
همزمان به اعلام اینکه نمایندگان ایران و آمریکا گفتگوهای دیپلماتیک را در مسقط آغاز خواهند کرد، نتانیاهو «مدل لیبی» را به عنوان آنچه باید مورد توافق بگیرد مطرح کرده است.
فرارو- روز شنبه ۲۳ فروردین نمایندگان ارشد ایران و آمریکا گفتگوی مقدماتی برای از سرگیری مذاکرات هستهای را در عمان آغاز میکنند. علی رغم آنکه دو طرف تا کنون بر مواضع اعلامی خود پافشاری کردهاند، اما به نظر میرسد که در عمل حاضرند انعطاف بیشتری نشان دهند و به همین امید پس از نامه نگاری علنی روزهای گذشته، یک گام دیگر به جلو برداشتهاند.
به گزارش فرارو، در این بین، همان طور که انتظار میرفت، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در تلاش است تا با تحمیل خواستههای حداکثری به واشنگتن جلوی توافق احتمالی میان ایران و آمریکا را بگیرد یا دست کم بدترین توافق ممکن برای تهران را رقم بزند.
کلید واژه نتانیاهو برای توصیف آنچه میخواهد «مدل لیبی» است که به ماجرای خلع سلاح لیبی و برچیدن برنامه هستهای این کشور در اوایل دهه ۲۰۰۰ اشاره دارد. این مدل چنان برای سیاستمداران غربی جذاب و خوشایند بود که همان زمان از ایران، کره شمالی و سوریه خواستند مسیری مشابه را طی کنند، اما پیامدهای آن برای قذافی و لیبی چنان ناگوار بود که مدل لیبی به جای الگویی برای خلع سلاح مورد نظر غربی ها، به عبرتی برای حفظ دستاوردهای کشورهای مذکور تبدیل شد.
بر اساس اظهارات مارتین ایندایک، دیپلمات دوره بیل کلینتون، معمر قذافی از اوایل دهه ۱۹۹۰ و شروع ریاست جمهوری کلینتون به دنبال ارتقای وجهه بین المللی خود بود و رفته رفته از حمایت از جنبشهای پان عربی و آفریقایی دست کشید و بر لغو تحریمهای لیبی متمرکز شد.
ایندایک ادعا می کند قذافی در مذاکرات محرمانه با دولت کلینتون در سال ۱۹۹۹ پیشنهاد داد که از تسلیحات کشتار جمعی صرف نظر کند و تاسیسات مربوطه را به روی بازرسان بین المللی باز کند. گذشته از تحریمهای اقتصادی و انزوای بینالمللی، به گفته عبدالرحمن شلقم، وزیر خارجه سابق لیبی، عامل نهایی تصمیم قذافی برای ترک برنامههای تسلیحاتی، پیام تهدیدآمیزی از جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۱ بود که به قذافی هشدار داد: «یا خودت تسلیحات کشتار جمعی را نابود میکنی یا ما شخصاً آنها را نابود خواهیم کرد.»
مقامات لیبی از مارس ۲۰۰۳، یعنی چند روز قبل از حمله آمریکا به عراق، به صورت محرمانه با مقامات آمریکایی، بریتانیایی و روسی برای تخریب برنامههای تسلیحاتی ملاقات کردند. لیبی به این کشورها اجازه داد از ۱۰ مکان سری و دهها آزمایشگاه و کارخانه نظامی بازدید کنند.
در اکتبر همان سال، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا یک کشتی حاوی تجهیزات ساخت سانتریفیوژ به مقصد لیبی را توقیف کردند. تحقیقات نشان داد این تجهیزات در مالزی تولید شده و تحت نظارت عبدالقدیر خان، دانشمند هستهای پاکستان بوده است. این کشف باعث تضعیف روحیه و کاهش تمایلات هستهای لیبی شد.
پس از حملات ۱۱ سپتامبر و محکوم کردن آن توسط قذافی، لیبی به دنبال عادیسازی روابط با آمریکا بود. در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳، قذافی به طور غیرمنتظرهای اعلام کرد برنامههای تسلیحات کشتار جمعی را متوقف خواهد کرد.
لیبی اعتراف کرد تجهیزات هستهای را از بازار سیاه خریداری کرده و اطلاعاتی درباره طراحی سانتریفیوژها و نام تأمینکنندگان (از جمله عبدالقدیر خان) را در اختیار آمریکا قرار داد. در ژانویه ۲۰۰۴، آمریکا حدود ۲۵ تن اسناد و تجهیزات مربوط به برنامههای هستهای و موشکی لیبی را به آزمایشگاه ملی اوک ریج آمریکا منتقل کرد.
در زمان خلع سلاح، برنامه هستهای لیبی در مراحل بسیار ابتدایی بود و بنا بر برآورد محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، لیبی ۳ تا ۷ سال تا ساخت بمب هستهای فاصله داشت.
خلع سلاح لیبی در ابتدا الگوی موفقی به نظر میرسید. این کشور در سال ۲۰۰۶ از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج شد و سال ۲۰۰۸ هم پرونده آن در آژانس بین المللی انرژی اتمی بسته شد، اما با خیزش ۲۰۱۱ و حضور هواپیماهای نظامی ناتو بر فراز طرابلس که به سرنگونی حکومت معمر قذافی منجر شد، مشخص شد که تضمین امنیتی مورد نظر رهبر لیبی به عنوان بخشی از توافق، توهمی بیش نبوده است.