
یک دیپلمات پیشین گفت: «جلسه روز شنبه ۲۳ فروردین در مسقط و دیدار نمایندگان ارشد ایران و امریکا در واقع مقدمهای بود برای تدارک رایزنیهای تهران و واشنگتن در دوره بعد از این جلسه. در حقیقت این جلسه را میتوان به عنوان نخستین نشست از یک فرآیند نسبتاً طولانی، حداقل چند ماهه، تلقی کرد.»
مذاکرات ایران و امریکا روز شنبه در مسقط پایتخت عمان برگزار شد. پیشتر مقامات رسمی کشورمان ازجمله عباس عراقچی، رییس دستگاه دیپلماسی موضوعاتی که در دستور کار رایزنی قرار دارد را برنامه هستهای ایران در ازای رفع تحریمها عنوان کردند.
به گزارش اعتماد، با این همه گروهی از ناظران با استناد به درخواست ادعایی واشنگتن در باب توافقی گستردهتر که در قالبش برنامه هستهای در کنار برنامه موشکی ایران تعریف شده، مدعیاند این احتمال بالا است تا رایزنیها زمانبر باشد یا در بدترین حالت بدون دستیابی به نتیجهای به پایان برسد.
پیشتر نیز تهران و واشنگتن در باب شکل مذاکرات یعنی مستقیم و غیرمستقیم بودن مواضع متناقضی اتخاذ کرده و در این باره اختلافنظر داشتند. ساعاتی پیش از آغاز رایزنیها در مسقط برخی رسانههای غربی نزدیک به ایالاتمتحده، چون موسسه مطالعاتی سمافور مدعیاند که تهران خواهان بازگشت به نسخهای از توافق دوره اوباما (برجام) است، در شرایطی که واشنگتن بر توافق ادعایی گستردهتر تاکید دارد؛ توافقی که به غیر از برنامه هستهای ایران مولفههای دیگری را نیز در خود جای خواهد داد.
این همان گزارهای است که به ادعای گروهی از ناظران میتواند گره اصلی رایزنیهای دیپلماتیک باشد که طرفین برای باز کردن آن باید به اهرمهای متفاوتی متوسل شوند.
در همین راستا لارنس نورمن، خبرنگار مشهور امریکایی با انتشار گزارشی ادعایی در نشریه وال استریت ژورنال به نقل از مقامهای امریکایی مدعی شد که دولت ترامپ مدعی است که خواهان برچیدن کامل برنامه هستهای ایران است؛ درخواستی که البته فراتر از مفاد توافق ۲۰۱۵ است. با این همه مقامات غربی همچنین مدعیاند حتی اگر ایران موافقت کند تا بخشی از فعالیتهای هستهایاش را کاهش دهد، دانش تهران در زمینه فناوری هستهای موضوعی است غیرقابل انکار و غیرقابل حذف.
به ادعای نورمن، این بدان معناست که هر توافق جدیدی احتمالا نیازمند اختیارات بسیار گستردهتری برای بازرسان خواهد بود تا بتوانند به سایتهایی که ادعا شده در راستای گریز هستهای فعالیت دارند، دسترسی پیدا کنند.
همزمان با انتشار این ادعا، وبسایت آکسیوس به نقل از یک منبع دیپلمات اروپایی مدعی شد ایران پیشنهادی در باب توافق هستهای موقت را در اختیار امریکا قرار داده تا بستر برای رایزنیهای جامعتر هموار شود؛ ادعایی که هنوز تایید نشده با این همه ساعاتی قبل از آغاز رایزنیها در عمان خواست تهران در باب دسترسی به توافق موقت رسانهای شد.
این منبع اروپایی در ادامه همچنین ادعا کرد که ایران دستیابی به یک توافق هستهای پیچیده ظرف دو ماه را غیرقابل تحقق میداند و به دنبال زمان بیشتری برای جلوگیری از تشدید تنش با امریکا است.
در همین راستا با هدف تحلیل و بررسی سناریوهای پیش روی رایزنیهای میان تهران و واشنگتن در مراحل ابتدایی خود با کوروش احمدی، دیپلمات پیشین و حسن بهشتیپور، پژوهشگر مسائل بینالملل گفتوگو کرده است.
