bato-adv

۷ رفتار ظریف که نشان می‌دهند حالتان واقعاً خوب نیست، حتی وقتی عملکردتان خوب است

۷ رفتار ظریف که نشان می‌دهند حالتان واقعاً خوب نیست، حتی وقتی عملکردتان خوب است

اگر به یکی از این ۷ رفتار پنهان برخوردید، می‌تواند علامتی باشد که به شما یادآوری کند برای سلامت روانی و عاطفی خود وقت بگذارید و حمایت لازم را پیدا کنید.

فرارو- گاهی اوقات ممکن است به نظر برسد که همه چیز در زندگی شما به خوبی پیش می‌رود، اما برخی نشانه‌های پنهان می‌توانند حاکی از مشکلات عمیق‌تری باشند که نیاز به توجه دارند.

به گزارش فرارو به نقل از دی‌ام نیوز، اغلب درباره قدرت خودآگاهی صحبت می‌شود، اما زمانی که زندگی شلوغ است، به‌راحتی می‌توان علامت‌هایی که نشان می‌دهد چیزی درست نیست را نادیده گرفت. به‌ویژه زمانی که همچنان کارهایتان را انجام می‌دهید یا در اجتماع لبخند می‌زنید، ممکن است هیچ‌کس متوجه نشود که شما در حال مبارزه هستید. در ادامه، هفت رفتار ظریف را خواهید دید که ممکن است نشان‌دهنده این باشند که حال شما واقعاً خوب نیست، حتی اگر به‌ظاهر عملکرد خوبی داشته باشید. اگر خود را در هرکدام از این موقعیت‌ها مشاهده کردید، آن را به‌عنوان یک تلنگر ملایم برای نگاه عمیق‌تر به درون خود و جلب حمایتی که شایسته‌اش هستید، در نظر بگیرید.

۱. شما مدام در حال تنظیم دقیق برنامه‌ریزی‌های خود برای مشغول نگه‌داشتن ذهنتان هستید

گاهی اوقات، راحت‌تر است که تقویم خود را پر از فعالیت‌های مختلف کنید تا با آنچه که در درونتان می‌گذرد روبه‌رو نشوید. چه کلاس ورزشی صبح زود، چه ملاقات با همکاران، یا داوطلب شدن برای انجام وظایف اضافی در محل کار، یک برنامه روزانه شلوغ می‌تواند به بهانه‌ای راحت برای اجتناب از توجه به افکارتان تبدیل شود. فهرست‌های بی‌پایان کار‌های روزانه در واقع استرس شما را پنهان می‌کند.

مشغول بودن خوب است، البته تا وقتی که به محض خاموش شدن گوشی یا داشتن یک ساعت آزاد برای خودتان، اضطراب به سراغتان نیاید. اگر فکر کردن به وقت آزاد شما را ناراحت می‌کند یا از یک آخر هفته آرام با هیچ برنامه‌ای در پیش رو وحشت دارید، ممکن است نشانه‌ای از این باشد که از مشغولیت به‌عنوان راهی برای پرت کردن حواستان از درون خودتان استفاده می‌کنید. مشغولیت بیش از حد می‌تواند شما را از رسیدگی به احساساتی که نیاز به توجه دارند، دور کند. به جای پر کردن کل هفته، سعی کنید زمان‌های استراحت کوتاهی در برنامه‌ریزی خود بگنجانید.

۲. حتی در لحظاتی که باید احساساتی ایجاد شوند، بی‌حس هستید

آیا تا به حال خودتان را در حال لبخند زدن مصنوعی در یک دورهمی خانوادگی دیده‌اید، یا در حالی که دوستان خبر‌های بزرگی را به شما می‌دهند، سر تکان داده‌اید، اما در واقع هیچ احساسی نداشته‌اید؟ این بی‌ارتباطی ممکن است در ابتدا ظریف باشد؛ ممکن است به‌نظر برسد که شما فقط کمی خسته یا حواس‌پرت هستید. اما با گذشت زمان، بی‌حسی احساسی می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که چیزی عمیق‌تر در حال وقوع است. زمانی که واقعاً درگیر زندگی می‌شوید، احساسات مختلف را تجربه می‌کنید: هیجان، نگرانی، شادی و حتی غم. اما اگر متوجه شدید که تمام واکنش‌های شما سطحی شده‌اند، می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که ذهن شما در حال ساختن دیوار‌هایی برای اجتناب از مواجهه با استرس یا درد است.

