فرارو- ابعاد بحران در خاورمیانه همچنان تحت کنترل قرار ندارد، در آستانه مذاکرات قاهره، بایدن از مصر و قطر خواست تا حماس را برای توافق تحت فشار قرار دهند تا با آتش بس غزه و آزادی گروگانهای در دست این گروه موافقت کنند.
خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی گزارش داده که بیل برنز، رئیس سیا، هیئت آمریکایی را در مذاکرات قاهره این آخر هفته در مصر برگزار میشود رهبری خواهد کرد و در همین راستا نیز، رئیس جمهوری آمریکا به عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر و شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، نامههایی در مورد وضعیت مذاکرات نوشته است. منابع آگاه در رهبری مقاومت فلسطین نیز، امروز اعلام کردند که به زودی یک هیئت از حماس به قاهره سفر خواهد کرد و پس از ورود این هیئت به مصر، مذاکرات مربوط به آتشبس در غزه از سر گرفته خواهد شد.
همچنین. در فرانسه ۱۱۵ نماینده پارلمان نامهای به «امانوئل ماکرون» ارسال کردند و در آن از او خواستند فروش تسلیحات به اسرائیل را متوقف کند و هشدار دادند که تداوم ارسال تسلیحات خطراتی را به دنبال خواهد داشت که فرانسه را به شریک نسلکشی علیه مردم فلسطین تبدیل میکند. این نمایندگان پارلمان تصریح کردند توقف فروش انواع تسلیحات به دولت راست افراطی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تلاشهای صلح در منطقه را افزایش میدهد.
نمایندگان پارلمان در نامه خود به رئیس جمهور فرانسه یادآوری کردند که تعداد قربانیان حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در روزهای آینده از مرز ۳۳ هزار نفر خواهد گذشت و همچنین خاطرنشان کردند دیوان بین المللی دادگستری در ژانویه گذشته اعلام کرد که خطر وقوع نسلکشی در غزه وجود دارد و اسرائیل باید مانع از آن شود. با همه این تلاشها و با وجود این که از آغاز جنگ در غزه، ایالات متحده، مدعی تلاش برای کنترل ابعاد درگیری بود، توفیق چندانی برای کنترل جنگ نداشت. در کنار اتفاقات غزه، افزایش حملات اسرائیل علیه ایران نیز سطح حساسیتهای منطقه را افزایش داده است. آخرین اقدام مخاصمه آمیز اسرائیل حمله به ساختمان مجاور کنسولگری ایران در سوریه و به شهادت رسیدن ۷ عضو سپاه پاسداران است؛ اقدامی که با واکنشهای گسترده داخلی و خارجی همراه شده و واکنش احتمالی ایران نیز، زیر ذره بین تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است.
نگاهی به مجموع این تحولات، پرسشهایی را ایجاد میکند، از جمله این که احتمال گسترش جنگ در خاورمیانه تا چه حدی است و آیا راهی برای صلح فراگیر در این منطقه وجود دارد؟ مهدی ذاکریان، تحلیلگر مسائل بین الملل و استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
دکتر مهدی ذاکریان به فرارو گفت: «آن چه که بیشتر مدنظر طرفین درگیری در خاورمیانه است، کنترل نیروهای نیابتی است. نگاهی به جنس درگیریها نشان میدهد که این موضوع حائز اهمیت است و به همین دلیل هم جنگ در حالت محدود باقی مانده و گسترش پیدا نمیکند. عملیاتی هم که اسرائیل علیه ایران انجام داد در خاک سوریه بود؛ این اقدام به منظور منصرف کردن سایر واحدهای سیاسی از حمایت حماس و جهاد اسلامی انجام شد؛ بنابراین قصد بر این بود که پیامی ارسال شود که که کشورهای دیگر در منطقه ورود نکنند. پیام دیگر و قبلی اسرائیل نیز همان بود که در واکنش به قطعنامه شورای امنیت اعلام کرد که ما به این قطعنامه توجهی نمیکنیم و حتی عدم حمایت ایالات متحده نیز تاثیری در ادامه عملیات ما علیه حماس در غزه نخواهد داشت؛ بنابراین معتقدم اسرائیلیها به دنبال گسترده کردن جنگ خارج از منطقه نیستند، بلکه میخواهند در همان محدوده غزه ادامه فعالیت دهند.»
وی افزود: «مشابه همین برداشتی که اسرائیل از غزه دارد را ایران از بحران غزه دارد. درواقع جمهوری اسلامی به جز با استفاده از نیروهای نیابتی، به مسئله بحران غزه ورود نمیکند. همچنین ایران از همان ابتدای جنگ غزه اعلام کرد که نقشی در آغاز جنگ ندارد و این خود فلسطینیها و اعضای حماس هستند که جنگ را آغاز کرده اند. البته اخیرا برخی از افراد در داخل ایران اعلام کرده اند که شهید زاهدی از طراحان عملیات طوفان الاقصی بوده اند. اما معتقدم که این بیشتر یک ژست سیاسی است که در برابر حمله اسرائیل شکل گرفته است. ایران تا کنون مدعی حضور مستقیم در منطقه و شکل دهی به درگیریها نبوده است.»