احمدی ضمن اشاره به موضوعاتی که در دستور کار رایزنیهای دو طرف قرار دارد، گفت: احتمالا مسائل مرتبط با برنامه هستهای با ایران در اولویت قرار خواهد گرفت و مسائل موشکی و منطقهای در مراحل بعدی تعریف خواهند شد.
به باور احمدی، اما در هر صورت موفقیت مذاکرات ولو اینکه به توافقی موقت، مشابه آنچه در پاییز ۱۳۹۳ رخ داد، منجر شود بستگی به اراده سیاسی طرفین و توانایی آنها برای مدیریت اختلافات دارد.
بهشتیپور، اما با نگاهی متفاوت ضمن رد ادعاها در باب تمایل ایران به ایجاد توافقی موقت بر این باور است که هر نوع توافق موقتی پروسه اعتمادسازی میان تهران و واشنگتن را دشوار خواهد کرد و راهکار موسوم به «اقدام در برابر اقدام» در شرایطی که طرفین در آن قرار دارند، میتواند راهگشا باشد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین در پاسخ به سوالی در باب پیشبینی سناریوهای احتمالی راجع به آینده رایزنیهای میان تهران و واشنگتن گفت: جلسه روز شنبه در مسقط و دیدار نمایندگان ارشد ایران و امریکا در واقع مقدمهای بود برای تدارک رایزنیهای تهران و واشنگتن در دوره بعد از این جلسه.
به باور احمدی این جلسه را میتوان به عنوان نخستین نشست از یک فرآیند نسبتا طولانی، حداقل چند ماهه، تلقی کرد.
به عبارتی، ما یک روند مذاکراتی در پیش داریم و جلسه شنبه، جلسهای برای تدارک این روند بود. در این نوع نشستها و معمولا در آغاز پروسههای مذاکراتی، برای رسیدن به یک توافق مکتوب، رئوس مطالب و موضوعاتی که قرار است مورد بحث قرار بگیرد، مشخص میشود. همچنین نحوه کار، فرمت جلسات و زمانبندی آنها نیز مشخص میگردد.
به عبارت دیگر، باید مشخص شود که جلسات آینده در کجا و در چه سطوحی و با حضور چه طرفهایی برگزار خواهد شد. برای مثال، آیا جلسات بعدی در سطح دیگری مثلا در سطح مدیران میانی برگزار خواهد شد یا همچنان وزیر امور خارجه ما و نماینده ترامپ حضور خواهند داشت.
احمدی در ادامه گفت: بنابراین، مسائل عمومی، خطوط اصلی و محورهای مباحث و ابعاد لجستیکی و تشریفاتی این موضوعات بخش عمده وقت طرفین را در جلسه مقدماتی میگیرد؛ این امر به ویژه باتوجه به تلاش ایران برای اجتناب از مذاکره مستقیم و گفتوگوی رو در رو از اهمیت و حساسیت بیشتری هم برخوردار است؛ لذا بعید میدانم در جلسه ابتدایی بحث محتوایی چندانی شکل گرفته باشد.
این دیپلمات کشورمان در ادامه گفتوگویش تاکید کرد که موضوعات مورد مذاکره بسیار امر مهمی است، واقعیت این است که ترامپ در اظهارات شفاهیاش از همان آغاز کارش در کاخ سفید، تنها بر مساله هستهای ایران تاکید کرده و فقط بر اینکه ایران نباید سلاح اتمی داشته باشد، متمرکز بوده است. در دستورالعمل شش فوریه رییسجمهور امریکا نیز تاکید بر مخالفت با مسلح شدن ایران به سلاح هستهای است. در این دستورالعمل همچنین از اینکه ایران نباید موشکهای بالستیک قارهپیما داشته باشد نیز سخن رفته است.
البته ادعاهای همیشگی امریکا در مورد اقدامات به اصطلاح بیثباتی ساز در منطقه و توسعه برنامه موشکی هم به طور کلی در این دستورالعمل مطرح شده که همان مطالب کلی همیشگی است و از آنها به عنوان خط قرمز سخن نرفته است. از همین رو برداشت من این است که مساله اصلی در مذاکرات، موضوع هستهای خواهد بود و سایر موضوعات مانند مسائل موشکی و منطقهای به احتمال زیاد برای دولت ترامپ از اولویت بالایی برخوردار نیستند.
این دیپلمات پیشین کشورمان در ادامه تاکید کرد که دلیل کاهش اهمیت مسائل منطقه در مذاکره با ایران میتواند کاهش شدت و حدت مسائل منطقهای به دلیل تحولات اخیر در خاورمیانه و تضعیف متحدین منطقهای ایران باشد. در مورد برنامه موشکی نیز ترامپ در اظهارات شفاهی خود به آن نپرداخته و همانطور که گفتم تاکید سند ۶ فوریه نیز بر جلوگیری از مسلح شدن ایران به موشکهای بالستیک قارهپیما است که البته هیچوقت مدنظر ایران نیز نبوده است. لازم به ذکر است که منظور از موشکهای بالستیک قارهپیما موشکهایی است که آن سوی اقیانوس اطلس و امریکا را نیز در برد خود دارند.
به باور احمدی در حوزه موشکی یک موضوع که ممکن است مورد توجه طرف مقابل باشد، موضوع صدور تکنولوژی موشکی توسط ایران است. در رابطه با این موضوع در چارچوب رژیم کنترل تکنولوژی موشکی MTCR حدود ۴۰ کشور اقدام به تنظیم مقرراتی کردهاند که البته برای کشورهای دیگر الزامآور نیست، اما این مقررات عملا به مبنایی برای این قبیل مباحث تبدیل شده است. مذاکره احتمالی در این رابطه نیز ممکن است به خاطر ادعاهایی مبنی بر انتقال تکنولوژی ساخت موشک به گروههایی در منطقه باشد.
احمدی در پاسخ به دیگر سوالی درباره احتمال تمایل تهران به تحقق یک توافق موقت گفت: توافق موقت مسبوق به سابقه است و تجربه آن به مذاکرات منتهی به برجام در پاییز سال ۱۳۹۳ برمیگردد. در آن زمان، توافق موقتی حاصل شد تا طرفین فرصتی داشته باشند برای مذاکره بلندمدتتر و رسیدن به یک توافق جامع.
به باور احمدی این امکان وجود دارد که دوباره چنین توافقی مدنظر قرار بگیرد. یک احتمال میتواند این باشد که مثلا ایران ادامه غنیسازی ۶۰ درصدی را متوقف کند و در ازای آن امریکا بپذیرد که امتیازاتی در ارتباط با کاهش تحریمها بدهند. اما مشکل اینجاست که ما با کسی مثل ترامپ مواجه هستیم. او شخصیتی دارد عجول و میخواهد کارها سریعتر پیش برود. در این رابطه ادعای فرصت دو ماههای که به ایران داده شده نیز مطرح است که البته نمیدانم چقدر صحت دارد. اگر این ادعا درست باشد، ممکن است امریکاییها با توافق موقت موافق نباشند.
احمدی در ادامه گفت: دومین مانع، پنجره زمانی مرتبط با مکانیسم ماشه است. این مکانیسم بهگونهای تنظیم شده که دو ماه و پنج روز قبل از سررسید آن در تاریخ ۲۶ مهر باید فرآیندش کلید بخورد. البته در این مورد نیز اگر اراده لازم وجود داشته باشد همیشه راهی میتواند وجود داشته باشد. مثلا شاید اگر طرفها تفاهم داشته و احساس کنند که کار پیشرفت خوبی داشته و به مدت زمان بیشتری نیاز دارند، در آن صورت ضربالاجل ۲۶ مهر برای مکانیسم ماشه میتواند دو تا سه ماه دیگر تمدید شود.
این دیپلمات پیشین در ادامه خاطرنشان کرد: این موضوع به اراده سیاسی طرفین بستگی دارد و ممکن است با قطعنامهای در شورای امنیت بازه زمانی فعال شدن این مکانیسم در قطعنامه ۲۲۳۱ تمدید شود، ضمن اینکه اگر توافقی حاصل نشود فعال شدن این مکانیسم قطعی است. به هر حال، باید به این نکته توجه کرد که آیا طولانی شدن رایزنیها برای ایران مفید است یا خیر.
