
فرارو- بر اساس آمار رسمی، در حال حاضر یک میلیون و نیم کودک زیر ۱۸ سال در ایران کار میکنند. اما با توجه به تعداد کودکان ثبت نام نشده در مدارس، تعداد واقعی کودکان کار در ایران بسیار بیش از این است.
مطابق قانون کار ایران، به کار گماردن کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است. این قانون همچنین برای کار کودکان ۱۵ تا ۱۸ ساله نیز شرایط خاصی را پیشبینی کرده. با این وجود، کارفرمایان به دلیل سود ناشی از کار کودکان، حاضر به پذیرش جریمه نقدی این جرم هستند ولی از این کارگران کم دستمزد، چشمپوشی نمیکنند.
آمار رسمی کودکان کار شامل کودکانی که در کارگاههای خانگی یا مزارع مشغول به کارند نمیشود. همچنین کودکانی که کارهای غیرقانونی و یا مشاغل کاذب مثل سیگار فروشی و گل فروشی در خیابان را دارند نیز از شمول این آمار خارجند.
اصلیترین نهادی که قانونا باید با کار کودکان برخورد کند، وزارت کار است، اما آموزش و پرورش نیز میتواند با در اختیار گذاشتن امکان تحصیل رایگان که در قانون اساسی آمده از رویآوری کودکان به کار جلوگیری کند.
اصلیترین عامل به وجود آمدن کودکان کار را می توان شرایط نابسامان اقتصادی دانست و نهادهایی چون سازمان بهزیستی و کمیته امداد که مسئول رسیدگی به وضع خانوادههای کمدرآمد هستند باید با دادن امکانات به این خانوادهها از اجبار کودکان آنها به کار جلوگیری کنند.
بسیاری از مشکلات اجتماعی مربوط به این است که هیچ تعریف و همین طور آمار دقیقی از وضعیت کار کودکان در ایران وجود ندارد. در شمارشهایی که به طور معمول صورت میگیرد کودکانی که در فاصلهی سنی ۱۰ تا ۱۴ سال و همین طور ۱۴ تا ۱۸ سال مشغول به کار هستند، تعدادشان مشخص میشود اما کودکان زیر ده سال مشخص نمیشوند، و کودکانی که به صورت غیرقانونی و در واقع به صورت پنهان کار میکنند هم در این شمارش در نظر گرفته نمیشوند. بعلاوه بخش عمدهای از کار کودکان در خارج از کارگاههای رسمی صورت میگیرد که اصولا این شمارشها متمرکز بر کارگاههایی است که به صورت رسمی فعالیت دارند و احیانا بخش قابل توجهی از کارکنانشان تحت پوشش بیمهها هستند.
براساس آمار سال ۸۵ حدود یک میلیون نفر ازشاغلین ایرانی در دامنهی سنی ۱۰ تا ۱۹ سال بودهاند. در واقع میشود گفت که رسما حدود یک میلیون و چهارصد و پنجاه و چهار کودک ایرانی مطابق آمار رسمی شاغل بودند و تحت پوشش آمار قرار گرفتند که البته با درنظر گرفتن بیش از سه میلیون کودک سنین مدرسه که در مدرسهها حضور ندارند، میشود گفت که این آمار فقط نیمی از اینها را تحت پوشش قرار داده است. در میان این نزدیک به یک و نیم میلیون نفر کودک شاغل، حدودا صد و هشتاد و پنج هزار نفر در دایرهی سنی ۱۰ تا ۱۴ سال بودند و مابقیشان یعنی حدود یک میلیون و دویست و هفتادهزار نفرشان در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال قرار داشتند.
به طور کلی بخشی از مشکلی که برای سرشماری کودکان شاغل وجود دارد، برمیگردد به این که تعداد قابل توجهی از کودکان در محیطهای خانگی و بدون دریافت دستمزد مشغول به کار هستند و در عین حال اینها بعنوان شاغل محسوب نمیشوند.
آنچه تحت عنوان آمار کودکان شاغل، یعنی ۱۰ تا ۱۴ سال، در آمار رسمی درج میشود به طور مشخص فقط متمرکز بر کودکانی است که در کارگاههای رسمی فعالیت دارند و کودکان خیابانی، یعنی کودکانی که در خیابانها به نوعی فعالیت شغلی دارند در آمار رسمی محسوب نمیشوند.
اگر بخواهیم آمار جامعتری از وضعیت کودکان کار داشته باشیم، شاید مناسبتر این باشد که به صورت غیرمستقیم، تعداد کودکان در سنین مدرسه را که در خارج از مدارس فعالیت دارند مورد توجه قرار بدهیم. چون بخش قابل توجهی از این کودکان کسانی هستند که به دلیل اشتغال و به دلیل این که کمک خرج خانواده هستند، طبیعتا بر سر کلاس درس حاضر نمیشوند یا امکان حضور را ندارند.
در ماده ۷۹ قانون کار به صراحت اشاره شده است که بهکارگماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است و کسانی که تخلف کنند و کودکان کمتر از ۱۵ سال را بهکار بگیرند مشمول جریمه نقدی خواهند شد. بنابراین در مقایسه با سودآوری بهکارگیری کودکان کمتر از ۱۵ سال، به دلیل دستمزد بسیار پایینی که به آنها داده میشود، جریمهی ناچیزی به کارفرمایان تعلق میگیرد که اغلب متمایلاند این ریسک را انجام بدهند.