bato-adv
کد خبر: ۸۵۹۳۷۱
آنچه نتانیاهو به زبان نمی‌آورد؛

چرا اسرائیل از عادی شدن روابط ایران و آمریکا نگران است؟

چرا اسرائیل از عادی شدن روابط ایران و آمریکا نگران است؟

مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در سه دور برگزار شده، با تحولات جدیدی روبه‌روست. در حالی که ترامپ تحت فشار نئوکان‌هاست، تغییرات موضعی آمریکا از خواسته‌های پیشین نشان‌دهنده تلاش برای رسیدن به توافق است. ایران خواهان تضمین‌های اقتصادی و یک توافق پایدار است، در حالی که فشارهای داخلی آمریکا و نگرانی‌های اسرائیل از عادی شدن روابط ایران و آمریکا، چالش‌های اساسی برای مذاکرات به شمار می‌روند.

تاریخ انتشار: ۰۷:۳۵ - ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴

فرارو- مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در دوره های اول و دوم که به ترتیب در مسقط (۲۳ فروردین) و رم (۳۰ فروردین) برگزار شد، به گفته ناظران سیاسی در فضایی «سازنده» برگزار شد؛ فضایی که اراده سیاسی دو طرف برای رسیدن به توافق را به‌خوبی نمایان ساخت. اما با آغاز دور سوم مذاکرات از ۶ اردیبهشت، وارد مرحله‌ای جدید و حساس شدیم. این مرحله که با حضور کارشناسان فنی از هر دو طرف همراه است، به‌عنوان فرصتی استراتژیک برای تبادل اطلاعات حیاتی و طراحی چارچوب توافقات آتی در نظر گرفته می‌شود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، این دور از مذاکرات را «جدی‌تر و تکنیکی‌تر» خواند و تأکید کرد که توجه ویژه‌ای به جزئیات فنی و حقوقی خواهد شد. از سوی دیگر، یک مقام آمریکایی نیز با اشاره به پیشرفت‌های ملموس در مباحث تخصصی، این دور از مذاکرات را «مثبت و سازنده» دانست.

به گزارش فرارو، علی شمخانی، رئیس سابق شورای عالی امنیت ملی، در یادداشتی در روزنامه ایران به تحلیل عملکرد دونالد ترامپ در عرصه‌های مختلف پرداخته و به‌ویژه از ناکامی‌های او در برخی پرونده‌های حساس سخن گفته است. شمخانی می‌نویسد: «دونالد ترامپ در صد روز گذشته نتوانسته در پرونده‌های مهمی چون غزه، یمن، اوکراین، جنگ تعرفه‌ای و کاهش کسری بودجه موفقیتی ملموس کسب کند و به همین دلیل با رویکرد موفقیت‌نمایی، تلاش دارد تا اعتماد به‌نفس دولت و هوادارانش را حفظ کند». وی در ادامه اشاره کرده که مذاکرات مسقط، هرچند در راستای پرونده هسته‌ای و در بستری سیاسی-فنی پیش می‌رود، می‌تواند نقطه عطفی در پرونده سیاسی ترامپ به شمار آید.

علی شمخانی در ادامه یادداشت خود بر این نکته تأکید کرده که «توافقی موفق»، که بر سه اصل «توازن، شفافیت و قانون‌گرایی» استوار باشد، می‌تواند بخشی از ناکامی‌های ترامپ در صد روز نخست ریاست‌جمهوری‌اش را جبران کرده و در عین حال به ایران دستاوردی راهبردی در دفاع از منافع ملی‌اش بدهد. شمخانی «توازن» را به معنای رفع مؤثر تحریم‌ها در ازای تعهدات فنی ایران می‌داند و «شفافیت» را به‌عنوان تضمینی برای عدم انحراف در فعالیت‌های هسته‌ای ایران عنوان می‌کند. او همچنین «قانون‌گرایی» را به‌عنوان اساس ادامه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در چارچوب حقوق بین‌الملل معرفی کرده است.

آیا فشارهای نئوکان‌ها می‌تواند ترامپ را به سوی جنگ با ایران سوق دهد؟

برگزاری سه دور مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا، تحول قابل‌توجهی در سیاست‌های دولت ترامپ را به نمایش گذاشته است. مطالبه پیشین ایالات متحده که خواستار حمله نظامی به ایران و برچیدن کامل برنامه هسته‌ای این کشور بود، اکنون به حاشیه رانده شده است. این تغییر سیاست‌گذاری به‌ویژه در پی موضع قاطع ایران در رد هرگونه مذاکره بر سر «حق غنی‌سازی»، قابل‌توجه است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در این زمینه تصریح کرد: «غنی‌سازی ایران یک امر واقعی و پذیرفته‌شده است. ما برای اعتمادسازی در خصوص نگرانی‌های احتمالی آمادگی داریم، اما اصل موضوع غنی‌سازی قابل مذاکره نیست.»

استیو ویتکاف، نماینده دولت ترامپ در مذاکرات هسته‌ای با ایران، روز سه‌شنبه (۲۶ فروردین) در تغییر چشمگیری از مواضع قبلی خود اعلام کرد که ایران نباید برنامه غنی‌سازی اورانیوم داشته باشد و توافق تنها زمانی امکان‌پذیر خواهد بود که ایران تأسیسات غنی‌سازی خود را نابود کند. این تغییر موضع ناگهانی در تضاد با اظهارات روز دوشنبه (۲۵ فروردین) او قرار دارد که در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز بر دو محور اصلی راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای ایران و ابعاد نظامی آن تأکید کرده بود. در آن مصاحبه، ویتکاف به‌طور واضح بیان کرده بود که بحث اصلی مذاکرات بررسی میزان و نوع غنی‌سازی خواهد بود و در نهایت موضوع تسلیحات و نوع موشک‌های انبار شده ایران نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت. این تغییر ناگهانی مواضع می‌تواند نشان‌دهنده فشارهای داخلی دولت ترامپ و چالش‌های پیچیده‌ای در روند مذاکرات باشد.

قبل از آغاز دور سوم مذاکرات هسته‌ای در مسقط عمان (ششم اردیبهشت)، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در اظهاراتی اعلام کرد که ایران می‌تواند برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز داشته باشد، اما باید مواد غنی‌شده خود را وارد کند. این تغییر موضع روبیو، در مقایسه با اظهارات قبلی مقامات تندرو دولت ترامپ از جمله مایک والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید که خواستار برچیدن کامل تأسیسات هسته‌ای ایران بودند، به‌وضوح نشان‌دهنده تغییرات مهم در سیاست‌های واشنگتن است. به‌نظر می‌رسد که آمریکا در حال بازنگری در استراتژی‌های خود است و به‌دنبال تبدیل برنامه هسته‌ای ایران به مدلی مشابه با برنامه هسته‌ای امارات متحده عربی می‌باشد.

جاستین لوگان، مدیر مطالعات دفاعی و سیاست خارجی در مؤسسه کیتو، در گفت‌وگو با بنیاد خبری دیلی کالر به‌صراحت از فشارهای داخلی در دولت ترامپ برای اتخاذ سیاست‌های تند نسبت به ایران انتقاد کرد. او اعلام کرد که نئوکان‌هایی همچون مارکو روبیو، لیندسی گراهام و تام کاتن در حال تلاش برای هدایت رئیس‌جمهور به سمتی هستند که در نهایت به جنگ با ایران ختم می‌شود. لوگان تاکید کرد: «اگر بگویی هدف ما صفر درصد غنی‌سازی در ایران است، یا باید بگذاری ایران به سلاح هسته‌ای برسد، یا وارد جنگ بشوی یا هر دو.»

مارک دوبوویتز، مدیرعامل بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD)، در واکنش به اظهارات استیو ویتکاف در ۱۵ آوریل درباره توافق هسته‌ای با ایران، به شدت از پیشنهادهای جدید انتقاد کرد و آن‌ها را مشابه توافق هسته‌ای اوباما دانست. دوبوویتز در مصاحبه با جروزالم پست گفت: «این همان برجام اوباما است که فقط بسته‌بندی جدیدی پیدا کرده. آیا واقعاً در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شدیم که حالا در سال ۲۰۲۵ دوباره به آن برگردیم؟ آن هم در زمانی که حداکثر اهرم فشار را در اختیار داریم؟» او تاکید کرد که هنوز سوالات زیادی وجود دارد که چگونه این نسخه جدید از ایرادات کشنده‌ای که در توافق ۲۰۱۵ وجود داشت، اجتناب خواهد کرد.

