روزنامه شرق در مصاحبهای با واعظ آشتیانی از اعضای سابق شورای شهر پایتخت به نقل از وی نوشت: «در مورد قائممقامی سازمان تربیت بدنی یادم هست تحت هیچ شرایطی این مسوولیت را نمیپذیرفتم. سعیدلو قریب به یکماه اصرار داشت قائممقام ایشان شوم. نمیخواهم نام ببرم، ولی یکی از معاونان رییسجمهور به من گفت: قائممقامی سعیدلو را نپذیر، چون تو نمیتوانی با سعیدلو کار کنی».
به گزارش شرق اهم سخنان واعظ آشتیانی در گفتگو با این روزنامه چنین است:
*نمیخواهم وانمود کنم آدم با شهامتی هستم ولی میخواهم بگویم که چقدر خوب است مسوولان در مقابل بالادستیهایی که دستورات نامعقولی میدهند مقاومت کنند نه اینکه از اصول و باورهایشان کوتاه بیایند. استعفا را هم برای زمانی گذاشتهاند که میبینند نمیتوانند مقاومت کنند. اعطای عنوان مرد استعفا به من برای این است که این شهامت را دارم در مقابل یکسری درخواستهایی که با اصول و قوانین مغایرت دارد کوتاه نیایم. به عنوان مثال من پیش از اینکه معاونت آقای محرابیان در وزارت صنایع را بپذیرم به ایشان گفتم اگر قرار است با هم کار کنیم نباید نفر سومی بین من و شما قرار بگیرد. فکر میکنم اواخر شهریور 86 بود که پس از یک سال معاونت محرابیان استعفا دادم. متاسفانه ایشان واسطههای مختلفی را بین من و خودش قرار داد. یادم هست به درخواست محرابیان جلسه گذاشتیم و حدود یک ساعت صحبت کردیم. اتفاقا ماه رمضان و موقع افطار بود. جلسهمان به افطار هم خورد و ایشان هر کاری کرد من افطار کنم، نکردم.
*[پس از استعفا] گزارشی تهیه کردم و قرار شد روز مقرر گزارش را خدمت آقای رییسجمهور ببرم. ایشان هم برای شنیدن این گزارش وقت گذاشته بودند، ولی قبل از اینکه وارد اتاق رییسجمهور شوم به منزل برگشتم. دوستان تماس گرفتند که چرا پیش رییسجمهور نرفتید؟ گفتم من هر چقدر فکر کردم، دیدم در این گزارش عملکرد باید طوری بگویم من آدم خوبی هستم و محرابیان آدم ناسازگاری است؛ آخرش چه میشود؟ بنابراین صلاح را بر این دیدم که نگاه رییسجمهور به محرابیان همانگونه که مثبت بوده، باقی بماند.
*در مورد قائممقامی سازمان تربیت بدنی یادم هست تحت هیچ شرایطی این مسوولیت را نمیپذیرفتم. سعیدلو قریب به یکماه اصرار داشت قائممقام ایشان شوم. نمیخواهم نام ببرم، ولی یکی از معاونان رییسجمهور به من گفت: قائممقامی سعیدلو را نپذیر، چون تو نمیتوانی با سعیدلو کار کنی.نهایتا سعیدلو با خوشحالی من را منصوب کرد، اما استعفا دادم چون نمیتوانستم ببینم تصمیماتی میگیرد که از منظر اهالی ورزش مناسب نیست. ..چگونگی عزل و نصبها را من قبول نداشتم. اعتقاد دارم باید به آبروی آدمها احترام گذاشت.
*یک روز مشایی از طرف احمدینژاد به من تلفن زد. ایشان با این مضمون حرفهایشان را شروع کردند که دکتر احمدینژاد گفتند واعظآشتیانی از دوستان ما هستند اما در این چهار سال حتی یکبار پشت در اتاق ما نیامدند؛ به ایشان بگویید که این مسوولیت را بپذیرند. اما باز هم صحبتهای زیادی با مشایی برای نپذیرفتن این مسوولیت کردم.
*من میگویم رییسجمهور اختیار دارد که وزیرش را عزل کند. این جزو اختیاراتش است ولی آیا باید از سقف هر اختیاری استفاده کرد؟ من دوست نداشتم به سیستمی بروم که روزی مرا به شکل بدی عزل کنند. نمیخواهم در سفر کاری باشم و یکدفعه طرف مقابل بگوید جنابعالی که مسوولیت ندارید. روحیات من با این رفتارها سازگار نیست، پس وزارت احمدینژاد را نپذیرفتم، چون شخصیتم برایم مهمتر است. فکر میکنم کسانی که اینطور با آنها برخورد شد، آدمهای نجیبی بودند که سکوت کردند. چون اگر اینگونه من را عزل میکردند سکوت نمیکردم و نجابت این عزلشدگان را به خرج نمیدادم.
*هنگامی که میگویم خوب است که مدیران قدرت استعفا دادن را در خود تقویت کنند برای همین روزها و موقعیتهاست. فکر میکنم بعضیها حاضر هستند سمتشان را به هر قیمتی که هست حفظ کنند چون به هر قیمت سمت میگیرند. دیدید که چگونه از مدیرعاملی باشگاه استقلال کنار رفتم.