«دانا استرول» مقام ارشد سابق پنتاگون که از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ به عنوان معاون دستیار وزیر دفاع در امور خاورمیانه خدمت کرد و اکنون محقق «موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» است در تازهترین نوشتار برای نیویورک تایمز استدلال میکند که کتاب بازی خاورمیانهای جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده یک جنگ گستردهتر را برای همیشه متوقف نخواهد کرد:
به گزارش جماران؛ از زمان حمله تروریستی حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر، جو بایدن دو هدف در خاورمیانه داشته است: حمایت از حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر تروریسم و جلوگیری از تبدیل جنگ اسرائیل و حماس به یک آتش سوزی منطقهای که ایالات متحده را وادار به دخالت مستقیم نظامی میکند.
برای جلوگیری از یک جنگ منطقه ای، دولت بایدن در ۱۰ ماه گذشته از مجموعهای از اقدامات استفاده کرده است، از دیپلماسی گرفته تا تقویت حضور نظامی آمریکا تا استفاده از نیروی نظامی مرگبار. بر همین اساس آمریکا تاکنون توانسته از تبدیل درگیریهای متعدد سطح پایین به یک جنگ متعارف تمام عیار که خطر رویارویی مستقیم ایالات متحده و ایران را به خطر میاندازد، جلوگیری کند. اما از زمان حمله بیسابقه ایران به اسرائیل در ماه آوریل و یک سری تحولات خطرناک از آن زمان، چشمانداز به شدت تغییر کرده است. برهمین اساس فرمولهای موجود در کتاب جو بایدن ممکن است این بار کافی نباشد.
حمله ایران تغییری قاطع در استراتژی منطقهای آن و امنیت خاورمیانه را نشان داد. برای دههها، تهران نیروی نظامی خود را در سراسر منطقه از طریق شبکهای از نیروهای نیابتی و شبهنظامیان گسترش داده است، استراتژی که قصد دارد نبرد را خارج از قلمرو خود نگه دارد و تا حدی امکان انکار هرگونه ارتباط را حفظ کند. اما در ماه آوریل، زمانی که ایران هشدارهای واشنگتن را نادیده گرفت و برای اولین بار مستقیماً به اسرائیل حمله کرد، معادله جاافتاده را جابهجا کرد. دیگر مشخص نیست که ایران چگونه ممکن است از ارتش و شبکه خود استفاده کند. با حمله بعدی اسرائیل به اعماق خاک ایران، برنامه ریزی آمریکا برای جلوگیری از حملات دولت به دولت به هم ریخت.
جلوگیری از جنگ منطقهای یکی از اولویتهای بایدن از روزهای ابتدایی دولتش بوده است. پس از حمله حماس به اسرائیل، دولت بایدن به طور علنی و خصوصی به تهران و نمایندگان آن هشدار داد که بیشتر از این پیشتر نروند. واشنگتن دیپلماسی خود را با استقرار سریع نیروها و قابلیتهای بیشتر در سراسر خاورمیانه، از جمله دو ناو هواپیمابر، تقویت کرد.
در همان زمان، بایدن حملات نظامی هدفمندی را علیه نیروهای نیابتی ایران هدایت میکرد که پس از شروع جنگ در غزه، حملات به نیروهای آمریکایی را تشدید کرد. در ماههای بعد، رئیسجمهور دستور حملات یکجانبه را صادر کرد، ابتدا علیه زیرساختهای وابسته به ایران در سوریه، سپس تأسیسات وابسته به ایران در عراق، و در نهایت علیه رهبران شبهنظامی وابسته به ایران در عراق.
در یمن، جایی که حوثیهای مورد حمایت ایران، با ادعای دفاع از فلسطینیان، به کشتیهای نظامی و تجاری در دریای سرخ حمله کردند، دولت بایدن دو ائتلاف بینالمللی را برای محافظت از کشتیهای در حال تردد در منطقه و هدف قرار دادن اهداف نظامی در داخل یمن گرد هم آورد. در حالی که حملات حوثیها ادامه دارد، تلاشهای ائتلاف توانسته آنها را از متوقف کردن کامل ترافیک دریایی بینالمللی باز دارد.
این ترکیب تاکتیکها کارساز بود تا اینکه ایران در ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک تهاجمی را به اسرائیل فرستاد. این حمله در پاسخ به ترور سه فرمانده ایرانی در سوریه انجام شد که گمان میرفت به دست اسرائیل باشد. یک ائتلاف پدافند هوایی که شامل ایالات متحده، اسرائیل و شرکای اروپایی و عربی بود، توانست تقریباً تمام پهپادهای تهاجمی ایران را رهگیری کند و اکثر موشکهای ایران یا به مقصد نخوردند یا توسط اسرائیل رهگیری شدند.
اما علیرغم هشدارهای واشنگتن، دیپلماسی و موضع نظامی تدافعی، ایران عقب ننشست. اگر موشکهای بیشتری به سایتهای نظامی یا مناطق غیرنظامی اسرائیل آسیب بیشتری وارد میکرد، اسرائیل تقریباً به طور قطع پاسخ میداد و حرکت به سمت جنگ منطقهای را غیرقابل توقف میکرد.
اکنون، یک بار دیگر، منطقه در آستانه گسترش دامنه جنگ است. حمله ۲۷ ژوئیه به شهری در بلندیهای جولان تحت کنترل اسرائیل، که منجر به کشته شدن ۱۲ کودک شد و حزبالله لبنان دخالت در آن را رد میکند، دقیقاً از آن نوع رویداد تلفات جمعی است که رهبران را به چرخههای غیرقابل بازگشت سوق میدهد.
اسرائیل با ترور یکی از فرماندهان ارشد حزب الله در جنوب بیروت پاسخ داد. حزب الله متعهد شد که پاسخ دهد. یک روز بعد، یکی از رهبران ارشد حماس، اسماعیل هنیه، در حالی که در مهمانخانهای دولتی در تهران اقامت داشت، در حملهای که ایران میگوید اسرائیل انجام داد، ترور شد. تهران نیز که از این ضعف امنیتی احساس ناخوشایندی دارد، متعهد شد که پاسخ دهد.
دولت بایدن بار دیگر همان نقشه قبلی را اجرایی میکند. این کشور یک ناو هواپیمابر دیگر، یک اسکادران دیگر از جتهای جنگنده و یک زیردریایی موشک هدایت شونده با موتور هستهای را به منطقه اعزام کرده است. این کشور در حال اعمال فشار دیپلماتیک است تا همه متحدان و شرکای خود را برای فراخوانی از ایران برای صرفنظر از خونخواهی جمع کند.
ژنرال مایکل اریک کوریلا، فرمانده ارشد ارتش ایالات متحده که مسئول نیروها در خاورمیانه است، هفته گذشته برای سازماندهی یک ائتلاف دفاع هوایی دیگر در اسرائیل بود. جو بایدن در مقام مواجه با هرگونه سوال در این باره بر دفاع از اسرائیل تاکید کرده تا ایران و نیروهای نیابتی آن، از جمله حزبالله، بفهمند که واشنگتن برای دفاع از اسرائیل وارد عمل خواهد شد.
اما جلوگیری از جنگ دولت بر دولت در خاورمیانه یک اقدام اساسی متفاوت از پنج ماه پیش است. تلاشهای جو بایدن مانع از حمله ایران به اسرائیل در بهار نشد. به سختی میتوان تصور کرد که این بار این حرکتها کافی باشد.
مقامات ایالات متحده و اسرائیل ممکن است هنوز بر این باورند که نه ایران و نه حزب الله به دنبال جنگی تمام عیار نیستند. با این حال، هر دو در پی حملات اسرائیل با تحقیر جهانی دست و پنجه نرم میکنند. این خطر جدی وجود دارد که غریزه انتقام جویی آنها بیشتر از عمل گرایی آنها باشد.
اگر ایران بار دیگر فشارهای بینالمللی برای عقبنشینی را نادیده بگیرد، احتمالاً پاسخی بزرگتر از آنچه در ۱۳ آوریل انجام داد طراحی خواهد کرد که میتواند شامل حملات مستقیم متعدد علیه اسرائیل یا حملات هماهنگ با نیروهای نیابتیاش در لبنان، یمن، عراق و سوریه باشد.
همچنین این خطر وجود دارد که ایران به حزبالله دستور دهد ابتدا حمله کند تا دفاع هوایی اسرائیل را پیش از حمله مستقیم خود، تخلیه کند. اگر ایران بخواهد از یک جنگ گستردهتر اجتناب کند، پاسخش از زیرساختهای غیرنظامی و مراکز جمعیتی اجتناب خواهد کرد. اجرای چنین پاسخی، چیزی بیشتر از ۱۳ آوریل، اما کمتر از یک رژه عیان به سمت جنگ، خطر بزرگی از اشتباه محاسبه یا خطا را به همراه دارد.
اگر رهبرانش تصور کنند امنیت خود رژیم در خطر است، تهران به احتمال زیاد از قدرت کنار میرود. آقای بایدن باید این سیگنال را در نظر بگیرد که آماده است استفاده از نیروی نظامی آمریکا را از هدف قرار دادن نیروهای نیابتی ایران به هدف قرار دادن در داخل ایران، مانند انبارهای تسلیحات یا تأسیسات تولید تغییر دهد.
نویسنده این مطلب در ادامه ادعا میکند که در صورت اتخاذ چنین سناریویی از سوی ایران، آمریکا از نیروها و تواناییهای اضافی که به منطقه فرستاده است، میتواند نه تنها برای دفاع از اسرائیل پس از حمله ایران، بلکه برای مجازات مستقیم ایران استفاده کند. نویسنده همچنین تأکید دارد که اقدام ایران را باید با فشار اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و تعهدات بیشتر بین متحدان اروپایی و عرب در زمینه همکاری امنیتی برای مقابله با آنچه تهدیدات ایران خوانده، پاسخ داد.
در حالی که جهان در انتظار پاسخ تهران است، دیگر جبههها فعال شده اند. شبهنظامیان در عراق و سوریه هفته گذشته حملات خود را علیه نیروهای آمریکایی از سر گرفتند که یکی از آنها مجروح شد.
جو بایدن برای خرید زمان و فضا برای دیپلماسی، بیانیه مشترک نادری با رهبران مصر و قطر صادر کرد و خواستار برگزاری نشستی در روز پنجشنبه برای نهایی کردن توافق آتشبس در غزه و آزادی گروگانهای باقی مانده توسط حماس شد. مقامات دولت بر این باورند که پایان جنگ در غزه میتواند فرصتهایی را برای کاهش تنش در تمام جبهههای دیگر باز کند. روز سهشنبه، جو بایدن اعلام کرد که انتظار دارد ایران در صورت دستیابی به توافق آتشبس، حمله را متوقف کند و مقامات ایرانی هشدار دادند که تنها یک توافق آتشبس مانع از اقدام متقابل خواهد شد. اما چشم انداز موفقیت این مذاکرات تاسف بار است.
نویسنده مطلب در پایان ادعا میکند که ایران از این فاصله دو طرف برای حصول آتش بس آگاه است و از همین مسأله برای مشروعیت بخشیدن به استفاده از زور علیه اسرائیل استفاده خواهدکرد. او در پایان پیشنهاد میدهد که امریکا و متحدان غربی و عربی این کشور برای جلوگیری از گسترش جنگ باید معادله مدنظر ایران را بر هم بزنند.