بی‌حسی روش سیستم دفاعی برای محافظت از شماست، اما همچنین می‌تواند توانایی شما برای تجربه شادی واقعی یا ارتباط را از شما بگیرد. گام کوچکی که می‌توانید بردارید این است که متوجه شوید چه زمانی به صورت خودکار عمل می‌کنید. از خودتان بپرسید: در حال حاضر چه احساسی دارم؟ هدف این نیست که احساسات را به زور به وجود آورید؛ شما نمی‌توانید خود را مجبور کنید که به طور خودکار شادی یا غم را احساس کنید. اما خودآگاهی می‌تواند به شما کمک کند تا دوباره به آرامی و تدریجاً با احساسات خود ارتباط برقرار کنید.

۳. شما به طرز غیرقابل‌تصوری از خودتان انتقاد می‌کنید

گاهی اوقات سخت‌گیرترین منتقد، درون خود ماست. شما ممکن است در برابر دیگران آرام و مرتب باشید، اما به محض اینکه کاری انجام می‌دهید که با استاندارد‌های خودتان مطابقت ندارد، مثل فراموش کردن یک ایمیل یا از دست دادن یک جلسه ورزشی، صدا‌های درونیتان شروع به زمزمه کردن می‌کنند (یا شاید فریاد می‌زنند) که شما شکست خورده‌اید. مثل این می‌ماند که شما به دنبال هر مدرکی می‌گردید که نشان دهد چیزی اشتباه است و اشتباهات کوچک را به دلیلی برای یک نقص بزرگتر تبدیل می‌کنید. شناسایی ریشه این خود انتقادی باعث می‌شود تا با خودتان مهربان‌تر برخورد کنید. اگر متوجه شدید صحبت‌های درونی شما پر از احساس گناه یا انتقاد است، بررسی کنید که آیا یک باور پنهانی وجود دارد که نیاز به چالش کشیدن دارد.

۷ رفتار ظریف که نشان می‌دهند حال شما واقعاً خوب نیست، حتی اگر عملکردتان چیز دیگری می‌گوید/ ترجمه

۴. شما بخاطر مسائل کوچک از عزیزانتان عصبانی می‌شوید

اگر به تازگی متوجه شدید به دلیل هر مسأله کوچکی از عزیزانتان عصبانی می‌شوید، این تغییر می‌تواند به این معنا باشد که شما تحت فشار هستید و انرژی احساسی کافی برای مواجهه با ناراحتی‌های کوچک را ندارید. حتی اگر بگویید حالتان خوب است، کسانی که به شما نزدیکند ممکن است شاهد رفتار‌های تند یا صحبت‌های تند شما باشند.

در بسیاری از مواقع، استرس پنهان یا مسائل حل‌نشده به‌صورت عصبانیت بیرون می‌ریزند. دقت کنید که این لحظات عصبانیت چه زمانی رخ می‌دهند. آیا بعد از یک روز سخت کاری هستند؟ یا شاید زمانی که شما نگران چیز دیگری هستید، مثل مسائل مالی، مشکلات سلامتی یا یک تغییر جدید در زندگی؟ خواه علت عصبانیت شما جسمی باشد یا روانی، این حقیقت نشانه‌ای است از این که حال شما آنطور که فکر می‌کنید خوب نیست. شناخت این محرک‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا پاسخ‌های خود را با مهربانی بیشتری ارائه بدهید.

۵. به شدت به عادات کوچک یا خوشی‌ها برای گذراندن روزتان وابسته هستید

خط‌فاصل بین یک عادت بی‌خطر و یک مکانیزم مقابله‌ای می‌تواند بسیار نازک باشد. شاید به یک فنجان قهوه سوم نیاز داشته باشید یا متوجه شوید که هر شب به غذا‌های راحتی رجوع می‌کنید. این رفتار‌ها در مقادیر کم لزوماً آسیب‌زننده نیستند، اما اگر متوجه شدید که تبدیل به یک عادت غیرقابل‌مذاکره برای بقای احساسی شما شده‌اند، این می‌تواند زنگ خطر ظریفی باشد. خواه به غذا تکیه کنید، خواه ساعت‌ها به تماشای برنامه‌های تلویزیونی بپردازید تا حواستان پرت شود، این الگو‌ها ممکن است نشانه‌ای از این باشد که شما از مسیر خود خارج شده‌اید. ارزش دارد که لحظه‌ای توقف کنید و دوباره فکر کنید: آیا این عادات شادی واقعی به شما می‌دهند یا شما از آنها به‌عنوان یک سپر برای ناراحتی‌های احساسی استفاده می‌کنید؟ اگر گزینه دوم درست باشد، این یک علامت برای رسیدگی به ریشه مشکل است.

۶. دستاورد‌های خود را کم‌اهمیت جلوه می‌دهید یا نادیده می‌گیرید

همه با احساس مزاحمی که «هیچ‌گاه کافی نیستند» آشنا هستند، حتی زمانی که شواهد خلاف آن را نشان می‌دهند. اگر تحسین‌ها را رد می‌کنید، دستاوردهایتان را کم اهمیت می‌دانید، یا در مواقعی که کسی می‌گوید کارت عالی بود احساس شرمندگی می‌کنید، این شاید فراتر از فروتنی و نشان‌دهنده تردید‌های عمیق در مورد ارزش خودتان باشد. البته که فروتنی می‌تواند یک فضیلت باشد، اما اگر به طور مداوم بازخورد مثبت را رد کنید، ممکن است نشان‌دهنده این باشد که حالتان خوب نیست. اگر این الگو را شناسایی کردید، سعی کنید لحظه‌ای توجه کنید که دقیقاً چه زمانی یک تحسین یا موفقیت را نادیده می‌گیرید. یک نفس عمیق بکشید و قبل از پاسخ دادن، لحظه‌ای مکث کنید. شما لازم نیست که سخنرانی مفصلی کنید؛ فقط بگویید: ممنونم، از این که قدردانی کردید خوشحالم.

۷. از صحبت‌های عمیق در مورد احساسات واقعی خود اجتناب می‌کنید

بسیاری از ما ادعا می‌کنیم که از حرف‌های بی‌پرده و سطحی خسته شده‌ایم، اما زمانی که نوبت بیان احساسات واقعی می‌شود، ممکن است با یک فشار شدید روبه‌رو شویم. این احساس حتی می‌تواند زمانی باشد که با کسی که به او نزدیک هستید صحبت می‌کنید؛ شما از موضوعات خاصی اجتناب می‌کنید یا به‌سادگی نمی‌توانید احساسات خود را بیان کنید. حقیقت این است که صحبت کردن از احساسات به معنای واقعی، به ویژه اگر آنها را چالش‌برانگیز و پیچیده بدانید، می‌تواند ترسناک باشد. اما انجام این کار می‌تواند به شما کمک کند تا با آنچه که در درون شما اتفاق می‌افتد ارتباط برقرار کنید و فضای امنی برای دیگران ایجاد کنید که با شما حرف بزنند. اگر احساس می‌کنید از بیان احساسات واقعی خود اجتناب می‌کنید، لحظه‌ای مکث کنید و از خود بپرسید چرا؟ آیا ترس از آسیب‌دیدن، قضاوت‌شدن، یا احساس ضعف شما را از گفتن حقیقت باز می‌دارد؟

همه ما در لحظاتی از زندگی با دشواری‌هایی روبه‌رو می‌شویم که نشان می‌دهند ممکن است واقعاً خوب نباشیم، حتی اگر به‌ظاهر در وضعیت خوبی به نظر برسیم. اما این لحظات ممکن است فرصتی برای توجه به خود و مراقبت از روان و جسممان باشند.

برچسب ها: روانشناسی اضطراب
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین