بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های استودیو جیبلی

بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های استودیو جیبلی

شاهزاده مونونوکه یکی از زیباترین و دقیق‌ترین آثار در تاریخ استودیو جیبلی است.

تاریخ انتشار: ۱۱:۵۶ - ۲۲ فروردين ۱۴۰۴

برای نزدیک به ۴۰ سال، استودیو جیبلی تماشاگران را با برخی از بزرگ‌ترین فیلم‌های انیمیشنی تاریخ و بهترین شخصیت‌های شرور مجذوب خود کرده است. جیبلی به خاطر جان بخشیدن به جهان‌های نفس‌گیر با روایت و احساسات غنی و شخصیت‌های رنگارنگ و فراموش‌نشدنی شناخته می‌شود.

به گزارش مایکت، برخلاف شرور‌های متداول، جیبلی طیف متنوعی از شخصیت‌های شرور را به تصویر می‌کشد که بسیاری از آنها از مرز‌های سنتی سیاه و سفید فراتر می‌روند.

چه این شخصیت‌های شرور مثل دونالد کرتیس در انیمه پورکو روسو (porco rosso) خنده‌دار، اما دوست‌داشتنی و مضحک باشند و چه مثل لرد کاب در انیمه حکایت دریای زمین (Tales from Earthsea) دلهره‌آور و ترسناک، استودیو جیبلی طیف گسترده‌ای از بهترین شخصیت‌های شرور و ضدقهرمانان را به تصویر کشیده است. از جادوگران ستمگر گرفته تا اشراف‌زادگان گمراه و ارواح هیولاگونه، شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی همچنان در تاریخ سینما به‌یادماندنی هستند.

۱۰. شاه طوطی در انیمه پسر و مرغ ماهی‌خوار (The Boy and the Heron)

جدیدترین فیلم هایائو میازاکی داستان پسری به نام ماهیتو را روایت می‌کند که پس از مرگ غم‌انگیز مادرش در آتش‌سوزی بیمارستان، به یک روستا نقل مکان می‌کند. وقتی پدر ماهیتو خیلی زود با ناتساکو، خواهر همسرِ درگذشته‌اش ازدواج می‌کند، ماهیتو برای کنار آمدن با نامادری جدید و زندگی تازه در روستا دچار مشکل می‌شود. یک مرغ ماهی‌خوار مرموز از ماهیتو می‌خواهد که او را دنبال کند و وعده می‌دهد که او را نزد مادرش خواهد برد. ماهیتو در ابتدا مقاومت می‌کند، اما زمانی که ناتساکو ناگهان در جنگل اطراف خانه ناپدید می‌شود، ماهیتو به جستجوی او می‌پردازد و به دنیایی فانتزی دم می‌گذارد.

شاه طوطی، فرمانروای انسان‌نمای طوطی‌ها و شخصیت منفی یکی از بهترین انیمه‌های سال‌های اخیر یعنی پسر و مرغ ماهی‌خوار است. در این فیلم، او هیمی را می‌رباید تا به عموی بزرگِ ماهیتو تحویل دهد، به این امید که با این کار دنیای خود و در نتیجه موقعیتش به‌عنوان پادشاه طوطی‌ها را حفظ کند.

وقتی شاه طوطی متوجه می‌شود که دنیایش توسط مجموعه‌ای از بلوک‌های جادویی اداره می‌شود، تصمیمی شتاب‌زده می‌گیرد و در تلاشی نومیدانه برای حفظ جهان خود سعی می‌کند آنها را دوباره مرتب کند. این اشتباه منجر به بی‌ثباتی و فروپاشی آن دنیا می‌شود. شاه طوطی را می‌توان استعاره‌ای از جاه‌طلبی مهارنشدنش و میل به کنترل بی‌حد دانست و کنایه‌آمیز اینکه میل وسواس‌گونه‌اش برای حفظ جهان و قدرتش در نهایت باعث نابودی هر دو می‌شود.

۹. شاه گربه در انیمه بازگشت گربه (The Cat Returns)

در این اسپین‌آف از انیمه نجوای درون (Whisper of the Heart) دختری نوجوان به نام هارو پس از نجات شاهزاده لونه، به دنیای فانتزی منتقل می‌شود؛ جهانی که توسط گربه‌ها اداره می‌شود و ساکنانش نیز گربه هستند. پدر لونه، یعنی پادشاه گربه‌ها، از این اقدام هارو قدردانی می‌کند، اما به شکل عجیبی تصمیم می‌گیرد قدردانی‌اش را با ربودن هارو و وادار کردن او به ازدواج با پسرش نشان دهد. این ماجرا زمینه‌ساز نبردی میان پادشاه گربه‌ها و نیروهایش با بارون می‌شود؛ شخصیتی شجاع که برای نجات هارو از این ازدواج اجباری، ماموریت پرخطری را آغاز می‌کند.

