
دو نکته در سفر نتانیاهو به آمریکا مورد توجه رسانههای آمریکایی و اسرائیلی قرار گرفت. نخست زمانی که او از مدل توافق با لیبی به عنوان مدل مطلوب توافق با ایران صحبت کرد و زمانی که ترامپ بلافاصله مسئله مذاکره با ایران را پیش کشید و لبخند پیشین نتانیاهو جای خود را به نوعی عصبانیت یا سردرگمی داد.
فرارو- سفر نخستوزیر اسرائیل به ایالات متحده همانطور که ناگهانی آغاز شد، با شرایط عجیبی نیز پایان یافت. بنیامین نتانیاهو در حالی که کنار دونالد ترامپ در دفتر کار او نشسته بود، در جریان توضیح مسائل مطرح شده در گفتگوی دوجانبه، آخرین بخش صحبتهای خود را به مسئله ایران اختصاص داد. پس از طرح ادعاهای نتانیاهو درباره ایران بود که دونالد ترامپ جلوی طرح پرسشهای خبرنگاران – که به طور طبیعی بعد از پایان صحبتها مطرح میشود – را برای مدت کوتاهی گرفت و آنجا بود که از مذاکره با ایران خبر داد. خبری که مورد تائید طرف ایرانی قرار گرفت.
به گزارش فرارو، دو نکته در سفر نتانیاهو به آمریکا مورد توجه رسانههای آمریکایی و اسرائیلی قرار گرفت. نخست زمانی که او از مدل توافق با لیبی به عنوان مدل مطلوب توافق با ایران صحبت کرد و زمانی که ترامپ بلافاصله مسئله مذاکره با ایران را پیش کشید و لبخند پیشین نتانیاهو جای خود را به نوعی عصبانیت یا سردرگمی داد. تغییر چهرهای که تصویر آن بسیار مورد توجه قرار گرفت و در شبکههای اجتماعی چرخید. اما در میان تمام اینها، مسئله پیش کشیدن تجربه لیبی آن چیزی بود که انتظارش را داشتیم تا تجربه تخریب دیپلماسی بار دیگر کلید بخورد. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در واکنش به اظهارات نتانیاهو گفت: «در مورد محور مذاکرات، طبیعی است که هر کسی ممکن است گمانه زنی یا آرزوهای خود را مطرح کند. آنچه مقامات رژیم صهیونیستی گفتهاند (مدل مذاکراتی لیبی)، آرزوهای آنهاست که هرگز محقق نخواهد شد.»
نتانیاهو در بخش مربوط به ایران در صحبتهای خود گفت: «ما هر دو در این هدف متحد هستیم که ایران به سلاح هستهای دست پیدا نکند. هر اتفاقی بیافتد، باید مطمئن شویم ایران سلاح هستهای نداشته باشد. اگر بتوان آن [توافق]را از طریق دیپلماتیک، به شکل کامل به روشی که در لیبی انجام شد، انجام داد؛ فکر میکنم این کار خوبی خواهد بود.» مشخص نیست که اسرائیل و آمریکا در حال یک بازی روانی با ایران هستند یا نتانیاهو واقعا انتظار نداشت بعد از گفتگوی دوجانبه با ترامپ این موضوع مطرح شود. همچنین مشخص نیست که سناریوی لیبی مورد مخالفت ترامپ قرار گرفته یا موضوع بحث دو طرف در ملاقات خصوصی بوده است.
دولت معمر قذافی دیکتاتور معدوم لیبی، سال ۲۰۰۳ به توافقی با طرفهای غربی دست پیدا کرد او را در مقابل همه چیز خلع سلاح کرد. بر اساس این توافق، لیبی اعلام کرد که برنامه تسلیحات هستهای خود را کنار گذاشته و از بازرسان بینالمللی استقبال میکنند که بیایند و پایبندی لیبی به تعهداتش را تائید کنند. مثال معروف این است که لیبیاییها تجهیزات، زیرساخت و اسناد هستهای خود و همچنین بخشی از توان موشکی را بار کشتی کردند و تحویل غربیها دادند. تنها ۸ سال بعد از آن بود که معمر قذافی دوام آورد و از یک سو شورشها آغاز شد و از سوی دیگر در مارس ۲۰۱۱ آمریکا، فرانسه و انگلیس با قطعنامه شورای امنیت به این کشور حمله کردند.
