فرارو- قریب به شش ماه از جنگ غزه میگذرد و ارتش اسرائیل در آستانه حمله زمین به شهر رفح است. اقدامی که در صورت تحقق میتواند یک فاجعه تمام عیار انسانی را رقم بزند و موجب کشته شدن انسانهای بیگناه زیادی شود. آمارهای رسمی حاکی از این هستند که شهر رفح میزان بیش از یک میلیون آواره فلسطینی است. ارتش اسرائیل تاکید دارد که چهار تیپ حماس همچنان در رفح هستند و تا آنها نابود نشوند، عملیات ارتش اسرائیل علیه نوار غزه نیز خاتمه نخواهد یافت.
به گزارش فرارو؛ با این همه از همان نخستین روزهای آغاز جنگ غزه تا به امروز، بازار طرح گمانه زنیهای مختلف از سوی ناظران و تحلیلگران گوناگون با محوریت آینده نوار غزه و سازوکارهای حکمرانی آن، داغ بوده است. برخی به این مساله اشاره داشته اند که رژیم اسرائیل به دنبال اخراج کامل مردم غزه از این منطقه و کوچاندن آنها به مصر و اردن است. برخی دیگر نیز به این مساله اشاره داشته اند که رژیم اسرائیل در حال رایزنی با کشورهای مختلف عربی است تا هر کدام از آن ها، بخشی از جمعیت ۲.۲ میلیون نفری نوار غزه را بپذیرند و بدین ترتیب، کل مردم نوار غزه از خانه و کاشانه خود اخراج و آواره شوند.
با این همه، به تازگی گمانه زنیهای تازهای با محوریت دو طرح جدید و جنجالی صهیونیستها برای نوار غزه مطرح شده است. طرحهایی که در نوع خود میتوانند معادلات تازهای را در رابطه با نوار غزه و البته کلیت نبرد میان مردم فلسطین و رژیم اسرائیل، رقم بزنند.
خبرگزاری فلسطینی "معا" به تازگی در گزارشی به این نکته اشاره کرده که رژیم اسرائیل به دنبال ایجاد منطقه حائل میان اراضی اشغالی و نوار غزه است. منطقهای که عرضی در حدود یک کیلومتر دارد و نوار غزه و اراضی اشغالی را از یکدیگر جدا میکند. این خبرگزاری فلسطینی تاکید کرده که اسرائیلیها تقریبا تمامی ساختمانهای مسکونی و زیرساختهایی که در این محدوده بوده را نیز نابوده کرده اند.
در این چهارچوب، پیش بینی میشود که ۱۶ درصد از خاک نوار غزه به تصرف صهیونیستها درآید تا این پروژه رنگ واقعیت به خود بگیرد. اگر این طرح محقق شود، مقررات و نظارتهای شدیدی در مورد ورود فلسطینیها در شمال نوار غزه و در مجاورت مرزهای فلسطین اشغالی حاکم خواهد شد. اسرائیلیها از طریق این طرح به نوعی سعی دارند تا احتمالِ وقوع حملات مختلف نظیر آنچه در قالب عملیات هفتم اکتبر شاهد آن بودیم را علیه خود و منافعشان کاهش دهند و از این رهگذر، حدی از امنیت را برای خود تضمین کنند.
با این حال، حتی اگر این طرح عملیاتی شود، این بدان معناست که گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه قدرت را به دست خواهند داشت و میتوانند با تجدید قوا و البته تقویت توانمندیهای خود مخصوصا در حوزه موشکی، حملات تازهای را علیه صهیونیستها سازماندهی کنند.
یکی دیگر از سناریوهایی که در مدت اخیر به طور خاص تندروهای دولت نتانیاهو بر آن تاکید داشته اند، توسعه شهرک سازیهای اسرائیل در نوار غزه است. در این چهارچوب، اسرائیل در قالب این سناریو به صورت علنی پروژه اشغال رسمی نوار غزه را در دستور کار خواهد داشت. بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی صهیونیستها از جمله اصلیترین حامیان این طرح هستند.