تضمین‌های اقتصادی ایران؛ چالش بزرگ ترامپ در مذاکرات

طبق گزارش اکونومیست، دونالد ترامپ در مذاکرات هسته‌ای با ایران با سه مانع عمده روبه‌رو است که می‌تواند روند مذاکرات را تحت تأثیر قرار دهد. نخستین چالش، فشارهای داخلی از سوی تندروهای واشنگتن است که باعث تغییر ناگهانی موضع استیو ویتکاف، مسئول مذاکرات، از پذیرش غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۳.۶۷ درصد به خواسته توقف کامل برنامه غنی‌سازی ایران شد. این تغییرات ناگهانی نشان‌دهنده اختلافات در دولت ترامپ است که می‌تواند روند مذاکرات را پیچیده‌تر کند.

چالش دوم، خواسته‌های ایران برای یک توافق پایدارتر و تضمین‌های بلندمدت است. ایران می‌خواهد توافقی به‌دست آورد که از حمایت سنا برخوردار باشد و در برابر هرگونه خروج یک‌جانبه رؤسای‌جمهور ایالات متحده ایمن باشد. علاوه بر این، ایران به دنبال تضمین‌های اقتصادی است که فراتر از رفع تحریم‌ها باشد؛ زیرا برجام نتوانسته منافع اقتصادی ملموسی برای این کشور ایجاد کند. این مسائل، در کنار فشارهای داخلی در آمریکا، رسیدن به توافق نهایی را برای دو طرف دشوارتر می‌کند.

سومین چالش ترامپ در مذاکرات هسته‌ای با ایران، جلب حمایت کشورهای خلیج‌فارس به‌ویژه عربستان سعودی و اسرائیل است. سعودی‌ها که نگران تشدید تنش‌ها و وقوع جنگ در منطقه هستند، به نظر می‌رسد که آماده همکاری با آمریکا برای رسیدن به یک توافق هسته‌ای باشند. اما ترامپ همچنین باید بنیامین نتانیاهو، را که بدبینی شدیدی به توافقات هسته‌ای دارد، مدیریت کند تا از بی‌ثباتی و واکنش‌های منفی در اسرائیل جلوگیری کند. در همین حال، ایران به‌طور هوشمندانه‌ای از استراتژی تعامل تجاری برای جلب توجه ترامپ استفاده می‌کند. این کشور اعلام کرده که آماده ساخت ۱۹ رآکتور هسته‌ای است و از شرکت‌های آمریکایی دعوت کرده تا در صنعت هسته‌ای خود سرمایه‌گذاری کنند. این تحولات نشان‌دهنده تلاش ایران برای بهره‌برداری از اهرم‌های اقتصادی و هسته‌ای خود به‌منظور تقویت موقعیتش در مذاکرات و تأثیرگذاری بر روند تصمیم‌گیری‌هاست.

آیا تیم مخالف جنگ در دولت ترامپ می‌تواند بر سیاست‌های خارجی آمریکا تأثیرگذار باشد؟

در حالی که فشارها برای اقدام نظامی علیه ایران شدت گرفته است، چندین مقام ارشد آمریکایی شامل جی. دی. ونس، معاون اول ترامپ، استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، و تولسی گبرد، رئیس اداره اطلاعات ملی آمریکا، مخالفت قاطع خود را با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران اعلام کرده‌اند. این مخالفت‌ها ریشه در دیدگاه انزواگرایانه و جفرسونی این مقامات دارد که بر اولویت‌های امنیت ملی آمریکا تأکید دارند. آن‌ها به شعار «اول آمریکا» و پروژه «مگا» ایمان دارند و معتقدند که باید از تکرار اشتباهات دولت‌های قبلی که به جنگ‌های بی‌پایان در خاورمیانه منجر شد، جلوگیری کرد.

در حالی که دولت ترامپ در تلاش است تا نظم جهانی مبتنی بر سازمان ملل و نهادهای برتون وودز را به چالش بکشد، هرگونه ماجراجویی جدید در خاورمیانه می‌تواند هزینه‌های سنگینی برای اقتصاد آمریکا به همراه داشته باشد و بازارهای مالی این کشور را به خطر اندازد. تشدید تنش‌ها با ایران می‌تواند تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی بر بازار انرژی داشته باشد و حتی اعضای اوپک را تحت فشار قرار دهد به‌طوری‌که منابع آن‌ها از بازار حذف شوند. با این حال، اگر چهره‌هایی همچون استیو ویتکاف، جی. دی. ونس و تولسی گبرد در دولت ترامپ نفوذ بیشتری پیدا کنند، احتمال احیای توافق هسته‌ای با ایران بالا خواهد رفت که می‌تواند تغییرات قابل توجهی در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کند.

گروهی که طرفدار دیپلماسی و مذاکره هستند، به احتمال زیاد از بازگشت به برجام یا رسیدن به توافقی جدید حمایت خواهند کرد. این گروه بر این باورند که توافق می‌تواند به کاهش تنش‌ها، محدود کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران و کمک به ثبات منطقه‌ای منجر شود. در چنین شرایطی، ایالات متحده ممکن است به‌تدریج تحریم‌ها را کاهش دهد، مشروط بر اینکه ایران به تعهدات هسته‌ای خود عمل کند. اما چالش‌هایی همچون فشارهای کنگره، مخالفت‌های شدید تل‌آویو و بی‌اعتمادی ایران به آمریکا ممکن است روند مذاکرات را پیچیده کند و مانع از پیشرفت آن شود. این مسائل و مشکلات داخلی، احتمال دستیابی به یک توافق جامع را به‌شدت کاهش می‌دهند.

چرا اسرائیل از عادی شدن روابط ایران و آمریکا نگران است؟

مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی به‌صراحت اعلام کرده‌اند که گزینه نظامی همچنان در دستور کار قرار دارد. در این چارچوب، ایالات متحده طی ماه‌های گذشته اقدام به استقرار گسترده نیرو‌های نظامی در خاورمیانه و مناطق پیرامونی کرده است؛ استقراری که شامل ناو‌های هواپیمابر، ناوشکن‌ها و بمب‌افکن‌های سنگین دوربرد می‌شود. به موازات این تحرکات، اسرائیل بار‌ها اعلام کرده است که «ایران هسته‌ای» را تحت هیچ شرایطی نخواهد پذیرفت و در صورت لزوم، دست به اقدام نظامی خواهد زد.

در گزارشی مفصل که توسط روزنامه «نیویورک تایمز» منتشر شد، اشاره شده که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دوره اخیر مانع از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران شده است. در پایان این گزارش آمده است که اسرائیل برای اجرای حمله‌ای نظامی آماده است و تنها منتظر «تأیید» رسمی از سوی واشنگتن به‌سر می‌برد؛ تأییدی که به‌طور ضمنی به‌معنای مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم ایالات متحده در چنین عملیات نظامی تلقی می‌شود.

رضا نصری کارشناس مسائل حقوق بین الملل در اظهاراتی می‌گوید که نگرانی اصلی اسرائیل نه از توانمندی‌های هسته‌ای ایران، بلکه از این احتمال است که ایران و ایالات متحده به حل اختلافات خود از طریق دیپلماسی عادت کنند. به گفته نصری، تهدید واقعی برای اسرائیل نه در تسلیحاتی است که ایران ندارد، بلکه در تضعیف موضع خصمانه‌ای است که آمریکا در طول دهه‌ها برای حفاظت از منافع استراتژیک اسرائیل حفظ کرده است. اسرائیل با ترسیم چهره‌ای یاغی از ایران، توانسته است مزایای دیپلماتیک و مادی قابل توجهی به‌دست آورد، از جمله میلیاردها دلار کمک نظامی، حمایت سیاسی بی‌قید و شرط و به حاشیه راندن رقبای منطقه‌ای خود. این رویکرد ممکن است در صورت تغییر، به چالش‌های جدی برای منافع راهبردی اسرائیل منتهی شود.

تهدید ایران هسته‌ای، بیشتر از آنکه یک واقعیت قریب‌الوقوع باشد، عمدتاً به‌عنوان ابزاری برای حفظ ساختار خاصی از ائتلاف‌ها و دشمنی‌ها در خاورمیانه به کار گرفته می‌شود. نگرانی‌های اصلی اسرائیل در این زمینه فراتر از میزان غنی‌سازی یا تعداد سانتریفیوژها است. آنچه سیاستمداران اسرائیلی را نگران کرده، این است که واشنگتن و تهران از طریق گفت‌وگوهای مستمر به مزایای همزیستی پی ببرند. احتمال عادی شدن روابط ایران و آمریکا می‌تواند نقش ویژه اسرائیل به‌عنوان شریک استراتژیک بی‌بدیل آمریکا در خاورمیانه را تضعیف کرده و روایت غالب «تنهایی اسرائیل در برابر ایران تهدیدآمیز» را به چالش بکشد. این روند می‌تواند در نهایت به بازگشت تدریجی ایران به بازارهای جهانی و عرصه‌های سیاسی بین‌المللی منجر شود و فشارهای سیاسی بر ایران را کاهش دهد، که در نتیجه، اهرم‌های فشار اسرائیل نیز کاهش خواهند یافت.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین