در تصویر زیر عبوری به ایران قدیم خواهیم داشت.
هر ۱۰۰ ـ ۲۰۰ متر هم روی دیواری نوشتهاند: خیابان یخچال. خیابانی که قدیمها اسم و رسمدارتر بوده گویا. راهی که کشیده شده بود شمیران را وصل کند به دروس؛ که حالا بعد از یک ساعت پرسوجو تنها کسانی که از قدیمهای خیابان چیزی یادشان مانده جمشید نراقی است و علی احمدی. تنها کسانی که حوصله حرف زدن دارند.
پس از اینکه ناصرالدینشاه دختر خود را به عقد حسینعلیخان معیرالممالک درآورد، باغ فردوس را بهعنوان هدیه ازدواج به او بخشید.
ساختمان یخچالها شامل زمینی وسیع با دیواری شرقی - غربی و چینهای و بسیار بلند بود، چالی در زمین بهصورت استخر میکندند و در کنار آن انباری در عمق زمین میساختند. دستهای از این انبارها مسقف و برخی بدون سقف بود. برای رسیدن به درانبار، چند پله (متناسب با عمق انبار) پایین میرفتند.
زهرا نظام مافی فرمانفرمائیان به واسطه پدر و همسرش که از شاهزادگان سلسله قاجاریه محسوب میشد مال و اموال و زمینهای بسیاری داشت که از جمله آنها میتوان به اراضی گستردهای در غرب و جنوب غرب تهران و نیز برخی شهرستانها اشاره کرد.
آنچه مسلم است این که شهریار علاقهای بی حد و حصر به ثریا – که در اشعارش از او با نام پری یاد میکند – داشته و قصد داشته پس از پایان تحصیل او را به همسری خود درآورد. موضوعی که پدر و مادر ثریا نیز از آن مطلع بودهاند.»
تا سال ۵۷ که انقلاب اسلامی ایران به رهبر حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید، شهرداری یا همان «بلدیه تهران» شامل ۱۲ منطقه بود که هر کدام از آنها حدود و مختصات جغرافیایی متفاوتی داشتند. جالب اینکه در دوره قبل از انقلاب و سالهای بعد از آنها منطقه ۹ جزو منطقه ۱۱ شهر تهران محسوب میشد و به همین دلیل یکی از مناطق گسترده و پهناور تهران قدیم به حساب میآمد.
تاریخچه شکلگیری میدانهای چندصدساله تهران را ورق زدهایم
در تهران قدیم چند میدان با کارکرد تجاری وجود داشت که برخی از این میدانها محل خرید و فروش کالاهای خاصی بهویژه احشام و ملزومات آنان بودند.
این عکس از یک کبابی در بازار تهران در سال ۱۳۵۷ را در ادامه مشاهده میکنید که توسط میشل ستبون عکاس مشهور فرانسوی به ثبت رسیده است.
این عکسها آن تهرانی را به ما نشان میدهند که شاید قبلا فقط در خاطرات پدربزرگها چیزی از آن را شنیده باشیم؛ تهرانی که باغهای انبوهش از دامنۀ کوهستان آغاز میشدند و تا کیلومترها امتداد پیدا میکردند.
آنطور که «نصرالله حدادی» تاریخپژوه به نقل از کتاب «شرح حال طبیبان قاجار و رضاشاه» میگوید: محمدحسین خان ادهم فرزند ارشد فخرالاطبا (میرزا زینالعابدین لقمانالممالک) بود که پس از مرگ پدر به لقب فخرالاطبا ملقب شد و از پزشکان تراز اول آذربایجان محسوب میشد و نزدیکترین همکار دکتر طولوزان بود که در سال۱۲۵۸ در تبریز متولد شد.
پس از استقرار مشروطیت اولین بلدیه قانونی تهران در۱۲ خرداد سال ۱۲۸۶ شمسی، یعنی حدود ١١٦ سال قبل، در عمارتی واقع در سبزهمیدان تهران تاسیس شد و بهمرور زمان خدماتش را با راه اندازی اداره اطفائیه افزایش داد.
آتش نشانی
در این ویدئو که در دهه ۲۰ هجری شمسی و همزمان با اشغال تهران توسط نیروهای متفقین ضبط شده است، میتوان عبور و مرور نیروهای خارجی در خیابانهای تهران را مشاهده کرد.
خیابان لالهزار قدمتی به درازای تاریخ تحول پایتخت دارد. زمانی تنها یک باغ خارج از حصار طهماسبی بود و بهمرور به یکی از شلوغترین و پررفتوآمدترین خیابانهای تهران تبدیل شد. روزگاری مدرنترین خیابان تهران نام داشت و بسیاری از اولین تجربههای مدرنیته را در حافظه خود ثبت کرده است.
پونک از روستاهای بزرگ تهران به شمار میرفته که از فرحزاد تا باغ فیض در جنوب و سعادتآباد در شرق و کن در غرب گسترده بوده است. هسته اولیه شکلگیری پونک، دهِ پونک بوده که هم اکنون در بین بزرگراههای اشرفی اصفهانی، آبشناسان و رودخانه محصور است.
ناصرخان پس از گذراندن دوره فنی اتومبیل در ایالتهای میشیگان و پنسیلوانیای امریکا و آشنایی با نحوه آزمون فنی و رانندگی و اخذ گواهینامه اتومبیلرانی به ایران باز میگردد و با سمت کاردان فنی وارد نظمیه میشود. او در فروردین ۱۳۰۷ شمسی در ۲۵ سالگی نخستین گواهینامه رانندگی را به نام خودش صادر میکند.
حیات پاتوغها را میتوان در دورههای تاریخی و اجتماعی مختلف پیگیری کرد. چنانچه تقی آزاد ارمکی در کتاب «پاتوغ و مدرنیته ایرانی» آن را به سه دوره قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی تقسیم میکند. اما این پاتوغنشینی پیش از قاجار نیز در ایران وجود داشته و باید گفت ایرانیان مکانهای مختلفی را در بازههای زمانی و تاریخی متفاوت برای پاتوغ کردن انتخاب کردهاند.
ضرابخانه بیرون شهرقرار داشت و کارگرهای کارخانه امین الضرب از روستاهای دور و اطراف میآمدند و شبها سر خانه و زندگیشان بر میگشتند. همیشه خطر سارقانی که اموال کارگرها را سرقت میکردند و حیوانات وحشی در زمستانها کارگران را تهدید میکرد.
خیابان شریعتی. به سمت میدان قدس. زیر پل صدر. جایی که کمر خیابان شکسته میشود و ماشینها و بوقهایشان زنجموره میکنند که دزاشیب را بالا بروند. آه از نهاد آسفالت بالا میرود و آفتاب سُر میخورد روی بتنهای قد کشیده پل. قوسی کشیده میشود بر بال چپ خیابان و پشت سیمهای خاردار باغ قلهک؛ که هیچ خبری نیست. جز رفت و آمد آرام. صدایهای خفیف. زندگیهای خاموش.
«حسنآباد زرگنده»، محلهای قدیمی است که شمایلی از بافت قدیمی کل منطقه را میتوان در آن دید. این گزارش همه آن چیزی را که میشود درباره محله زرگنده گفت، در خود دارد.