرائیل، هزینههای تدارکاتی آن و زنجیرههای تامینیاش وارد میکند.
این معادله در کلیت خود به هیچ عنوان به نفع رژیم اسرائیل نیست. اساسا به همین دلیل هم است که مقامهای ارشد اسرائیلی بلافاصله به اقدام انصارالله واکنش نشان دادند و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل نیز این حرکت را خطرناک خوانده است.
در نهایت سوم اینکه ناامن شدنِ تنگه باب المندب، دریای سرخ و متعاقبا کانال سوئز به عنوان یکی از مسیرهای اصلی مبادلات تجاری کشورهای اروپایی، عملا حاکی از این موضوع است که اقدام انصار الله یمن در توقیف کشتی تجاری اسرائیلی، صرفا معطوف به رژیم اسرائیل نبوده و اهداف کلان تری را در برنامه داشته و سعی کرده پالسهای معناداری را به اروپاییها به عنوان حامیان اصلی اسرائیل نیز برساند. به بیان ساده تر، انصاراللهیمن با اقدام اخیر خود، نه تنها تهدیدی جدی و معتبر را علیه اسرائیل عرضه کرده، بلکه به کشورهای اروپایی هم این پیام را میرساند که آنها هم به واسطه تداوم حمایتهای خود از موضع اسرائیل باید هزینه بپردازند.
این جریان میتواند سطح فشارها بر اسرائیل از سوی کشورهای اروپایی جهت خاتمه دادن به جنگ افزایش دهد و متغیرهای جدیدی را وارد محاسبات راهبردی اسرائیلیها کند. از چشم انداز کلی در مدت اخیر و در بحبوحه جنگ غزه، اسرائیل با فشارهای گسترده داخلی، منطقهای و بین المللی جهت خاتمه دادن به جنگ و کشتار غیرنظامیان فلسطینی رو به رو شده است.
حال در این فضا، اسرائیل نیاز به یک شوک هدفمند داشت که انصار الله آن را وارد کرد. در کنار این شوکِ انصارالله یمن، حزب الله لبنان نیز بر حجم و ویرانگر بودنِ عملیاتها و حملات خود به مناطق شمالی فلسطین اشغالی افزوده است.
این حملات و عملیات سعی دارند تغییراتی قابل توجه را در راهبردهای رژیم اسرائیل در جنگ غزه ایجاد کنند و از این ظرفیت نیز برخوردارند.