bato-adv

چرا تازه‌کار‌ها گاهی بهتر فکر می‌کنند؟

چرا تازه‌کار‌ها گاهی بهتر فکر می‌کنند؟

ما معمولاً از تخصص و تجربه به‌عنوان ارزش‌های بی‌چون‌و‌چرا یاد می‌کنیم؛ از آدم‌هایی که سال‌ها در یک حوزه کار کرده‌اند، انتظار داریم در بزنگاه‌ها بهترین راه‌حل‌ها را ارائه دهند. اما در دنیای پیچیده و شتاب‌زده‌ی امروز، واقعیت گاهی برخلاف انتظار ما پیش می‌رود. گاهی کسی که هیچ سابقه‌ای در یک موضوع ندارد، راه‌حلی ارائه می‌دهد که اهل فن از دیدنش متعجب می‌شوند. چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ آیا تجربه، دیگر کارآمد نیست؟

 پاسخ در کیفیت ذهن ماست، نه صرفاً حجم دانسته‌ها. برخی ذهن‌ها مانند انبار‌هایی پر از پاسخ‌اند؛ به محض دیدن مسئله‌ای، کشوی مربوطه را باز می‌کنند و راه‌حلی از پیش تعیین‌شده بیرون می‌کشند. این نوع ذهن، شاید در موقعیت‌های روتین و تکراری کارایی داشته باشد، اما وقتی با مسئله‌ای تازه و غیرمعمول روبه‌رو می‌شود، ناتوان می‌ماند. چرا که برای او، مسئله‌ها تنها در قالب‌هایی از پیش تعریف‌شده معنا دارند.

به گزارش تابناک؛ در مقابل، ذهن‌هایی وجود دارند که به‌جای انباشته‌بودن از پاسخ، سرشار از پرسش‌اند. ذهن‌هایی که به جای «می‌دانم»، از «شاید» و «اگر» آغاز می‌کنند. این ذهن‌ها به دنیای اطراف‌شان همچون زمین بکری نگاه می‌کنند که باید کاوش شود، نه مثل نقشه‌ای از قبل ترسیم‌شده. ویژگی اصلی این نوع ذهن، طراوت فکری و انعطاف است؛ همان چیزی که در دنیای نامطمئن و دائما در حال تغییر امروز، حکم طلا را دارد.

واقعیت این است که تخصص، اگرچه گرانبهاست، اما می‌تواند به زندانی فکری تبدیل شود. تجربه، اگرچه مهم است، اما گاهی دیوار‌هایی بلند میان ما و خلاقیت می‌کشد. ذهن‌هایی که بیش از حد به مسیر‌های آشنا دل بسته‌اند، ممکن است در برابر راه‌های جدید کور شوند. در حالی که یک تازه‌کار با نگاهی رها از الگو‌های قبلی، می‌تواند زاویه‌ای نو کشف کند که حتی متخصص‌ترین ذهن‌ها از آن غافل مانده‌اند.

در عصر حاضر، که هر مسئله‌ای چندلایه و چندبعدی شده، آنچه بیش از هر چیز نیاز داریم، ذهن‌هایی منعطف، یادگیرنده و تازه‌نگر است. آدم‌هایی که هر روز را با این سوال آغاز می‌کنند: «چه چیز تازه‌ای می‌توانم ببینم که دیروز ندیده‌ام؟» چنین کسانی، بیش از آن‌که دنبال پاسخ باشند، مشتاق جست‌و‌جو هستند؛ و در این جست‌و‌جو، افق‌های تازه‌ای را کشف می‌کنند که دیگران حتی تصورش را هم نمی‌کنند.

پس بیایید ذهن خود را نه به‌عنوان ظرفی برای نگهداری دانسته‌ها، که به‌مثابه موجودی زنده و پویا ببینیم؛ ذهنی که با هر سوال رشد می‌کند، با هر ابهام کنجکاو می‌شود، و با هر تجربه‌ی تازه، دوباره متولد می‌شود.

در نهایت، این‌که چقدر می‌دانیم شاید مهم باشد؛ اما مهم‌تر آن است که چگونه فکر می‌کنیم.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین