
تا اسم انیمه میآید بدون شک یکی از انیمههایی که بهسرعت بر زبان جاری میشود «شهر اشباح» است.
سال پیش تصمیمی میان سه دوست گرفته شد که امروز اثر آن تصمیم به خاطرات و لحظات ما پرتوی از تخیل و رویا میتابابد. وقتی که مسیرمان را گم کردهباشیم از روح «کوداما» میخواهیم تا راه درست را نشانمان بدهد یا اینکه در هنگام جمع کردن سفره صبحانه حبه قندی را مخفیانه در گوشهای از خانه جا میگذاریم تا آدم کوچولوها، چاییشان را بدون قند نخورند.
به گزارش خبرآنلاین، مطمئناً هر فرد که در دهه ۶۰ متولد شدهاست این خاطره مشابه را دارد که هنگام شروع برنامههایی مانند «هایدی»، «ایکیوسان»، «سوباسا اوزارو» و «میتیکومان» بازی خود را ناتمام رها کردند و با دست و صورت خاکی از کوچهها و خیابانها دویدند و پای تلویزیون نشستند.
این انیمهها که اولین انیمههای راهیافته به ایران است در جایگاه پدر و مادر انیمههای امروزی قرار دارند؛ ولی اگر شجرهنامه آنها را دنبال کنیم به اوایل صده ۱۹۰۰ میرسیم وقتی که آمریکا انیمشینهای گوناگونی را وارد بازار میکرد اولین ایدههای ساخت انیمه در ژاپن جرقه خورد.
«کاتسودو شاشین» که شروع و پایانش از ۳ ثانیه به بیشتر تجاوز نکرد در زمرهی اولین انیمههای ژاپن به حساب میآید که در سال ۱۹۰۷ به تولید رسید، اما از آنجایی که آرشیو فیلمهای این دوره نابود شده نمیتوان به طور قطع گفت که این انیمه قدیمیترین است یا نه.
«اوتن شیموکاوا»، «جونیچی کوچی» و «سیتارو کیتایاما» سه تن از نخستین انیماتورهای تاریخ انیمیشن ژاپن هستند که عنوان پدر انیمهی ژاپن را به همراه داشتند. این پدران پای انیمه را به طور رسمی در ژاپن باز کردند و در سال ۱۹۱۷ اولین انیمه به اسم «شمشیر کسلکننده» را به تولید رساندند که در ۴ دقیقه خرید یک شمشیر لبهدار را توسط یک سامورایی به تصویر میکشید.
در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم، دولت ژاپن طرح تقویت ناسیونالیسم فرهنگی را کلید زد. یکی از راههای اعمال این برنامه ساخت انیمههایی بود که باعث تقویت و ترویج روحیه میهنپرستانه در میان ملت ژاپن شود و این جهتدهی سبب ادغام تمام شرکتهای بزرگ و کوچک انیمیشن شد و در نهایت اولین انیمهی بلند تاریخ ژاپن با کمک نیروی دریایی در سال ۱۹۴۵ با عنوان «موموتارو: ملوان مقدس» ساخته شد.
جیبوری (که در ایران آن را جیبلی میشناسیم) امروزه فقط نام استودیویی برای ساخت انیمه نیست؛ بلکه تبدیل به دنیایی شده است که شخصیتهای انیمههای مختلف در آن زندگی میکنند و با خلق یک انیمیشن جدید شخصیت جدیدی پا به این دنیا میگذارد.
همه چیز از «نائوشیکا: از دره باد» آغاز شد که اقتباس شده از مانگایی است که «هایائو میازاکی» شروع به نوشتن آن کرد. «میازاکی» علیرغم تعهدی که برای عدم اقتباس از این مانگا داده بود در سال ۱۹۸۴ شروع به ساخت این انیمه بر اساس آن کرد؛ ولی به این شرط که کارگردانی این اثر به دست دوستش «ایسائو تاکاهاتا» انجام شود در این میان «توشیو سوزوکی» بهمنظور ویرایش اثر به این گروه پیوست و پیوند این سه شخص یعنی «میازاکی»، «تاکاهاتا» و «سوزوکی» نقطه شروع کار استودیو جیبلی شد و تا سال ۲۰۰۵ زیر نظر شرکت «توکوما شوتن» فعالیت کرد، اما از این سال به بعد با ریاست سوزوکی بهصورت مستقل به فعالیت خود ادامه داد.
بیشتر انیمههای این استودیو به کارگردانی «هایائو میازاکی» ساخته شدهاند. «ایسائو تاکاهاتا»، دومین کارگردان پر افتخار جیبلی بود. کارگردانان دیگری نیز در این استودیو آثاری را از خود بهجای گذاشتهاند: «یوشیفومی کوندو» «هیرویوکی موریتا»، «گورو میازاکی»، پسر هایائو میازاکی و «هیروماسا یونبایاشی» که هر کدام در ساخت انیمههای این استودیو همکاری داشتهاند.
«تاکاهاتا ایسائو»؛ متولد ۵ اکتبر ۱۹۳۵ کاگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و انیمیشنساز مطرح و برجسته اهل ژاپن بود. اگرچه اسم اورا کم شنیدهایم ولی آثار او همچون «هایدی دخترآلپ»، «آنه با موهای قرمز» و «مدفن کرمهای شب تاب» جز خاطرهانگیزترین انیمیشی است که نسلهای متفاوت با آنها زندگی کردهاند. این کارگردان بعد از سالها همکاری و موفقیتهای بیکرانی که برای استودیو جیبلی بدست آورد در ۵ آوریل سال ۲۰۱۸ در ۸۵ سالگی به علت بیماری سرطان در گذشت.
«هایائو میازاکی نامی» است که نهتنها به گوش علاقهمندان انیمه خورده است؛ بلکه برای افرادی که مخاطب این نوع از انیمیشن نیستند هم آشنا است. او انیماتور، کارگردان، تهیهکننده و از بنیانگذارهای استودیو جیبلی است که در مدت فعالیت خود جوایز زیادی را برای خودکرده است و از نظر رسانهها یکی از برجستهترین فیلمسازان تاریخ پویانمایی محسوب میشود.
استودیو جیبلی به دلیل پرداختن به موضوعاتی مانند تأثیرات جنگ جهانی، حفاظت از محیطزیست، عشق و محبت و دوستداشتن انیمه را وارد دنیای بزرگسالان کرده است بهنحویکه در میان کشورهای خارج از ژاپن طرفداران زیادی پیدا کرده است برای مثال تقاضای انیمه بهازای هر ۱۰۰ نفر در ایالات متحده ۰.۹۵، در فیلیپین ۰.۳۸، در فرانسه ۰.۳۱ و در مکزیک ۰.۳۱ است.
در ادامه به برخی از آثار این استودیو اشاره میکنیم که تماشای آنها میتواند کمکی کند تا برای دقایقی از زندگی روزمره دور شوید و به دنیای مخفی و اسرارآمیز انیمه سفر کنید.
این انیمه صدای ساکت مرگ دختری را به گوش جهان میرساند. «ایسائو تاکاهاتا» با تمرکز بر یک خانواده ۴ نفره فلاکت و دردی که بعد از جنگ جهانی یقهی مردم ژاپن را گرفت به سادهترین شکل، اما دقیق و بسیار دلنشین به تصویر کشید بهنحویکه بعد از دیدن این انیمیشن روی دیگری از جنگ برای مردم جهان به نمایش گذاشته شد.
مدفن کرمهای شبتاب» با نمره ۸.۵ IMDB برنده جایزه روبان آبی شد و در جشنواره بینالمللی فیلم کودک شیکاگو جایزه حقوق کودک و جایزه انیمیشن ژوری را برای خود کرد و جز ۵۰ فیلم برتر جهان شناخته میشود.
انیمیشنی است با کارگردانی «میازاکی» که پیوند انسان با طبیعت را به شکل خیالی و بهدوراز واقعیت به نمایش گذاشته است که در بخشهای مختلف مانند عکاسی، بهترین فیلم سال و... جایزههای زیادی را برای خودکرده است که شمارششان کار دشواری است.
حالوهوای آفتابی و بهاری حاکم بر انیمه و حتی بارش بهاری که در نیمههای انیمیشن اتفاق میافتد و روح جنگل که در قالب موجودی خیالی به دنیای کودکانه شخصیتهای فیلم سرک میکشد از جنبههای غیرقابلچشمپوشی این اثر است.
این بار «تاکاهاتا» با محور قراردادن زندگی حیوانات جنگل پیامی را برای مخاطبان خود آورد، پیامی را که در دل شخصیتهای حیوانی خود جای داد و در طول فیلم با نشاندادن چالشهایی که گروهی از راکونها برای حفظ محیط زندگی و جان خود با آن روبهرو میشوند تماشاگران را متأثر میکند و این فکر که ساختوسازهای بیرویه تا چه اندازه گریبانگیر این حیوانات بیگناه شده است ساعات طولانی دست از سرشان بر میدارد.
گمراهی برای رسیدن به هدف بی شک یکی از چالشهایی است که هر شخص در نوجوانی وقتی که مسیر برایش روشن نیست با آن روبهرو میشود و در این هنگام بیشتر از هر چیز به دنبال سرنخی میگردد برای رهایی از این تاریکی. «زمزمهی قلب» یکی از آن سرنخهایی است که «یوشیفومی کوندو» بهخوبی جلو دست مخاطبان گذاشته است. این انیمه داستان دختری است که میخواهد راهی خلاف قواعد مورد قبول عامه مردم برود تا به هدف خود برسد.
«میازاکی» که اهمیت محیطزیست را به اشکال گوناگون در آثار خود به نمایش گذاشت بار دیگر با «پرنسس مونونوکه» برای رساندن این پیام به گوش مردم تلاش کرد.
در سرتاسر فیلم نبرد طبیعت و فعالیتهای نادرست انسانها به چشم میخورد او به شکلی داستان را پیش برد تا به مخاطبان این نکته را بفهماند آسیب به محیطزیست یعنی آسیب به آینده خود انسان.
«پرنسس مونونوکه» یکی از پر جایزهترین آثار «میازاکی» بود که در بخشهای مختلف تئاتر، بهترین فیلم ژاپن، جایزه انتخاب خوانندگان، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و... خوش درخشید و توانست پرفروشترین فیلم سال ۱۹۹۷ شود.
تا اسم انیمه میآید بدون شک یکی از انیمههایی که بهسرعت بر زبان جاری میشود «شهر اشباح» است اثری دیگر از «میازاکی».
«شهر اشباح» داستان دختری به اسم «چیهیرو» را در دل خود دارد که با ورود به یک جشن عجیب و خوردن غذاهای آن مراسم سرگذشت او و پدر و مادرش به طور کامل تغییر میکند.
این انیمیشن با فروش معادل ۳۹۵ میلیون دلار آمریکا سالها رکورددار پر فروشترین فیلم در تاریخ گیشهی ژاپن بود، اما افتخارات «شهر اشباح» فقط به اقتصاد خلاصه نمیشود و اثری که میازاکی را دست پر با اسکار و خرس طلایی راهی خانهش کرد چیزی نبود جز «شهر اشباح».
همه ما بارها شده در گوشهوکنار خانهمان به دنبال آدمهای کوچک باشیم و بیشتر وقتها چشممان دنبال یک لنگهکفش خیلی کوچک یا جورابهای کوچک در سوراخسنبههای اطرافمان باشد.
«هیروماسا یونبایاشی» در «دنیای مخفی آریتی» رویمان را به تصویر کشید. زندگی آدمهای کوچک در این انیمه آنقدر باظرافت و نزدیک به واقعیت نشاندادهشده است که شاید شما را وادار کند که در خانه خود حفرهای ایجاد کنید تا دنیای کوچک زیر زمین را پیدا کنید.
آخرین اثر «میازاکی» شاهکاری است که بدون هیچگونه تبلیغ رکورد فروش و بیشترین مخاطب را در کوتاهترین زمان در ژاپن را نصیب خود کرد.
داستان پسری که غم و اندوه بسیارش در فراق مادر، او را به دنیایی میفرستد که اتفاقات بزرگی در آن رخ میدهد عناصر همیشگی «میازاکی» از جمله جنگ و تأثیرات آن، محبت و وابستگی و طبیعت بکر که در دقایق مختلف انیمیشن به چشم میخورد دلیل محکمی است برای طرفداران او و استودیو جیبلی تا بدون پخش هیچ تریلری از کیفیت بالای این اثر مطمئن باشند.