
اسرائیل با سیاست مداخله پیشگیرانه از تغییرات در سوریه بهرهبرداری کرده و هدفش حذف تهدیدات امنیتی، تضعیف نفوذ ترکیه و جلوگیری از تثبیت قدرت جدید دمشق است. این استراتژی شامل ایجاد مناطق امنیتی، مهار گروههای مسلح و خلع سلاح کامل مناطق جنوبی سوریه است. اسرائیل همچنین تلاش دارد با حمایت از جنبشهای جداییطلب، روند تجزیه سوریه را تقویت کند و دسترسی کشورهای عربی خلیج فارس به مدیترانه را مختل کند.
فرارو- اسرائیل بهطور علنی از نقش خود در تحولات منتهی به سرنگونی نظام سوریه تمجید کرده است و بنیامین نتانیاهو سقوط بشار اسد را بخشی از آنچه «تغییر چهره خاورمیانه» خوانده، توصیف کرده است. با این حال، در کنار ابراز خرسندی اولیه از سقوط بشار اسد، اسرائیل موضعی آشکاراً خصمانه نسبت به دولت جدید سوریه اتخاذ کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از مرکز سیاسی امارات، بهنظر میرسد اسرائیل بهصراحت و بدون پرده، مخالفت خود را با ساختار جدید قدرت در دمشق اعلام کرده است. گیدئون سعر، وزیر امور خارجه اسرائیل در سخنرانی خود در کنفرانس وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل گفت: «شنیدهام برخی از انتقال قدرت در سوریه صحبت میکنند؛ این مضحک است. دولت جدید متشکل از یک گروه جهادی تروریستی اسلامی از ادلب است که با زور دمشق را تصرف کرده است. همه از رفتن اسد خوشحالیم، اما باید واقعبین باشیم. اسلامگرایان آرام صحبت میکنند؛ اما همه بهخوبی میدانند احمد الشرع چه کسی است.»
اسرائیل در چارچوب راهبردی تازه، سیاست «مداخله پیشگیرانه» را با هدف تأثیرگذاری بر وضعیت کنونی و آینده سوریه در پیش گرفته است؛ رویکردی که بهطور عمده بر ابزارهای نظامی و امنیتی تکیه دارد، در عین حال که تلآویو را بهعنوان «حامی اقلیتها» بهویژه جوامع دروزی و کرد به تصویر میکشد. این رژیم از سیاست پیشین مهار بلندمدت فاصله گرفته و به سمت مداخلات نظامی پیشگیرانه حرکت کرده است؛ رویکردی که در آن، حذف مستقیم تهدیدات بهعنوان اولویت تعریف شده است.
در چارچوب دکترین امنیتی جدید، سیاست مداخله در سوریه شامل نفوذ مستقیم به داخل خاک این کشور با هدف ایجاد یک «منطقه امنیتی» است که بخش سوری کوه حرمون و منطقه حائل را در بر میگیرد. این اقدام پس از آن صورت گرفت که تلآویو بهصورت یکجانبه اعلام کرد توافقنامه جداسازی نیروها میان سوریه و اسرائیل که در سال ۱۹۷۱ امضا شده بود، عملاً فروپاشیده است. از آن زمان، اسرائیل دامنه عملیات خود را فراتر از منطقه حائل اولیه گسترش داده است. این دکترین تنها شامل هدف قرار دادن و نابودی زیرساختهای نظامی سوریه نیست؛ بلکه شامل خلع سلاح کامل مناطق جنوبی سوریه از جمله استانهای القنیطره، درعا و السویدا میشود.
رون بن یشای، تحلیلگر نظامی نزدیک به محافل دفاعی اسرائیل تأکید میکند که تلآویو در پی ایجاد یک چارچوب دفاعی سهلایه در امتداد مرزهای شمالی خود با سوریه است. منطقه نخست شامل کنترل کامل بر ناحیه حائل تعیینشده در توافقنامه آتشبس سال ۱۹۷۴ میشود. اسرائیل پس از سقوط حکومت بشار اسد، این منطقه را که از قله حرمون در خاک سوریه تا محل تلاقی مرزهای اسرائیل، سوریه و اردن در نزدیکی منطقه الحماء امتداد دارد، به اشغال خود درآورده است.
منطقه دوم، که از آن با عنوان «منطقه امنیتی» یاد میشود، شامل مجموعهای از روستاهای سوری در نزدیکی ناحیه حائل است. ارتش اسرائیل بنا بر ملاحظات عملیاتی یعنی جلوگیری از مسلح شدن انبارهای متروکه تسلیحات یا بهمنظور پاسخ به حضور گروههای مسلحی که امنیت جوامع مرزی اسرائیل را با تهدید مواجه میسازند به طور مکرر وارد این منطقه میشود.
منطقه سوم، که اسرائیل از آن با عنوان «منطقه نفوذ» یاد میکند، از شرق به جاده دمشق–السویدا محدود میشود و تا عمق حدود ۶۵ کیلومتری در داخل خاک سوریه امتداد دارد. تلآویو از زمان سقوط نظام بشار اسد در تلاش بوده تا این وضعیت جدید را بهعنوان واقعیت میدانی تثبیت کند. در عمل، تمرکز اصلی اقدامات نظامی اسرائیل بر جنوب سوریه است. هدف اعلامشده تلآویو، خلع سلاح کامل این منطقه و جلوگیری از هرگونه حضور امنیتی یا حتی غیرنظامی دولت جدید دمشق در این نواحی است.
بر اساس سیاستها و اقدامات اسرائیل در سوریه، میتوان چندین هدف کلیدی را شناسایی کرد که برجستهترین آنها عبارتاند از:
یکی از نگرانیهای راهبردی اسرائیل در دوران پس از سقوط نظام اسد، احتمال گسترش نفوذ ترکیه در سوریه است؛ بهویژه در صورتی که آنکارا تلاش کند جای خالی ایران یا روسیه را در معادلات امنیتی و سیاسی پر کند. تلآویو نگران آن است که ترکیه اقدام به ایجاد پایگاههای نظامی در خاک سوریه کند، از دولت جدید دمشق حمایت گسترده به عمل آورد و وارد توافقهای دوجانبه امنیتی و دفاعی شود که میتوانند وضعیت نظامی سوریه را بهطور بنیادی بازتعریف کنند.
نگرانی ویژه مقامهای اسرائیلی، احتمال استقرار پایگاههای هوایی ترکیه در خاک سوریه است؛ اقدامی که میتواند آزادی عملی را که اسرائیل طی سالهای گذشته در حریم هوایی این کشور داشته، بهطور جدی محدود کند و در عین حال، تهدید مستقیمی برای هواپیماهای اسرائیلی به شمار آید.
اسرائیل همچنین ابراز نگرانی کرده است که ترکیه ممکن است از «کارت فلسطین» بهعنوان ابزاری ژئوپلیتیکی بهرهبرداری کند و زمینه را برای استقرار نظامی گروه حماس در جنوب سوریه فراهم سازد؛ تحولی که بهزعم تحلیلگران میتواند الگویی مشابه نقش حزبالله در لبنان را بازتولید کرده و جبههای جدید از فشار علیه اسرائیل ایجاد کند. در همین چارچوب، کمیته ناگل، نهاد مسئول بررسی و ارزیابی بودجه دفاعی اسرائیل، بر لزوم آمادگی این کشور برای احتمال رویارویی مستقیم با ترکیه در خاک سوریه تأکید کرده است.
اسرائیل حضور پایگاههای نظامی روسیه در سوریه را عاملی در راستای منافع راهبردی خود ارزیابی میکند و بر این باور است که خروج احتمالی روسیه از سوریه، خلأی امنیتی ایجاد خواهد کرد که بهاحتمال زیاد توسط ترکیه پر خواهد شد. از نگاه تلآویو، افزایش نفوذ آنکارا در معادلات سوریه، مجموعهای از تهدیدات بالقوه را در پی دارد که میتوان به تضعیف تعاملات اسرائیل با نیروهای کرد و کاهش میزان نفوذ اسرائیل در مناطق جنوبی سوریه اشاره کرد.
در کنار این نگرانیها، اسرائیل همچنین بیم آن دارد که هرگونه خروج نظامی ایالات متحده از سوریه، موازنه قدرت در منطقه را به نفع ترکیه تغییر دهد. بر همین اساس، مقامهای اسرائیلی در ماههای اخیر تلاشهای فعالی را در پیش گرفتهاند تا واشنگتن را متقاعد سازند که به حضور نظامی خود در سوریه ادامه دهد؛ حضوری که از دید اسرائیل، نقشی حیاتی در مهار نفوذ فزاینده ترکیه ایفا میکند.
اسرائیل مصمم است که از ایجاد هرگونه زیرساخت نظامی در سوریه که ممکن است تهدیدی برای امنیت ملی این کشور باشد، جلوگیری کند. این تصمیم بخشی از تلاشهای مستمر اسرائیل برای مقابله با تهدیدات احتمالی است که به ویژه از تجربه تلخ هفتم اکتبر ۲۰۲۳ الهام گرفته شده است.
ج – ترویج تجزیه سوریه از طریق حمایت از جنبشهای جدایی طلب
اسرائیل استراتژی فعالی را دنبال میکند که هدف آن ترویج تجزیه سوریه از طریق حمایت از جنبشهای جداییطلب داخلی است که قدرت رژیم مرکزی در دمشق را به چالش میکشند. در چارچوب این استراتژی، اسرائیل بهویژه از ایجاد مناطق مستقل یا نیمهمستقل که خارج از کنترل دولت سوریه فعالیت میکنند، حمایت میکند.
اگرچه این مناطق احتمالاً به استقلال یا حاکمیت کامل دست نخواهند یافت، اما انتظار میرود که با درجهای از خودمختاری از دولت مرکزی فعالیت کنند. در این چارچوب، یائیر لاپید، عامل سابق موساد و رئیس پیشین مأموریت اجرایی این سازمان در بیروت پیشنهاد کرده است که اسرائیل باید بهصورت محرمانه گروههای علوی و دروزی را مسلح کند. او تاکید کرده است که هدف از این اقدام توانمندسازی این جوامع برای مقابله با رژیم سوریه و تسلط بر مناطق مربوطه است.
د – تضعیف دولت جدید در دمشق
اسرائیل قصد دارد از طریق مختل کردن تلاشهای دولت برای بازسازی ارتش و تحکیم قدرت مرکزی در سراسر کشور، رژیم جدید در دمشق را تضعیف کند. اسرائیل قصد دارد با نگهداشتن رژیم در وضعیت درگیریهای داخلی مداوم، از رسیدن آن به ثبات کافی برای حکمرانی، توسعه یا بهبود اقتصادی جلوگیری کند.
حملات هوایی مکرر و نفوذهای اسرائیل به خاک سوریه نیز وضعیت رهبری جدید سوریه را پیچیدهتر کرده است. در صورتی که رژیم پاسخ ندهد، ممکن است ضعیف و ناتوان از دفاع از حاکمیت خود به نظر برسد، اما هرگونه واکنش نظامی از سوی سوریه میتواند خطر واکنش شدیدتر اسرائیل را به همراه داشته باشد که این امر ممکن است بقای رژیم را در معرض تهدید قرار دهد.
اسرائیل از رهبری عربستان سعودی در جلب حمایت منطقهای و بینالمللی برای ایجاد یک دولت به رهبری احمد الشرع ابراز نگرانی کرده است. اسرائیل این تحولات را بهعنوان چالشی برای خود در منطقه میبیند. احداث یک کریدور که خلیج فارس را از طریق اردن و سوریه به مدیترانه متصل کند ممکن است بهعنوان جایگزینی برای انتقال نفت و گاز خلیج فارس به مدیترانه عمل کند و با صادرات گاز اسرائیل به بازارهای جهانی انرژی رقابت کند.