پادشاه گربه‌ها یکی از بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است، چرا که ترکیبی منحصر‌به‌فرد از طنز و وحشت را در خود دارد. رفتار‌های عجیب و غریب، شخصیت اغراق‌آمیز و فیزیک فراتر از واقعیتش، او را به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌ها تبدیل کرده است. با شخصیتی غیرقابل‌پیش‌بینی و ظاهری اغراق‌آمیز، پاشاه گربه‌ها در هر صحنه‌ای که حضور دارد، توجه را به خود جلب می‌کند. دوئل او با بارون در پایان فیلم هم یکی از هیجان‌انگیزترین صحنه‌ها در میان تمام آثار جیبلی است. حضور او به‌عنوان شرور اصلی داستان، تنها یکی از دلایلی است که انیمه بازگشت گربه را به یکی از آثار کم‌تر ستایش‌شده‌ی استودیو جیبلی تبدیل می‌کند.

۸. اوکوتو در انیمه شاهزاده مونونوکه (Princess Mononoke)

در ژاپن دوران موروماتچی، شاهزاده آشیتاکا هنگام دفاع از روستای خود، شیطانی را از پای درمی‌آورد. در جریان نبرد، زخمی می‌شود و به نفرینی از سوی آن موجود آلوده می‌گردد. درون این هیولای کشته‌شده، نشانه‌ای از منشا او پیدا می‌شود؛ گلوله‌ای آهنی کوچک. هیولا در واپسین لحظات زندگی‌اش به روستاییان هشدار می‌دهد که به‌زودی دچار خشم و رنجی خواهند شد که او تجربه کرده است. آشیتاکا برای یافتن پاسخ و درمان نفرینش، راهی غرب و شهر آهن می‌شود؛ جایی که با جامعه‌ای روبه‌رو می‌شود که مشغول ساخت سلاح‌هایی است که رنج آن شیطان را رقم زده‌اند. او ناخواسته درگیر نبردی میان انسان‌ها و خدایان جنگل می‌شود.

اوکوتو، رهبر مغرور و نابینای قبیله‌ی گرازها، یکی از به‌یادماندنی‌ترین و بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است. او که ترجیح می‌دهد در میدان نبرد جان بدهد تا آن که شاهد فروپاشی تدریجی قبیله‌اش باشد، با تمام قوا گرازهایش را در یورشی به شهر آهن رهبری می‌کند؛ حمله‌ای که در نهایت به نابودی کامل قبیله‌اش می‌انجامد. روح جنگجوی خشمگین و غرور عمیق اوکوتو، شخصیتی قدرتمند و در عین حال تراژیک از او می‌سازد. در انیمه شاهزاده مونونوکه نحوه‌ی مبارزه‌ی او تا واپسین نفس‌هایش و در نهایت مرگی آرام که از سوی خدای جنگل به او عطا می‌شود، تصویری فراموش‌نشدنی از فداکاری، شکست و رهایی به‌جای می‌گذارد.

۷. دونالد کورتیس در انیمه پورکو روسو

پورکو روسو داستان یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان استودیو جیبلی را دنبال می‌کند؛ مارکو پاگوت، خلبان سابق جنگ جهانی اول که پس از گرفتار شدن در نفرینی عجیب، به یک خوک انسان‌نما تبدیل شده و نام پورکو روسو را برای خود برمی‌گزیند. پورکو به‌عنوان یک شکارچی جایزه‌بگیر آزاد در دریای آدریاتیک کار می‌کند و وقتش را با تعقیب دزدان دریایی و خوش‌گذرانی در هتل دوستش می‌گذراند. اما زندگی او با ورود رقیبش، دونالد کرتیس، دستخوش آشوب می‌شود. کرتیس هواپیمایش را ساقط می‌کند و او را وادار به پیدا کردن مکانیک جدیدی می‌سازد. شرایط زمانی وخیم‌تر می‌شود که پلیس مخفی فاشیست نیز در تلاش برای دستگیری او وارد ماجرا می‌شود.