به اعتقاد من، این وضعیت برای ایران مفید نیست، زیرا ایران تحت تحریمها آسیب میبیند و باید هر چه سریعتر مساله محدودیتهای اقتصادی علیه ایران حل شود. امریکاییها در شرایط کنونی هزینهای از این محل متحمل نمیشوند، زیرا این ایران است که هدف تحریمهای امریکا قرار دارد و تحت فشار است. بنابراین، فکر میکنم ایران باید خواستار تسریع فرآیند رایزنیها باشد تا بتواند هر چه سریعتر از مشکلات تحریمی رهایی یابد.
احمدی در پاسخ به دیگر سوالی مبنی بر مخالفت احتمالی واشنگتن با پیشنهاد احتمالی توافق موقت توسط تهران، گفت: اگر اراده سیاسی برای حل مساله در طرفین شکل گرفته باشد و هر دو طرف واقعا به دنبال راهحل باشند، میتوانند هر مسالهای را پشت میز مذاکره بررسی کرده و حل کنند یا از شدت آن بکاهند. فاکتورهای متعددی در این فرآیند نقش دارند. میتوان امتیازاتی را در یک حوزه داد و در حوزهای دیگر امتیازاتی را دریافت کرد. در هر صورت، این امکان وجود دارد که از طریق مذاکره هر مسالهای را حل کرد.
به باور احمدی جزییات مهم است و تمرکز بر جزییات مشخص میکند که کار چگونه پیش خواهد رفت. به عبارت دیگر مادام که طرفین وارد جزییات نشدهاند، مشکل میتوان گفت که آیا شانسی برای موفقیت وجود دارد یا خیر. در واقع، موفقیت مذاکرات به تمایل و اراده سیاسی طرفین برای حل مشکلات و توانایی آنها در مدیریت اختلافات و یافتن راهحلهای مورد قبول دو طرف بستگی خواهد داشت.
حسن بهشتیپور، پژوهشگر مسائل بینالملل در پاسخ به سوال و ارزیابیاش از روز اول رایزنیها میان تهران و واشنگتن گفت: از همان ابتدا شواهد و قرائن نشان میداد که اتفاقی که در عمان رخ داد بیشتر به یک نوع گفتوگو و تبادل دیالوگ میان ایران و امریکا شباهت دارد تا مذاکره که البته با هدف آگاه شدن دو طرف با مواضع یکدیگر انجام شد.
به باور بهشتی پور، اما باتوجه به تغییر دولتها در هر دو کشور و عدم انجام رایزنی به مدت طولانی، انتظار میرود که گفتوگوهای روز شنبه که بسان تبادل نظر میان طرفین خواهد بود، فرصتی باشد برای بررسی امکان ادامه مذاکرات رسمی، چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم.
این پژوهشگر روابط بینالملل در ادامه گفت: با این حال، اما خواستههای ایران و امریکا همچنان فاصله زیادی با یکدیگر دارند و برای رسیدن به وحدت نظر و نکات مشترک، قطعا نیاز به گفتوگوهای بیشتری وجود دارد.
به باور بهشتیپور در این راستا، ایده اقدام در برابر اقدام میتواند راهگشای مناسبی باشد. این رویکرد میتواند به طرفین کمک کند تا با انجام اقدامات همزمان و متقابل، اعتماد بیشتری ایجاد کنند و از این طریق گامهای بعدی را بردارند. در شرایطی که جو بیاعتمادی حاکم است، این روش میتواند به کاهش تنشها و افزایش همکاریها کمک کند.
بهشتیپور همچنین خاطرنشان کرد: از طرفی دیگر برگزاری این گفتوگوها و کاهش التهاب جنگ به خودی خود نشانهای از کاهش جو منفی موجود است. حتی اگر تهدیدات از سوی امریکا همچنان طی روزهای آینده ادامه داشته باشد، نشاندهنده این است که طرفین به دنبال راههایی برای دیپلماسی و گفتوگو هستند. در نهایت، باید منتظر ماند و دید که دو طرف تا چه حد حاضر هستند در موضع خود انعطاف داشته باشند و آیا میتوانند به یک نقطه مشترک دست یابند یا خیر.
