بشنوید؛ داستان حالا دراز می‌کشم از همینگوی

بشنوید؛ داستان حالا دراز می‌کشم از همینگوی

در داستان «حالا دراز می‌کشم» ارنست همینگوی با زبانی موجز و عمیق، اضطراب‌ها و تنهایی یک سرباز مجروح جنگ جهانی اول را به تصویر می‌کشد؛ سفری درونی از خاطرات کودکی تا ترس از مرگ که در سکوت شب‌های بی‌خواب سنگر جریان دارد.

تاریخ انتشار: ۰۰:۵۱ - ۲۱ فروردين ۱۴۰۴

فرارو- داستان «حالا دراز می‌کشم» (Now I Lay Me) از ارنست همینگوی، یکی از داستان‌های درخشان مجموعه «مردان بدون زنان» است که با سبک خاص و ایجاز مشهور همینگوی نوشته شده. راوی داستان سربازی است که در جریان جنگ جهانی اول به شدت آسیب دیده و دچار اضطراب و بی‌خوابی مزمن شده است. او شب‌ها در سنگر، بیدار می‌ماند تا مبادا در خواب جان بدهد یا بخشی از وجودش از دست برود. در این شب‌های بی‌خواب، به خاطرات کودکی، خانواده و ماهیگیری در رودخانه برمی‌گردد تا ذهنش آرام بگیرد. همینگوی با نثر ساده و موجز، ترس‌های عمیق انسانی را با لحنی سرد و آرام تصویر می‌کند.

شخصیت اصلی که احتمالاً بازتابی از خود همینگوی در دوران جنگ است، با گفت‌وگوهایی کوتاه اما عمیق با هم‌خدمتی‌اش «جان»، از تنهایی، خدا، عشق، و ترس‌های درونی صحبت می‌کند. در ظاهر، اتفاق خاصی نمی‌افتد، اما در بطن داستان، درگیری‌های ذهنی و عاطفی شدیدی جریان دارد. راوی با یادآوری گذشته، به دنبال پناه و هویت است؛ گویی ذهنش همان میدان نبردی‌ست که همچنان ادامه دارد. همینگوی در این داستان به زیبایی نشان می‌دهد که زخم‌های روانی جنگ، حتی پس از پایان آن، با انسان باقی می‌مانند.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین