سیدمرتضی نبوی مدیر مسول روزنامه رسالت در گفتوگویی با ماهنامه نسیم بیداری از عملکرد رئیس دولت دهم انتقاد کرد.
در بخشی از این مصاحبه آمده است.
از همان ماههای اول دولت نهم، روندی در دولت مشاهدهشد که از فقدان ثبات خبر میداد. متاسفانه بیثباتی روزهای اول نه تنها به ثبات بدل نشد، بلکه روز به روز شرایط بدتر شد تا دولت تحت اختیار احمدینژاد به عنوان یکیاز پر رفت و آمدترین دولتهای مستقر در جمهوری اسلامی شناخته شود.
این در حالی است که مطمئنا تغییرات پی در پی دولتی هزینهساز است و بیشک توانسته در کارایی دولت تاثیرات منفی بیشماری گذاشته باشد. این اتفاق چیزی نیست که تشخیصش کار مشکلی باشد. متاسفانه احمدینژاد بدون اینکه به عواقب تصمیم-های عجولانه و غیرمنطقی خود فکر کند، بارها دست به تغییراتی زده است که اذهان عمومی دلیلی منطقی برای آنها پیدا نکردهاست. این شرایط در حالی است که با کمی تامل بیشتر و ارزیابی دقیقتر از واقعیتهای موجود در درون دولت، میتوانست عملکردی بهتر را به نمایش بگذارد و در نتیجه تا به این حد مورد سئوال قرار نمیگرفت و هم کارایی بهتری به ثبت میرساند.
رییس دولت در مسیر ورود یک وزیر به وزارتخانه فقط حق انتخاب گزینه مورد نظر را دارد و تشخیص اینکه آیا فرد مورد نظر صلاحیت وزارت را دارد یا نه، با نهاد مهمی چون مجلس و رایهای منتخبین مردم در خانه ملت است.
به همین دلیل بر او واجب است تا احترام نظرات نمایندگان را حفظ کند و با دلایل واهی وزرای کابینه را از کار برکنار نکند. با وجود این تاکیدات از همان آغاز به کار دولت نهم که احمدینژاد به این مهم بیتوجه نشان میداد و همچنان میدهد و به همین دلیل میتوان به مصداقهای زیادی از جابهجایی غیرضروری وزیران اشاره کرد.
واقعا نمیتوان توجیهی منطقی برای این اصرار احمدینژاد در اعمال تغییر وزرایش آورد.
هیچ کس نمیتواند بگوید به عنوان مثال چون مصطفی پورمحمدی زمانی وزیر کشور احمدینژاد بوده، هیچگاه نباید انتقادی از او و سیستمی که ادارهاش میکند، داشته باشد.
به یاد دارم که زمان بررسی برنامه دوم بودجه، تغییرات مورد نظر مجلس در برنامه مورد قبول هاشمی رفسنجانی بود اما رییس سازمان برنامه و بودجه آقای روغنی زنجانی با نظر رییس-جمهوری وقت شدیدا مخالفت کرد و حتی در واکنش به تغییرات صورت گرفته استعفاء کرد. در واقع باید گفت اگر به این باور برسیم که همه باید اولویت را نظام و کشور بدانند، میتوان به راحتی با انتقادات هر فردی از هر شخص یا دستگاهی کنار آمد.
البته این دلیل نمیشود که با بهانه انتقاد، تخریب سرلوحه رفتار چهرههایی قرار بگیرد که به دلیلی با دولت رابطه خوبی ندارند.
هیچ اتفاقی بدتر از این نمیشد که احمدینژاد به دلیل حمایت از نزدیکانی که کارهای نامتعارف را اولویت خود قرار داهاند، از چهرههای اصولگرایی و همچنین علما فاصله گرفته است.
واقعا نمیدانم که او چرا و به چه دلیل این اصرار دارد که این همه از آنها حمایت کند و به استقبال هزینههای گزاف برود. اینکه تصمیمگیران دولت با این همه شبهه مواجه هستند، دلیلی کافی است تا فکری برای بهبودی شرایط کرد.
متاسفانه برخی از نزدیکان دولت که اتفاقا مسئولیتهای مهمی را هم در اختیار خود میبینند، تلاشهای آشکاری دارند تا روحانیت و دولت ارتباط خوبی با هم نداشته باشند و با عرض تاسف باید گفت که به این هدف خود هم دست یافتهاند و دولت اصولگرا که در نظام جمهوری اسلامی تشکیل شده است با روحانیون رابطهای را که لازم به نظر میرسد را برقرار نکرده است که این اتفاق یکی از تلخترین حقیقتها است.