bato-adv
کد خبر: ۸۵۹۸۸۷
دو روایت متضاد از تهدید ایران؛

توافق با ایران به شکاف میان آمریکا و اسرائیل می‌انجامد؟

توافق با ایران به شکاف میان آمریکا و اسرائیل می‌انجامد؟

دولت اسرائیل از پیروزی ترامپ استقبال کرد و آن را فرصتی برای حمله به برنامه هسته‌ای ایران دید، اما تمایل ترامپ به مذاکره، شکافی عمیق میان تل‌آویو و واشنگتن ایجاد کرد. اسرائیل خواهان تغییر نظام ایران است، در حالی که آمریکا هدفش صرفاً مهار برنامه هسته‌ای است. این اختلافات، اهرم فشار اسرائیل را تضعیف کرده و تنش‌های راهبردی را تشدید کرده است؛ به‌ویژه که آمریکا دیپلماسی را بر اقدام نظامی ترجیح می‌دهد.

تاریخ انتشار: ۲۲:۲۲ - ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴

آیا فشار‌های اسرائیل می‌تواند قطار دیپلماسی هسته‌ای ایران و آمریکا را از ریل خارج کند؟فرارو– دنی سیترینوویچ تحلیلگر ارشد مسائل امنیتی شورای آتلانتیک و عضو موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل

به گزارش فرارو به نقل از اندیشکده شورای آتلانتیک، دولت اسرائیل و بنیامین نتانیاهو با آغوشی باز از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا استقبال کردند؛ استقبالی که ریشه آن بیش از هر چیز، در مواضع تند و رادیکال دونالد ترامپ علیه ایران نهفته بود. در چشم مقامات اسرائیلی، این تغییر قدرت یک فرصت طلایی برای تدارک حمله به تأسیسات هسته‌ای تهران به شمار می‌رفت. با تقویت بی‌سابقه حضور نظامی آمریکا در منطقه و تهدیدات عیان مقام‌های ارشد واشنگتن علیه برنامه هسته‌ای ایران، این تصور در تل‌آویو قوت گرفت که آمریکا این بار در استفاده از نیروی نظامی چه از طریق حمله مستقیم و چه با پشتیبانی از عملیات اسرائیل علیه قلب برنامه هسته‌ای تهران عزم راسخ دارد.

خط گسل در اتحاد دیرینه؛ اختلاف بر سر هدف نهایی

با این حال، تمایل دونالد ترامپ به آغاز مذاکرات هسته‌ای با ایران که در دیدار ماه گذشته‌اش با بنیامین نتانیاهو مطرح شد، دولت اسرائیل را غافلگیر کرد. روند چندین دور گفت‌و‌گو میان تهران و واشنگتن به‌وضوح نشان داد که هر دو طرف واقعاً برای دستیابی به توافقی جدید تمایل دارند. در دل این تحولات، نشانه‌هایی آشکار شد که واشنگتن از مطالبه اولیه خود یعنی برچیدن کامل سایت‌های غنی‌سازی ایران عقب‌نشینی کرده و اکنون به اعمال محدودیت‌هایی بر برنامه موجود رضایت داده است.

مذاکرات هسته‌ای با ایران شکاف عمیق میان واشنگتن و متحد دیرینه‌اش یعنی اسرائیل را آشکار کرده است؛ شکافی که ریشه‌های آن به مخالفت سرسختانه بنیامین نتانیاهو با توافق سال ۲۰۱۵ در دوران اوباما بازمی‌گردد. از منظر اسرائیل، برنامه هسته‌ای ایران بی‌تردید یک تهدید وجودی است، اما راه‌حل صرفاً در حمله به تأسیسات هسته‌ای تهران خلاصه نمی‌شود؛ هدف نهایی، تغییر نظام ایران است. در این چشم‌انداز، حتی توافقی که توانمندی هسته‌ای ایران را به شکلی ملموس مهار کند، برای اسرائیل تهدیدآمیز تلقی می‌شود؛ چرا که چنین توافقی مستقیماً رؤیای دیرینه تل‌آویو برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را تضعیف می‌کند.

در ماه‌های اخیر بنیامین نتانیاهو بار‌ها فرستادگان ویژه خود را برای دیدار با استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا و تیم او اعزام کرد تا واشنگتن را از مسیر مذاکرات هسته‌ای بازگرداند؛ اما این تلاش‌ها بی‌ثمر ماند. از منظر دولت آمریکا، مهار برنامه هسته‌ای ایران در سطحی که مانع از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای شود، یک ضرورت غیرقابل چشم‌پوشی است؛ ضرورتی که به‌رغم تغییر دولت‌ها چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه همواره ستون فقرات سیاست واشنگتن در قبال ایران را تشکیل داده است. تغییر نظام ایران، برخلاف نگاه اسرائیل، هرگز به‌طور رسمی در صدر اهداف آمریکا قرار نداشته است.

تضعیف اهرم اسرائیل و محاسبات سخت سیاسی داخلی

شکاف میان آمریکا و اسرائیل تنها به مذاکرات هسته‌ای محدود نمانده و به حوزه تحریم‌ها علیه ایران نیز سرایت کرده است. از دیدگاه اسرائیل، تحریم‌ها ابزاری برای اعمال فشار حداکثری و در نهایت تغییر نظام در تهران هستند، در حالی که واشنگتن آنها را صرفاً اهرمی برای تسهیل یک توافق هسته‌ای کارآمد می‌بیند. بر همین اساس، حتی اگر گفت‌و‌گو‌های استیو ویتکاف و عباس عراقچی به توافقی «خوب» [از منظر آمریکا] منجر شود؛ توافقی که ظرفیت غنی‌سازی ایران را به ۳.۶۷ درصد محدود کند، بند غروب را حذف نماید، تهران را به صدور ذخایر اورانیوم غنی‌شده وادار کند، سانتریفیوژ‌های پیشرفته را برچیند و نظارت مؤثر و بدون امکان خروج اضطراری را بپذیرد؛ اسرائیل همچنان این توافق را تهدیدی جدی برای امنیت خود خواهد دانست

مخالفت اسرائیل با توافق هسته‌ای صرفاً به این دلیل نیست که مؤلفه‌های تهدیدآمیز دیگر همچون برنامه موشکی ایران یا حمایت از نیرو‌های مقاومت در منطقه در آن گنجانده نشده است. نگرانی اصلی، فراتر از این ابعاد، به پیامد‌های سیاسی و اقتصادی یک توافق جدید بازمی‌گردد. در دیدگاه تل‌آویو، هر توافقی که به تخفیف گسترده تحریم‌های اقتصادی و اعطای مشروعیت سیاسی دوباره به جمهوری اسلامی منجر شود، نظام تهران را به‌طور مستقیم تقویت خواهد کرد.

دستیابی به توافق هسته‌ای میان تهران و واشنگتن، اهرم فشار اسرائیل بر دولت جدید آمریکا را به‌شدت تضعیف خواهد کرد. با امضای چنین توافقی، اسرائیل برای توجیه اقدام نظامی علیه ایران با موانع داخلی و بین‌المللی سنگینی روبه‌رو می‌شود. در فضای سیاسی اسرائیل نیز اجماعی کم‌سابقه بر سر ضرورت مهار برنامه هسته‌ای ایران با اقدام قهری شکل گرفته است. نتانیاهو که نمی‌تواند اجازه دهد اپوزیسیون با مواضعی حتی تندتر از او در قبال ایران عرض اندام کند، ناگزیر است چهره‌ای از مخالفت بی‌قید و شرط با هرگونه توافق به نمایش بگذارد؛ حتی اگر در محافل خصوصی نگاه متفاوتی داشته باشد.

نماد روشن این سیاست، اصرار اسرائیل بر اجرای «مدل لیبی» در قبال برنامه هسته‌ای تهران است؛ مطالبه‌ای مبنی بر برچیدن کامل زیرساخت‌های غنی‌سازی اورانیوم. خواسته‌ای که دولت آمریکا نیز به‌خوبی می‌داند برای ایران خط قرمزی غیرقابل عبور است و شانس پذیرش آن عملاً وجود ندارد. در واقع، اسرائیل با پیشبرد این مطالبه حداکثری، به دنبال آن است که با آگاه بودن از رد حتمی آن توسط تهران، مسیر را برای بررسی «گزینه‌های دیگر» علیه برنامه هسته‌ای ایران هموار کند.

شکاف بنیادی؛ دو روایت متضاد از تهدید ایران

در پس‌زمینه تنش‌های آشکار میان اسرائیل و ایالات متحده، شکافی عمیق‌تر و بنیادی‌تر نهفته است: اختلاف بر سر درک واقعی از اهداف برنامه هسته‌ای ایران و میزان کارآمدی ابزار‌های غیرنظامی برای مهار آن. ادعای بنیامین نتانیاهو مبنی بر اینکه تهران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است، بار‌ها از سوی نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا زیر سؤال رفته است. واشنگتن به‌صراحت اعلام کرده هیچ مدرک قاطعی مبنی بر تصمیم ایران برای تولید بمب اتم وجود ندارد. علاوه بر این، در حالی که نتانیاهو از عملیات‌های اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای ایران به عنوان ابزار‌هایی برای کند کردن روند پیشرفت تهران یاد می‌کند، ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد این اقدامات نه تنها برنامه ایران را متوقف نکرده، بلکه در برخی موارد شتاب بی‌سابقه‌ای به روند غنی‌سازی اورانیوم بخشیده است.

این شکاف راهبردی از اهمیت حیاتی برخوردار است، چرا که مبنایی برای ترجیح گزینه دیپلماتیک از سوی دولت آمریکا فراهم کرده است؛ به‌ویژه در شرایطی که ارزیابی‌های اطلاعاتی واشنگتن هشدار می‌دهند هرگونه حمله به ایران می‌تواند جرقه یک جنگ منطقه‌ای تمام‌عیار را بزند. در مقابل، برآورد‌های اسرائیل بر ضعف کنونی تهران متمرکز است و بر این فرض استوار است که ایران به‌دلیل ضربات وارد شده به نیرو‌های مقاومت توانایی واکنش مؤثر به یک حمله مستقیم را از دست داده است.

در حالی که این تحلیل تا حدی مورد تأیید نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا نیز قرار گرفته، اما مقامات اطلاعاتی ایالات متحده همچنان هشدار می‌دهند که نظام ایران از ظرفیت کافی برای هدف قرار دادن نیرو‌های آمریکایی در خاورمیانه برخوردار است؛ ظرفیتی که می‌تواند در صورت درگیری، منطقه را به سوی جنگی گسترده، پرهزینه و غیرقابل پیش‌بینی سوق دهد.

در نهایت، پیش‌بینی می‌شود که اسرائیل با هرگونه توافقی با ایران مخالفت کند. از دیدگاه اسرائیل، تهدید ایران صرفاً به برنامه هسته‌ای محدود نمی‌شود؛ بلکه بخشی از یک منظومه وسیع‌تر از تهدیدات منطقه‌ای است و فرصت کنونی باید برای تحقق هدف راهبردی براندازی مورد استفاده قرار گیرد. در مقابل، دولت آمریکا هنوز به این نقطه از سیاست‌گذاری نرسیده است؛ شکافی عمیق که می‌تواند زمینه‌ساز تنش‌های جدی در روابط واشنگتن و تل‌آویو شود. با توجه به روند فعلی مذاکرات، هنوز مشخص نیست اسرائیل قادر خواهد بود مسیر گفت‌و‌گو‌ها را تغییر دهد یا در نهایت با توافقی که آن را تهدیدآمیز می‌داند، مواجه خواهد شد.

bato-adv
پرطرفدارترین عناوین