استدلال اصلی این افراد و جریانهای فکری نیز این است که اساسا چیزی به اسم ملت فلسطین وجود ندارد و رژیم اسرائیل نیز با ایده تشکیل دولت فلسطینی در هر شکل آن، قویا مخالف است. از این رو، به گفته تندروهای اسرائیلی حاضر در دولت نتانیاهو، ملت فلسطین یا باید در دستورکارهای مطلوب اسرائیل ادغام شود و یا نابودی خود را بپذیرد. منطق و استدلالی که جامعه بین المللی مواضع رسمی در برابر آن گرفته و حتی شاهد بوده ایم که متحدان غربی اسرائیل نیز قویا آن را رد کرده اند. به طور خاص دولتهای آمریکا و فرانسه تاکید کرده و هشدار داده اند که نوار غزه، بایستی سرزمین فلسطینی باقی بماند و توسعه قلمروی اشغالی اسرائیل به این منطقه، به هیچ عنوان درست و منطقی و البته مقبول نیست.
با این همه، اسرائیلیها مدت هاست که نشان داده اند در امر توسعه شهرک سازیهای خود، تابع هیچ قانونی نیستند و صرفا منافع خود را دنبال میکنند.
رژیم اسرائیل در رابطه با پیشرد طرحهای خود در نوار غزه به طور خاص با ۳ چالش عمده و محوری دست و پنجه نرم میکند.
اولا، دولتهای منطقه نظیر اردن، مصر و دیگر کشورهای عربی منطقه به هیچ عنوان این مساله که اسرائیل مناطق بیشتری از اراضی فلسطینی را اشغال کند، در راستای منافع خود نمیبیند. البته که برخی از این دولتها مشکلات جدی را با جنش حماس دارند با این حال، مایل به نابودی کامل این جنبش نیز نیستند.
زیرا تجربیات تاریخی نشان داده که اگر اهرمهای بازدارندگی علیه اسرائیل فعال نباشند و این رژیم مانعی جدی را پیش روی خود نبیند، در انجام پیشرویهای غیرقانونی و ناقض حقوق بین الملل تردید به خود راه نمیدهد و البته که قدرتهای غربی نیز در بزنگاههای مهم تاریخی نشان داده اند که یا همراه با اسرائیل هستند و یا انفعال محض را در برابر آن پیشه میکنند. از این رو، طرح و برنامههای صهیونیستها در مورد نوار غزه با واکنشهای سخت منطقهای مواجه است.
دوم اینکه قدرتهای غربی حامی رژیم اسرائیل نیز به هیچ عنوان تداوم همراهی خود با اسرائیل را به نفع خودشان نمیبینند. دلیل این مساله نیز روشن است، زیرا اسرائیل آنها را وارد بازی کرده که آبرو و اعتبار ادراکی بینالمللی آنها را تا حد زیادی بر باد داده و تل آویو به گونهای رفتار میکند که انگار وظیفه غرب است که به صورت کامل و تمام عیار به حمایت از آن بپردازد. این در حالی است که قدرتهای غربی دوست ندارند شریک جرم اسرائیل در قالب پروژهای نظیر گسترش اشغالگری اسرائیلیها در اراضی فلسطین باشند؛ و در نهایت سوم اینکه جامعه بین المللی نیز به هیچ روی نمیپذیرد که اسرائیل هر آنچه میخواهد را در نوار غزه انجام دهد. اسرائیل اکنون با فشارهای گسترده بین المللی از جانب افکار عمومی جهان رو به رو است و پروندهای مفتوح با محوریت ارتکاب به نسل کشی در نوار غزه در دیوان بین المللی دادگستری دارد. اخیرا نیز قطعنامهای درشورای امنیت تصویب شده که خواستار برقراری فوری آتش بس در جنگ غزه شده است و نزدیکترین متحد اسرائیل یعنی آمریکا نیز به آن رای ممتنع داده است.
موضوعی که یک شوک جدی را به اسرائیلیها وارد کرده است. در این چهارچوب، فضای بین المللی قویا علیه اسرائیل است و در این فضا، اینکه تل آویو بخواهد دست به رفتارهای تحریک کننده بیشتر بزند، میتواند آن را به نقطهای برساند که هیچ بازگشتی از آن متصور نباشد. از این رو این تئوری که اسرائیل هر آنچه که بخواهد را میتواند علیه مردم غزه پیاده کند، نَه واقع بینانه و نَه شدنی است.