این استاد روابط بین الملل گفت: «از زمان تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ یا به عبارتی به رسمیت شناخته شدن اسرائیل در سازمان ملل، تا کنون، صلح به صورت عملی دیده نشده و درگیری به پایان نرسیده است. درست است که روابط حسنه بین دولت اسرائیل با مصر، اردن و برخی دیگر از کشورهای عربی شکل گرفته و حتی شاهد «صلح ابراهیم» بودیم، اما این که انتظار داشته باشیم منازعه به طور کامل به پایان برسد لااقل اکنون امکان پذیر نیست و ممکن است حتی دههها زمان ببرد. درباره بحران غزه به طور اخص نیز اصلا صحبت از صلح معنایی ندارد، بلکه صحبت حول محور «آتش بس» است که حتی همین را هم اسرائیلیها نمیپذیرند. چین و آمریکا، هر دو خواهان کنترل بحران هستند. بین اعضای دائم شورای امنیت، تنها روسیه است که خواهان تداوم این بحران و حتی تشدید آن است. روسیه نفع مستقیمی از این بحران میبرد. وضعیت چین و آمریکا از روسیه متفاوت است چرا که آمریکا و چین به شکل مشترک منافع اقتصادی وسیعی در منطقه خاورمیانه دارند و بنابراین، هر نوع ناامنی در کانال سوئز، دریای سرخ و تنگه هرمز به منافع هر دو کشور آسیب زده و برای هر دو، تهدید محسوب میشود. به همین دلیل هم خواهان مهار و کنترل بحران هستند و از آتش بس هم استقبال میکنند. یک تفاوت که بین چین و آمریکا وجود دارد نگاه سیاسی/امنیتی دو کشور است. نگاه چین به روسیه نزدیک است، در حالی که نگاه سیاسی آمریکا و هم پیمانانش مثل بریتانیا و فرانسه، به لحاظ امنیتی به شکل دیگری است.
وی افزود: «البته همه اعضای دائم شورای امنیت، از جمله روسیه و چین، خود را به بقای اسرائیل متعهد میدانند. به لحاظ سیاسی و امنیتی، روسیه هم پیمانی مثل سوریه دارد و چین نیز از لحاظ سیاسی به روسیه نزدیک است. افزون بر این ها، روسها خود درگیر جنگ اوکراین هستند و در نتیجه هر چه توجه بین المللی را به سمت جنگ غزه سوق دهند به نفعشان است. هم اکنون نیز حمله اسرائیل به محل دیپلماتیک ایران در سوریه به نفع روسیه است، چرا که میتوانند از این آب گل الود ماهی بیشتری بگیرند. حتی مواضع روسیه به سمتی بوده که ایران را به سمت تنش بیشتری ببرد. کافیست نگاهی به چگونگی تشکیل جلسه شورای امنیت که به درخواست روسیه انجام شد داشته باشیم. در آن جلسه اگر خالصانه عمل میشد، روسها اسرائیل را مواخذه میکردند یا سفیر اسرائیل را فرا میخواندند، اما شاهد این اتفاق نبودیم، بلکه گویی جلسه تشکیل شده بود که موج تنشها بین ایران و اسرائیل و اعضای دائم شورای امنیت بالا برود. کاملا مشخص است که روسیه برای حفظ منافع توسعه طلبانه خود چگونه دیگر کشورها را قربانی مطامع خود میکند.»
این تحلیلگر مسائل بین الملل در ادامه گفت: «واکنش برخی مقامات ایران در این بحران منطقهای به این سمت است که ما یک پاسخ قاطع را به اسرائیل خواهیم داد و البته این پاسخ را طی پیامی به آمریکاییها منتقل کرده ایم و آمریکاییها نیز گفته اند ما نقشی نداشتیم و ما را هدف قرار ندهید. ممکن است این نوع اظهارنظرها مصرف داخلی داشته باشد، اما در جهان و در نظام بین الملل، ۱۹۲ کشوری که غیر از ایران عضو سازمان ملل هستند، متوجهند که باید حرفهایی را جدی بگیرند که موجب تغییر و تاثیر در سیاست بین الملل شود؛ مثلا نوع سیاستهای ایالات متحده نسبت به ایران عوض شود. اما آمریکاییها حوثیها و دیگر شبه نظامیان منطقه را هدف قرار داده و حتی تحریمها را نیز ادامه میدهند؛ بنابراین این نوع ادعاها منتهی به تغییر سیاستهای آمریکا و اسرائیل در منطقه نخواهد بود.»