بهشتیپور در پاسخ به دیگر سوالی در باب پیشبینی چگونگی شکلگیری هر نوع توافق ابتدایی احتمالی میان ایران و امریکا و اینکه این توافق موقت خواهد بود یا بلندمدت، گفت: به نظر میرسد که ابهاماتی در مورد مفهوم موقت در توافقات احتمالی میان ایران و امریکا وجود دارد. این موضوع به ویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که صحبت از اعتمادسازی و برنامهریزی برای آینده به میان میآید. اگر مفهوم موقت به معنای یک دوره زمانی خاص باشد، مانند سه ماه یا یک سال، این میتواند به بیاعتمادی دامن بزند و به نظر میرسد که چنین رویکردی نمیتواند پایدار باشد.
به باور بهشتیپور به عنوان مثال، اگر دوطرف تنها برای سه ماه آینده برنامهریزی کنند، این به نوعی نشاندهنده عدم تعهد به یک همکاری طولانیمدت خواهد بود و ممکن است احساس عدم امنیت و بیاعتمادی را تشدید کند. در عوض، پیشنهاد مرحلهای و برمبنای اقدام در برابر اقدام میتواند راهکار موثرتری باشد.
بهشتیپور تاکید کرد: به این معنا که هر دو طرف به صورت همزمان اقداماتی را انجام خواهند داد که همخوانی و توازن داشته باشد. به عنوان مثال، اگر امریکا در مسیر لغو یا تعلیق تحریمها گام بردارد، ایران نیز میتواند اقدامات مشابهی را در راستای تعهدات خود انجام دهد، البته با حفظ خطوط قرمز مشخص. این پژوهشگر مسائل بینالملل در ادامه همچنین به «اعتماد» گفت: این رویکرد میتواند زمینه را برای اعتمادسازی و تسهیل همکاریها هموار کرده و از ابهامات موجود در مورد تعهدات موقت بکاهد.
به باور بهشتیپور، در هر صورت باید مفهوم موقت به طور دقیقتر مشخص شود؛ آیا منظور از آن محدودیت زمانی است یا محدوده تعهدات در اجرا؟ اگر این مفهوم به گونهای طراحی شود که به راحتی قابل برگشت به وضعیت قبلی نباشد، ممکن است به دشواریهایی در اجرای توافقات منجر شود و اعتمادسازی را پیچیدهتر کند. بنابراین، روشنسازی مفهوم موقت و نحوه اجرای آن از اهمیت بالایی برخوردار است و باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد تا دو طرف بتوانند به یک توافق پایدار و موثر دست یابند.
بهشتیپور در پاسخ به دیگر سوالی در باب سناریوی احتمالی پیش روی واشنگتن در صورت مخالفت با توافق موردنظر تهران گفت: در مذاکرات ژنو، ایران و گروه ۱+۵ به توافقاتی دست یافتند که شامل مراحل مشخص و تدریجی برای آزادسازی داراییهای ایران و انجام اقدامات مرتبط بود. این توافقات به شکل موقت نبودند، بلکه چارچوبی برای اقدامات و مذاکرات آینده تعیین میکردند. به عبارت دیگر، این مراحل به گونهای طراحی شده بودند که به تدریج و در طول زمان پیش بروند و به یک توافق جامعتر، یعنی برجام، منجر شوند.
به باور بهشتیپور واقعیت این است که مذاکرات هستهای به دلیل پیچیدگیهای حقوقی، سیاسی و امنیتی نیاز به زمان و مراحل متعدد داشت. بنابراین، اگر موقت به معنای مرحلهای بودن و فراهم کردن زمان لازم برای حل تدریجی مشکلات است، این رویکرد میتواند منطقی و قابل قبول باشد.
این پژوهشگر حوزه روابط بینالملل در ادامه گفت: علاوه بر این، باتوجه به ابعاد مختلف و چندلایه مسائل هستهای، انتظار حل همه مشکلات در یک بازه زمانی کوتاه، واقعبینانه نیست. مذاکرات باید به گونهای پیش بروند که هر دو طرف به تدریج به یک درک مشترک برسند و این فرآیند نیازمند زمان و انعطافپذیری است. بنابراین، در صورتی که مفهوم موقت به معنای مرحلهای بودن و فراهم کردن زمان برای حل مسائل باشد، این یک رویکرد منطقی به نظر میرسد و باید مورد پذیرش طرف امریکایی نیز قرار گیرد. درنهایت، برای رسیدن به یک توافق جامع و پایدار، نیاز به همکاری و اعتماد متقابل وجود دارد.