
ده اصل مشخص و سناریوهای رایج وجود دارد که در آنها تلاش کمتر و صرف انرژی کمتر میتواند منجر به نتایج بهتری شود.
فرارو- در دنیای امروز که تلاش و کار سخت به عنوان معیار موفقیت در نظر گرفته میشود، گاهی کمکاری استراتژیک و کاهش تلاش میتواند نتایج بهتری به همراه داشته باشد.
به گزارش فرارو به نقل از سایکولوژی تودی، در دنیای امروز، تلاش بیشتر و سختتر اغلب با موفقیت و پیشرفت مرتبط است. اما حقیقت این است که همیشه بیشتر کار کردن بهترین راهحل نیست. در بسیاری از مواقع، کاهش تلاش و داشتن رویکردی استراتژیک میتواند نتایج بهتری به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر، گاهی اوقات کمتر کار کردن به معنای هوشمندانهتر کار کردن است. با بررسی ده سناریو، این مقاله به شما نشان میدهد که چگونه میتوان در موقعیتهای مختلف از رویکردی کمکارتر بهره برد و در عین حال بهترین نتایج را بدست آورد. این اصول شامل روشهایی از قبیل انجام آزمایشها بدون برنامهریزی زیاد، اتخاذ تصمیمات تصادفی، و حتی اجازه دادن به ذهن برای حل مسائل به صورت ناخودآگاه است. علاوه بر این، در مواردی که مشکلات ممکن است خودشان حل شوند یا وقتی که فشار بیش از حد به دیگران وارد میشود، کاهش تلاش میتواند به بهبود وضعیت کمک کند. گاهی وقتها کمتر کار کردن میتواند بهترین راهحل باشد.
بسیاری از ما وقتی با مشکلی روبهرو میشویم، سعی میکنیم ابتدا استراتژیای پیدا کنیم که قطعاً کار کند. این طرز فکر ما را به شدت به نتیجه وابسته میکند زمانی که استراتژیمان را اجرایی میکنیم. ما بیشتر مصمم میشویم که آن را به نتیجه برسانیم تا اینکه صرفاً کنجکاو باشیم که آیا واقعاً کار خواهد کرد یا نه. داشتن نگرش بازتر، به جای تلاش برای تضمین نتیجه، میتواند به روندی بهتر و سریعتر منجر شود.
تحقیقات شگفتانگیزی در مورد تصمات ناگهانی و نتایجشان وجود دارد. برای برخی از تصمیمات، یک روش عالی این است که ابتدا بدترین گزینهها را رد کنید و سپس از بین باقیماندهها به صورت تصادفی تصمیم بگیرید. برای مثال، اگر پنج زمان ملاقات دارید، دو بدترین گزینه را رد کنید و از بین سه گزینه باقیمانده به صورت تصادفی انتخاب کنید.
زمانیکه برای اولین بار با مشکلی روبهرو میشوید، خوب است که مشغول فعالیتی نامرتبط شوید که به ذهن شما این امکان را میدهد تا برای چند دقیقه استراحت کند. وقتی این کار را میکنید، ذهن شما در پسزمینه روش حل مسئله را برنامهریزی خواهد کرد و این میتواند منجر به انتخاب استراتژیهای بهتری شود.
واضح است که با تلاش کمتر در انجام برخی وظایف، فرصتهای کمتری را از دست خواهیم داد. همینطور وقتی به طور صریح یک کار یا تصمیم را مشخص میکنیم که نیاز به بیشترین میزان تلاش ندارد، مشخص میشود که چه چیزی را ارزشمند میدانیم و چه چیزی را نه.
برای مثال زمانیکه فرزند شما وصلهاش سر رفته میتواند به تنهایی یک میانوعده درست کند یا خلاقیت نشان دهد.
برای مثال، اگر بیش از حد پیگیری کنید یا مستندات زیادی ارائه دهید، ممکن است همکارانتان احساس فشار زیادی کنند.
برای مثال، وقتی وایفای شما قطع میشود، گاهی بهتر است منتظر بمانید تا ببینید آیا خود به خود درست میشود تا اینکه بیوقفه به رفع مشکل بپردازید. گاهی اوقات واکنشی آرام میتواند نتیجه بهتری به دنبال داشته باشد، البته این اصل همیشه درست نیست، مثل زمانی که مشکل سلامت نیاز به توجه فوری پزشکی دارد، اما اغلب اینطور است.
یک کاپیتان آگاه و قاطع معمولاً میتواند نسبت به یک کمیته، نتایج بهتری بدست آورد. از مشکل «آشپز که دو تا شد، غذا یا شور میشه یا بینمک» جلوگیری کنید.
برای مثال، یک پروفایل لینکدین که زیاد از حد شلوغ نباشد، میتواند دستاوردهای شما را به شکلی بهتر برجسته کند.
وقتی بر روی یک تصمیم یا وظیفه تمرکز میکنیم، بهترین راه برای گرفتن یک دیدگاه وسیع و اطمینان از اینکه هیچ نکتهای را از دست ندادهایم، اغلب این است که آن را کنار بگذاریم. با این کار، به ذهن خود اجازه میدهیم که هر چیزی که در نظر نگرفتهایم، به تدریج به ذهنمان بیاید.
تشخیص اینکه کی باید کمی آرامتر حرکت کنید، به اندازه تشخیص زمانی که نیاز به تلاش بیشتری دارید مهارتی ارزشمند است. این ده سناریو، پیشفرض فرهنگی ما مبنی بر اینکه بیشتر تلاش کردن همیشه منجر به نتایج بهتر میشود را به چالش میکشد. با مطالعه این مثالها، شما شروع به توسعه شهود لازم برای تشخیص زمانها و دلایل استفاده از کمکاری استراتژیک کردهاید.