لیبی زمانی این تعهدات را به صورت داوطلبانه اجرا کرد که جرج بوش پسر رئیسجمهور آمریکا بود. او در همان زمان از کره شمالی و ایران نیز خواست که از مدل لیبی پیروی کنند تا روابط خوبی با ایالات متحده داشته باشند. سرنوشت قذافی، اما مشخص است و بخشی از سرنگونی او به خاطر مداخله نظامی ناتو بود. او در شرایطی قرار گرفته بود که حتی اگر میخواست نمیتوانست از خود دفاع کند. به همین دلیل است که عبرت از تجربه لیبی یا لیبیزاسیون همواره به عنوان یک الگو در کشورهایی مانند ایران مطرح میشود. این مثال و همچنین سوریهسازی در اشاره به تحولات داخلی همیشه استفاده میشود، اما با توجه به این که نتانیاهو این موضوع را مطرح کرد، از شامگاه دوشنبه به وقت تهران بر این موضوع بیشتر در داخل کشور مانوور داده میشود.
واکنشدهندگان به این موضوع، به دو دسته تقسیم شدند. نخست گروهی بودند که با دستاویز قرار دادن این موضوع اصل مذاکره را نفی میکردند و دیگران افرادی بودند که هشدار میدادند ایران نباید در موقعیت لیبی قرار بگیرد.
رحمن قهرمانپور، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی با انتشار بخشهایی از مقاله مربوط به خلع سلاح لیبی در مجله International Security که توسط خود او در سال ۱۳۸۶ ترجمه شده بود، نوشت: «ترجمه مقالهای از مجله امنیت بین الملل International Security درباره اینکه چرا آمریکا موفق شد لیبی را خلع سلاح کند. این مقاله در سال ۸۶ ترجمه شد. دلیل ترجمه آن بود که در آن زمان هم دولت بوش از اجرای سناریوی لیبی درباره ایران سخن میگفت و لذا مهم بود که بدانیم آیا این سناریو در موردایران تحقق دارد یا نه؟ تفاوتهای ایران و لیبی زیاد بود و است. در ادبیات کنترل تسلیحاتی گفته میشود پرونده هستهای هر کشور منحصر بفرد است و این قاعده در اینجا هم صادق است. لیبی حتی دنبال مهندسی معکوس هستهای هم نرفته بود و دلیل محکمی برای هستهای شدن نداشت. در دوره اوباما این سناریو عملا کنار گذاشته شد، زیرا غیر ممکن بودن آن معلوم شد. دوباره ترامپ سناریوی لیبی را مطرح کرده است وبه نظر میرسد باز هم قابل تحقق نیست.»
رسانههای شاخص اسرائیل سفر نتانیاهو به آمریکا را ناامیدکننده نامیدند. پیش از این که سفر مذکور انجام شود، تحلیلها حاکی از آن بود که رژیم صهیونیستی میخواهد ترامپ را قانع کند که دیپلماسی را کنار بگذارد و به سمت اقدام نظامی حرکت یا از اقدام اسرائیل حمایت کند. این اظهارات زمانی مطرح میشد که هنوز خبری از نتیجه نامهنگاری میان ایران و آمریکا نبود. رسانههای اسرائیلی معتقدند ترامپ نتانیاهو را در جریان تصمیم خود نگذاشته بود. رفتار او در طرح موضوع مذاکره با ایران بلافاصله پس از پایان صحبتهای نتانیاهو نیز مورد توجه قرار گرفت.
تایمز اسرائیل در این مورد نوشت: «سفر نتانیاهو به آمریکا ناامیدکننده، چون ترامپ از مذاکره با ایران خبر داد.»
روزنامه عبری اسرائیل هیوم نیز به نقل از منابع دولتی گزارش داد که اسرائیل از توافق ترامپ و ایرانیها در خصوص مذاکره دوجانبه باخبر نبود. این روزنامه همچنین مدعی شد که شوک در چهره هیئت اسرائیلی در واشینگتن مشهود بود.
با توجه به تجربه تخریب مسیر دیپلماسی از سوی اسرائیل در دوران مذاکرات برجام و پس از آن، این بار نیز تحلیلگران معتقدند اسرائیل بی کار نخواهد نشست.