
طبق قانون، ۵۰ درصد شهریه مدارس غیردولتی میزان شهریه مدارس سمپاد است. یعنی اکنون اگر یک مدرسه دولتی، مصوب شهریهاش ۵۰ میلیون باشد ۵۰ درصد آن ۲۵ میلیون است و شهریه مدرسه سمپاد باید ۲۵ میلیون باشد. شهریه سمپاد در تهران تا ۶۰ میلیون تومان است. یعنی مدرسه حلی۱ دوره دوم ۶۰ میلیون شهریه میگیرد و حلی۱ دوره اول نزدیک ۳۰ میلیون شهریهاش است. اما در مراکز استانها این ماجرا رعایت نمیشود. مثلاً در اصفهان دوره دوم ۱۲ میلیون تومان است. نه بهخاطر اینکه طبق مصوبه، ۱۲ میلیون میشود. بلکه بیش از این رقم شهریه در اصفهان دیگر مرسوم نیست.
با تمام نقاط ضعف مدارس سمپاد و تیزهوشان اما باید همچنان پای مدارس تیزهوشان ایستاد و از ایده کلی مدارس دولتی تیزهوشان، حمایت و حفاظت کرد. ایده کلی سمپاد که همان حمایت از دانشآموزان استعداد درخشان در مدارس دولتی است، هنوز و پس از گذشت سالها یک ایده قابل دفاع است.
به گزارش فرهیختگان، تقویم میگوید که ۱۶ تا ۲۲ فروردین ماه، هرساله زمان ثبت نام آزمون مدارس سمپاد است. سمپاد، مدارس تیزهوشان یا همان سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در سال ۱۳۵۳ با هدف جذب دانشآموزان نمونه و تیزهوش و پرورش استعداد آنها تأسیس شد. از سیاستهای اولیه این مدارس دولتی، تربیت و پرورش نیروی کارآمد و نخبه برای کشور است.
اکنون پس از گذشت چند دهه از تأسیس مدارس تیزهوشان یک پرسش اساسی و جدی مطرح است و آن این است که آیا مدارس سمپاد همچنان براساس سیاستگذاریها و ایدههای اولیه خود درحال فعالیت هستند؟ بدون شک سمپادِ امروز با چالشهایی همراه است اما با توجه به وضعیت مدارس دولتی در یک سو و در یک سوی دیگر رشد قارچگونه مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی، همچنان باید از ایده سمپاد صیانت و حفاظت کرد.
بحث اصلی درباره سمپاد این است که طرفداران سمپاد استدلال میکنند که ما تعدادی دانشآموز تیزهوش داریم که باید با آنها متفاوت کار کنیم. زمانی که قرار بود آقای اژهای کنار گذاشته شود، دو وزیر از وزرای سالهای گذشته به هر حال مخالف سرسخت سمپاد بودند و به این دلیل که نمیتوانستند سمپاد را به طور کلی حذف کنند، آنقدر مدارس سمپاد را زیاد میکنند که عملاً سمپاد با دیگر مدارس دولتی تفاوتی نداشته باشد. یعنی یکی از راههای تضعیف کردن سمپاد در سالهای اخیر، زیاد شدن سمپاد توسط دو تن از وزرای آموزش و پرورش بود که به قدری گستره این مدارس و دانشآموزان زیاد بشود تا دیگر تفاوت واقعی و جدی با سایر مدارس و دانشآموزان نداشته باشند.
هدف سمپاد این بود که بچههای تیزهوش را از سایر دانشآموزان جدا کند تا برای مملکت و کشور به کار بیایند و خدمتی به این مملکت داشته باشند. اما چه اتفاقی در این جداسازی افتاد؟ باید پذیرفت هوش آموزشی دانشآموزان سمپادی بسیار بالاست. اما در سایر هوشها وضعیت ضعیف یا معمولی دارند. اتفاقی که در این میان میافتد و علت مخالفت واقعی آن دو وزیر است، این بود که به گفته برخی مدیران سمپادی، مدارس سمپاد آمار خودکشیشان از باقی مدارس بالاتر است. در مدارس سمپاد میزان افسردگیشان و پروندههای نمادشان از تمام مدارس دیگر بالاتر است و مشکلات اجتماعی در مدارس سمپاد بسیار بالاتر است.
در یک سمت ماجرا نیز طرح شهاب در آموزش و پرورش جلو میآید. طرح شهاب، شناسایی و هدایت استعدادهای برتر بود. این طرح هم چندباری مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفت. سالهای اولی که شهاب اجرا میشد، قرار این بود که این طرح مبتنی بر هوشهای چندگانه باشد.
نکته این است که تیزهوشان در سالهای گذشته تنها هوش ریاضی را درنظر میگرفت. یعنی در آزمون ورودی تیزهوشان دانشآموزی موفق میشود که به ریاضی مسلط باشد. اگر به ریاضی مسلط نباشد، قطعاً نمیتواند آزمون ورودی را پشت سر بگذارد. همچنین اکنون در مدارس سمپاد، خصوصاً مدارس مراکز استان اگر دانشآموز دوره ابتدایی خود را در مدارس غیردولتی نگذرانده باشد، اصلاً نمیتواند بهراحتی در سمپاد قبول شود. یعنی بیشتر از ۹۰ درصد از دانشآموزانی که الان در مدارس سمپاد قبول میشوند، مدارس غیردولتی تحصیل کردهاند و درصد کمی در دولتیهای درجه یک، تحصیل کردهاند.
طبق قانون، ۵۰ درصد شهریه مدارس غیردولتی میزان شهریه مدارس سمپاد است. یعنی اکنون اگر یک مدرسه دولتی، مصوب شهریهاش ۵۰ میلیون باشد ۵۰ درصد آن ۲۵ میلیون است و شهریه مدرسه سمپاد باید ۲۵ میلیون باشد. شهریه سمپاد در تهران تا ۶۰ میلیون تومان است. یعنی مدرسه حلی۱ دوره دوم ۶۰ میلیون شهریه میگیرد و حلی۱ دوره اول نزدیک ۳۰ میلیون شهریهاش است. اما در مراکز استانها این ماجرا رعایت نمیشود. مثلاً در اصفهان دوره دوم ۱۲ میلیون تومان است. نه بهخاطر اینکه طبق مصوبه، ۱۲ میلیون میشود. بلکه بیش از این رقم شهریه در اصفهان دیگر مرسوم نیست.
در تهران معمولاً اغلب نیروهای سمپاد، نیروهای آزادند ولی در استانهای دیگر اغلب همه دولتیاند و تعداد بسیار کمی نیروی آزاد دارد. یعنی بخش عمده آن که در تهران مجبورند پول شهریه بیشتری بگیرند، به این دلیل است که نیروهایشان مانند مدارس غیردولتی آزادند. در این میان ناگفته نماند که از معدود مجموعههایی که در آموزش و پرورش میتواند نیروی آزاد بگیرد، سمپاد است.
این امر در تمام زمینهها تفاوت ایجاد میکند. در کیفیت آموزش نیز قطعاً تفاوت ایجاد میشود. یعنی شما در نیروهای دولتی دستتان بسته است ولی در نیروهای آزاد دستتان بازتر است. همین امر در خود سمپاد نیز موجب طبقاتی شدن آموزش و کیفیت آموزش میشود. هیچوقت نمیتوان مدرسه تیزهوشان حلی۱ تهران را با مدرسه حلی ۱۰ تهران مقایسه کرد. یا مثلاً مدرسه شهید اژهای۱ اصفهان را نمیتوانید با مدرسه اژهای۳ مقایسه کنید.
در وزارت وزرای پیشین آموزش و پرورش، تعداد مدارس سمپاد افزایش پیدا کرد. البته در این میان ناگفته نماند که اکنون نیز برخی نمایندههای مجلس، برای اینکه ماجرای افزایش سمپاد یک پیروزی برایشان تلقی شود، سمپاد را در شهرهایشان تأسیس میکنند. در صورتی که تأسیس یک مدرسه سمپاد، مثلاً در شهرستانهایی با جمعیت ۳۰۰ الی ۴۰۰ هزار نفره موجب از بین رفتن مدارس خوب دولتیشان میشود. یعنی وقتی یک مدرسه سمپاد تأسیس میشود، دو مدرسه دولتی خوب آن شهرستان از بین میرود.
هر شهرستان مثلاً دو مدرسه دولتی خوب دارد. وقتی در یک شهرستان مدرسه سمپاد تأسیس میشود، چه اتفاقی میافتد؟ بالاخره آن شهرستان، شاید در مجموع ۲۰ دانشآموز تیزهوش واقعی داشته باشد. وقتی۲ کلاس پر نشود، مجبور است تعداد دیگری هم دانشآموز بگیرد. به همین دلیل کلاسها ۶۰ نفره میشود و درنهایت احتمال دارد تعدادی دانشآموز بگیرد که تیزهوش نیستند. چراکه میخواهند ظرفیت کلاس را پر کنند؛ این از یک جنبه کار. اینکه به تعدادی از دانشآموزان در آن مدرسه به هر حال برچسب تیزهوشی زده شده است و این دانشآموزان هم دچار یک توهم شدهاند که تیزهوشاند، در صورتی که نیستند.
از یک طرف نیز دبیران هم همان دبیران مدارس دولتی هستند. این اسم خوردن، آثار و تبعات اجتماعی بسیار بدی دارد. برچسبهایی که امکان دارد به اشتباه به برخی دانشآموزان زده شود، آنها را در فضای رقابتی بیش از حد ظرفیت و توان روحی و جسمیشان قرار دهد و همین مسئله خود به تنهایی به یکی از اصلیترین چالشهای سمپاد در آموزش و پرورش تبدیل شده است. ما امروزه در آموزش و پرورش شاهد طبقاتی شدن شدیدی هستیم که تبعات اجتماعی بسیار بالایی دارد و در آینده نیز قطعاً در جامعه اثرگذار است.
همچنین از چالشهای دیگر سمپاد با توجه به پرورش استعدادهای درخشان دانشآموزان؛ فشار خانوادهها برای تحصیل فرزندانشان در مدارس تیزهوشان است. بخش عمدهای از خانوادههایی که سمت سمپاد میآیند، بیشتر بهخاطر مهاجرت است. اکثر پذیرشهایی که در دانشگاهها و مدارس خارج از کشور صورت میگیرد، فرد وقتی میخواهد اکسپت کند معمولاً از او میپرسند که آیا او دانشآموز سمپاد ایران یا غیر سمپاد ایران بوده؟ سمپادی بودن یا نبودن برای مدارس و دانشگاههای خارج از کشور در پذیرش بسیار مهم است. اگر سمپادی باشد، بسیار راحت پذیرش میگیرد.
دقیقاً به دلیل همین اهمیت داشتن سمپاد برای مدارس و دانشگاههای خارج از کشور، در سالهای اخیر در پشت پرده آزمونهای سمپاد، گردش مالی عجیبی شکل گرفته است. در استانی مانند اصفهان، کسی که میخواهد سمپاد قبول شود؛ جدای از اینکه حتماً باید مدرسه ابتدایی خود را در مدارس غیردولتی خاص گذرانده باشد، حداقل در اصفهان رقمی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون ریال باید خانوادهها در مدت زمان یکسال خرج کنند. یعنی از سال ششم باید خوب خرج کنند تا اینکه دانشآموز به آزمون ششم به هفتم برسد. در اینجا دانشآموز عملاً از سال چهارم و پنجم ابتدایی وارد تست و فشار روانی بسیار بالایی میشود. دانشآموزی که تنها ۱۰ سال دارد، وارد یک چرخه رقابتی سنگین تا ۱۸ سالگی خواهد شد. توقع از این دانشآموز، توقع بالایی است.
چراکه از ابتدا این دانشآموز تحت فشار بود. اخراج سمپاد، اخراج سختی نیست. یعنی دانشآموز اگر معدلش زیر ۱۵ شود، اخراج است. این قانون برای ماندن افراد است. چون خروج دانشآموز از سمپاد تبعات بسیار سنگینی دارد. همچنین تعداد اخراج افراد از سمپاد تعداد قابل توجهی است. در همان استان اصفهان مثلاً در سال از مجموع دو دوره ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر سالانه از مدارس سمپاد خارج میشوند.
اما ماجرا اینجاست که چون برچسب تیزهوشان، برچسب سنگینی است ما در پس از اخراج، موارد خودکشی هم داریم. یعنی به حدی به دانشآموز فشار آمده که تیزهوش است، که خارج شدن از این فضا برای او تبعات دارد. در اینجا اصلاً مسئله آموزشی مطرح نیست و تنها مسئله روی تبعات روانی ماجراست. حالا در این میان بعضی از این دانشآموزان تیزهوش هستند و برخی دیگر تیزکوش بودند یعنی آنقدر تست زدند که توانستند وارد فضای تیزهوشان شوند. در یک رقابت سخت و سنگین، دانشآموز بعضی اوقات نمیتواند جلوتر بیاد. به همین دلیل، در میان دانشآموزان سمپادی افسردگی به شدت شایع است.
با تمام نقاط ضعف مدارس سمپاد و تیزهوشان اما باید همچنان پای مدارس تیزهوشان ایستاد و از ایده کلی مدارس دولتی تیزهوشان، حمایت و حفاظت کرد. زیرا با توجه به فضای رقابتی سنگین مدارس غیرانتفاعی و فعالیت انواع و اقسام مدارس پولی در نظام آموزشی؛ واقعیت ماجرا این است که سمپاد تنها و آخرین امید دانشآموز کم بضاعت و یا متوسطی است که از قضا شرایط اقتصادی به خانوادهاش، اجازه نمیدهد تا برای تحصیلش هزینه سنگین بپردازد. یعنی ایده کلی سمپاد که همان حمایت از دانشآموزان استعداد درخشان در مدارس دولتی است، هنوز و پس از گذشت سالها یک ایده قابل دفاع است.
با توجه به توان آموزش و پرورش اما مدارس تیزهوشان نیز پولی شد و همین پولیشدن تحصیل در مدارس تیزهوشان به یکی از آفتهای سمپاد تبدیل شده است. از اصلیترین آفتهایی مدارس غیرانتفاعی که با عدالت آموزشی همخوانی ندارد، اقتصادی شدن آموزش است. یعنی همان ایده و اصل شعار مدارس غیرانتفاعی که «هر کس توان مالی بیشتری دارد، از آموزش باکیفیتتری برخوردار خواهد بود.» نباید در مدارس سمپاد اجرا شود. چراکه در آن صورت به ضد ایده خود بدل خواهد شد و آخرین امید تعداد قابل توجهی از دانشآموزان کشور برای تحصیل در مدارس باکیفیت، از دست خواهد رفت. بنابراین مدیران کلان آموزش کشور برای دور ماندن سمپاد از پولی شدن، باید به تقویت سایر ظرفیتهای آن توجه کنند.
همچنین علیرغم نبود آمار مشخص از مهاجرت دانشآموزان سمپادی اما واقعیت تلخ دیگری که درباره سمپاد وجود دارد، مهاجرت دانشآموزان سمپادی به خارج کشور است. از آفتهای دیگر و جنبههای قابل نقد مدارس سمپاد، مهاجرت فارغالتحصیلان سمپادی است. شاید این جنبه از سمپاد به کیفیت و شکل تحصیل دانشآموزان بیارتباط است و لازمه تقویت عرق ملی دانشآموزان سمپادی و توجه به امور تربیتی است. در نهایت سمپاد نباید به ظرفیتی برای لژیونرسازی و نخبهپروری برای کشورهای خارجی تبدیل شود و مدیران ملی باید چارهای جدی برای وطن دوستی دانشآموزان سمپادی بیندیشند.