کرتیس یکی از بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است، دقیقا به‌خاطر این که بیش از حد مسخره و اغراق‌آمیز است. او مردی است که به‌معنای واقعی کلمه به هر زن جذابی که می‌بیند، پیشنهاد ازدواج می‌دهد و طبعا در تمام موارد با جواب منفی روبه‌رو می‌شود. با این حال، کرتیس هرگز اعتماد به نفس خود را از دست نمی‌دهد.

روحیه‌ی شاد و خوش‌بینانه‌اش، همراه با رویا‌های کودکانه درباره‌ی دست یافتن به شهرت آن هم به هر قیمتی، او را به منبع همیشگی طنز و سرگرمی تبدیل می‌کند. در پایان فیلم، زمانی که پورکو و کرتیس با هم متحد می‌شوند، یکی از گرم‌ترین و دلنشین‌ترین پایان‌ها در میان فیلم‌های جیبلی رقم می‌خورد و همین، دلیل دیگری است که تماشاگران نمی‌توانند دونالد کرتیس را دوست نداشته باشند.

۶. کوشانا در انیمه نائوشیکا از دره باد (Nausicaä of the Valley of the Wind)

هزار سال از هفت روز آتش گذشته است. آن‌چه از زیست‌بوم پیشین زمین باقی مانده، تنها پوسته‌ای سمی و ویران‌شده از جنگل سمی است که در آن درختان زهرآلود و حشراتی غول‌پیکر زندگی می‌کنند. تنها چند ناحیه‌ی پراکنده و نیمه قابل سکونت باقی مانده که انسان‌های بازمانده ناگزیر به پناه بردن در آنها هستند.

شاهزاده نائوشیکا از دره‌ی باد، با موجودات جنگل ارتباط برقرار می‌کند به این امید که بتواند پیوندی صلح‌آمیز میان انسان‌ها و آنها ایجاد کند. اما آرمان‌های او با ورود شاهزاده کوشانا از پادشاهی تولمکیا و ارتش او که قصد دارند با استفاده از یک سلاح زیستی باستانی به نام جنگجوی غول‌پیکر، دره را اشغال کنند، با تهدیدی جدی مواجه می‌شود. نائوشیکا از دره باد با توجه به مضامین زیست‌محیطی‌اش، شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری موضوعیتی پررنگ و ضروری دارد.

کوشانا به‌خاطر طبیعت بی‌رحم، هوش حیله‌گرانه و توانایی‌های نظامی‌اش یکی از به‌یادماندنی‌ترین و بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است. او مثل بانو ایبوشی یک استراتژیست نظامی کارکشته است. کوشانا موفق می‌شود پدر نائوشیکا را به قتل برساند و خودِ نائوشیکا را نیز به اسارت بگیرد. اراده‌ی خلل‌ناپذیر او برای فعال‌سازی جنگجوی غول‌پیکر تقریبا به واقعیت تبدیل می‌شود، چرا که هیچ چیز جلوی عزم راسخش را نمی‌گیرد.

با این حال، کوشانا شخصیت کاملا شروری نیست. او نائوشیکا را به‌عنوان دشمنی شجاع و نیرومند می‌پذیرد و برای دلاوری و مهارت‌های رزمی‌اش احترام قائل است. حتی زمانی که درمی‌یابد نائوشیکا موفق شده یک حمله‌ی ویرانگر از جانب اُم‌ها را متوقف کند، کاری که هیچ جنگجویی قادر به انجامش نبوده، از نقشه‌هایش عقب‌نشینی می‌کند. این لایه‌های شخصیتی پیچیده، کوشانا را نه فقط به یک ضدقهرمان، بلکه به شخصیتی تامل‌برانگیز و انسانی بدل می‌سازد.

۵. لرد کاب در انیمه حکایت دریای زمی

اولین فیلم گورو میازاکی، اقتباسی از مجموعه داستان‌های دریای زمین (Earthsea) اثر اورسولا کی لو گویین و رمان مصور سفر شونا (Shuna’s Journey) اثر هایائو میازاکی است. در پادشاهی انلاد، شاهزاده آرن پس از کشتن پدرش در شرایطی مرموز، از قلعه می‌گریزد. او در طول سفرش درمی‌یابد که سرزمینش درگیر آشفتگی شده است؛ اژدهایانی که ناگهان ظاهر می‌شوند، محصولات کشاورزی که از بین می‌روند و ترسی فراگیر که مردم را فلج کرده است.

زمانی که جِد، جادوگر قدرتمند، آرن را زیر پر و بال خود می‌گیرد، آن دو در پی یافتن منبع این آشفتگی به جست‌و‌جو می‌پردازند. منبع بحران، جادوگر تاریکی به نام لرد کاب است؛ کسی که در پی گشودن دروازه‌ی میان مرگ و زندگی برای دستیابی به جاودانگی است. فیلم حکایت دریای زمین با بهره‌گیری از جهان‌های فانتزی و عمیق ادبیات کلاسیک، نگاهی تاریک و فلسفی به مفهوم مرگ، تعادل و قدرت دارد.

در حالی که بیشتر شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی پیچیدگی اخلاقی و ویژگی‌هایی قابل درکی دارند، لرد کاب نمونه‌ای نادر و متفاوت است؛ او تجسم شر خالص است. نیت‌های او برخلاف دیگر آنتاگونیست‌های جیبلی کاملا شیطانی است؛ کاب بی‌توجه به سرزمین و مردم، در پی جاودانگی، مسیری ویرانگر و جنون‌آمیز را دنبال می‌کند. برخلاف دیگر شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی، کاب نه قابل بخشش است و نه انسانی؛ بلکه شخصیتی به تمام معنا هراس‌انگیز و تهدیدآمیز است.

انیمه‌ی حکایت دریای زمین با وجود تصاویر خیره‌کننده یکی از آثار نه چندان موفق و نه چندان به‌یادماندنی استودیو جیبلی به‌شمار می‌رود. با این حال، لرد کاب به‌واسطه‌ی خون‌سردی، شیوه‌های فریبکارانه و عطش کنترل مطلق، به یکی از شرور‌های منحصر‌به‌فرد و ماندگار در تاریخ این استودیو تبدیل شده است.

۴. کلنل موسکا در انیمه لاپوتا قلعه‌ای در آسمان (Castle in the Sky)

پس از آن‌که سرقتی از سوی گروهی از دزدان هوایی به‌شکلی ناموفق پیش می‌رود، دختری زندانی به نام شیتا در آستانه‌ی سقوط از آسمان قرار می‌گیرد، اما گردنبندی اسرارآمیز باعث می‌شود که به‌جای سقوط مرگبار، به‌آرامی در شهری معدنی فرود آید. پسری جوان به نام پازو، شیتا را پیدا می‌کند و خیلی زود درمی‌یابد که این گردنبند ممکن است سرنخی از لاپوتا، قلعه‌ای شناور در آسمان باشد. این دو کودک سفری هیجان‌انگیز را آغاز می‌کنند تا به لاپوتا برسند، در حالی که تحت تعقیب کلنل موسکا‌ی شرور و دزدان هوایی ماجراجو هستند.

کلنل موسکا در انیمه لاپوتا قلعه‌ای در آسمان یکی از خون‌سردترین و بی‌رحم‌ترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است. ظاهر به‌یادماندنی‌اش با کت‌وشلواری اتو‌کشیده و عینک دودی‌ای که به سختی چشمان سادیستی‌اش را پنهان می‌کند، تنها نشانه‌ای از شخصیت سرد و حسابگر اوست. از همان لحظه‌ی نخست که موسکا وارد صحنه می‌شود، به‌وضوح تجسم حرص، جاه‌طلبی و شرارت ناب است.

برخلاف بسیاری از آنتاگونیست‌های انیمه‌های میازاکی که لایه‌هایی انسانی و قابل درک دارند، موسکا هیچ ویژگی مثبتی از خود نشان نمی‌دهد. باور متکبرانه‌اش مبنی بر این‌که لاپوتا میراث قانونی اوست، در کنار بی‌تفاوتی‌اش نسبت به جان زیردستانش، او را به یکی از بی‌رحم‌ترین و بی‌احساس‌ترین و البته بهترین شخصیت‌های شرور جیبلی بدل می‌کند. موسکا نمونه‌ای نادر در آثار میازاکی است؛ شر مطلق با نقابی ظاهرا موقر.

۳. بی‌چهره در انیمه شهر اشباح (Spirited Away)

چیهیرو و والدینش در راه نقل‌مکان به محله‌ای جدید، از یک میان‌بر می‌گذرند و به مکانی عجیب و متروکه می‌رسند که شبیه یک شهربازی قدیمی است. در حالی‌که والدینش مشغول خوردن غذا‌های رها شده در یکی از رستوران‌های خالی می‌شوند، چیهیرو به تنهایی به کاوش در آن مکان می‌پردازد. اما با غروب خورشید، فضا به‌ناگاه زنده می‌شود و ارواح ظاهر می‌شوند و چیهیرو بازمی‌گردد و می‌بیند که والدینش به خوک تبدیل شده‌اند.

برای نجات آنها، او مجبور می‌شود در یک حمام عمومی مخصوص ارواح کار کند؛ جایی که تحت سلطه‌ی یک جادوگر مرموز قرار دارد؛ جادوگری که والدینش را نفرین کرده است. شهر ارواح از محبوب‌ترین و پرآوازه‌ترین فیلم‌های استودیو جیبلی است و داستانی سرشار از تخیل، رمز و راز و بلوغ شخصیتی را روایت می‌کند.

بی‌چهره یکی از ماندگارترین و نمادین‌ترین و البته بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است. ظاهر او که شبیه روحی نیمه‌شفاف با نقابی سفید و چشمانی تاریک است، تقریبا برای همه آشناست و نقشی مهم در یکی از شاهکار‌های میازاکی یعنی شهر اشباح ایفا می‌کند.

بی‌چهره در ابتدا روحی مهربان و بخشنده به‌نظر می‌رسد که به‌سادگی چیهیرو را دنبال می‌کند. اما پس از خوردن کارکنان حمام عمومی، ویژگی‌ها و شخصیت آنها را جذب می‌کند و به موجودی حریص و دیوسیرت تبدیل می‌شود. این دگرگونی، تاثیر مخرب و شکل‌دهنده‌ی محیط بر رفتار و شخصیت فرد را به تصویری شاعرانه، اما هشداردهنده نشان می‌دهد.

بی‌چهره نه یک شرور مطلق است و نه یک قهرمان، بلکه بازتابی از روحی است که تحت تاثیر حرص، زیاده‌خواهی و تنهایی، به هیولایی موقتی بدل می‌شود و در نهایت، با هدایت چیهیرو، به مسیر آرامش و رهایی بازمی‌گردد.

۲. یوبابا در انیمه شهر اشباح

شهر اشباح به‌واسطه‌ی هنر عمیق و ظرافتی که در پرداخت شخصیت‌های آن به کار رفته، یکی از مهم‌ترین آثار استودیو جیبلی است. یوبابا یکی از نمونه‌های بارز این هنر است، با ظاهری منحصر‌به‌فرد و شخصیتی چندوجهی که میان خیر و شر در نوسان است.

یوبابا نخستین بار زمانی به مخاطب معرفی می‌شود که لین، چیهیرو را نزد او می‌برد تا برایش شغلی دست‌و‌پا کند. او مدیر اصلی حمام عمومی، استادِ هاکو و جادوگری است که والدین چیهیرو را نفرین کرده؛ نقشی که او را به آنتاگونیست اصلی داستان تبدیل می‌کند. اگرچه در ابتدا با قدرت و ترس ظاهر می‌شود و چیهیرو را می‌ترساند، اما در نهایت به او اجازه‌ی کار می‌دهد و همین تصمیم، مسیری را برای رهایی چیهیرو و نجات والدینش فراهم می‌کند.

یوبابا نه شرور مطلق است و نه حامی مطلق؛ او نماینده‌ی پیچیدگی اخلاقی در جهان شهر اشباح است؛ چهره‌ای از قدرت، طمع، نظم و در عین حال مادری که به کودک خودش نیز عشق می‌ورزد. همین تعادل میان ترس و مهر، شخصیت او را به یکی از به‌یادماندنی‌ترین جادوگران سینمای انیمیشن تبدیل کرده است.

ظاهر پرزرق‌وبرق یوبابا با سر بزرگ و اغراق‌شده، حلقه‌های متعدد در انگشتانش و لباس‌های بلند و مجلل او را به یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های تاریخ استودیو جیبلی بدل کرده است. رفتار ترسناک، صدای خشن و تاکتیک‌های فریبکارانه‌اش او را به مدیری تمام‌عیار برای حمام عمومی تبدیل می‌کند؛ جایی که با قرارداد‌هایی استثماری، کارگران را به بردگی می‌کشاند. از این منظر، بسیاری یوبابا را استعاره‌ای از سرمایه‌داری می‌دانند؛ شخصیتی که سود و کار را بالاتر از انسانیت قرار می‌دهد.

با این حال، شخصیت او در سطحی عمیق‌تر، لایه‌هایی از پیچیدگی و احساسات پنهان دارد. یوبابا به‌رغم ظاهری سرد و بی‌رحم، علاقه‌ای عمیق به پسرش نشان می‌دهد. حتی حاضر می‌شود برای نجات او با چیهیرو معامله کند؛ نشانه‌ای از این‌که با وجود قساوت، به عهد خود وفادار است.

این جنبه‌های متضاد، یوبابا را نه‌تنها به یک آنتاگونیست جذاب بلکه به شخصیتی انسانی و قابل‌درک تبدیل می‌کند؛ نمونه‌ای از چگونگی پرداخت شخصیت‌ها در آثار میازاکی که مرز میان خیر و شر را به چالش می‌کشد.

۱. بانو ایبوشی در انیمه شاهزاده مونونوکه

شاهزاده مونونوکه یکی از زیباترین و دقیق‌ترین آثار در تاریخ استودیو جیبلی است. هر شخصیت در این فیلم با ویژگی‌های انسانی فوق‌العاده‌ای طراحی شده است و با بالاترین سطح از احساسات و ظرافت به تصویر کشیده می‌شود. در میان این شخصیت‌ها، بانو ایبوشی به‌عنوان پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین شخصیت‌ها در داستان برجسته می‌شود.

تماشاگران نخستین بار بانو ایبوشی را زمانی می‌بینند که فرماندهی گروهی از مردان را به‌عهده دارد تا به جنگ با مورو، سان و گله‌ای از گرگ‌ها برود. وقتی برخی از مردان جان خود را از دست می‌دهند، او بی‌هیچ احساسی شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و آنها را نادیده می‌گیرد. در ادامه، بعد از مواجهه با آشتی‌تاکا معلوم می‌شود که او رهبر ایراون‌تاون است؛ مجموعه‌ای از روستاییان که تحت هدایت او برای تولید سلاح‌هایی که برای حمله به خدایان جنگل استفاده می‌شوند کار می‌کنند.

بانو ایبوشی نه تنها به‌عنوان یک آنتاگونیست در فیلم حضور دارد بلکه نماینده‌ی دیدگاهی است که به‌طور مستقیم در تضاد با طبیعت و معنویات آن قرار دارد. او به‌عنوان چهره‌ای محکم و با اراده حاضر است برای پیشرفت روستای خود و ایجاد آینده‌ای صنعتی، حتی به تخریب محیط زیست و موجودات مقدس بپردازد. این ویژگی‌ها او را به یکی از پیچیده‌ترین و بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی تبدیل می‌کند.

بانو ایبوشی در ابتدا به‌عنوان شخصیتی سرد و بی‌احساس معرفی می‌شود، اما به‌مرور زمان پرده از ابعاد پیچیده‌تری از شخصیت او برداشته می‌شود. وقتی مشخص می‌شود که ایراون‌تاون نه‌تنها یک مکان صنعتی، بلکه پناهگاهی برای زنان کارگر جنسی و مبتلایان به جذام است، بینندگان به‌طور ناگهانی به درک عمیق‌تری از انگیزه‌های او می‌رسند.

اراده‌ی خلل‌ناپذیر بانو ایبوشی برای حفاظت از روستا و مردمش، او را به‌سمت ساخت سلاح‌هایی سوق می‌دهد که به نابودی جنگل‌های اطراف و خدایان آن منجر می‌شود؛ تصمیماتی که او را به یکی از تراژیک‌ترین و در عین حال قابل‌فهم‌ترین آنتاگونیست‌ها در تاریخ استودیو جیبلی تبدیل می‌کند. برخلاف بسیاری از شخصیت‌های شرور دیگر، انگیزه‌های بانو ایبوشی به‌طور کامل توضیح داده می‌شود و به‌طور عمیق و واقعی شکل می‌گیرد. هر کاری که او انجام می‌دهد، حتی اگر بی‌رحمانه و نادرست باشد، در نهایت به خاطر حفظ سبک زندگی و امنیت مردمش است.

این جنبه‌ی انسانی و پیچیده‌ی بانو ایبوشی او را به شخصیتی منحصر‌به‌فرد تبدیل می‌کند که در عین شرارت، شجاعت و فداکاری قابل درکی از خود نشان می‌دهد. او نه تنها یکی از بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌های جیبلی است، بلکه نشان می‌دهد حتی در شخصیت‌های منفی هم می‌توان لایه‌های عمیق انسانی و پیچیده‌ای یافت.

برچسب ها: انیمه سینما‌
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین