bato-adv
سایه سنگین ترامپیسم بر آینده اروپا؛

آیا کشتی شکننده اروپا می‌تواند از طوفان ترامپ جان سالم به در ببرد؟

آیا کشتی شکننده اروپا می‌تواند از طوفان ترامپ جان سالم به در ببرد؟

اروپا با بحرانی چندوجهی دست‌وپنجه نرم می‌کند: بحران‌های سیاسی داخلی، تهدید‌های ژئوپلیتیکی از سوی روسیه و چین و احتمال وقوع طوفانی جدید با بازگشت ترامپ به قدرت. در این میان، اختلاف‌نظر میان رهبران اروپایی بر سر افزایش استقلال راهبردی یا حفظ وابستگی به آمریکا، اوضاع را پیچیده‌تر کرده است. نشست آتی اتحادیه اروپا فرصت مهمی برای تعیین مسیر آینده است؛ اما هم‌گرایی اروپا همچنان دور از دسترس می‌نماید.

تاریخ انتشار: ۲۱:۵۰ - ۰۴ بهمن ۱۴۰۳

فرارو- پایگاه خبری نشریه بریتانیایی اکونومیست، در گزارشی، با اشاره به روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا، حضور وی را در عرصه قدرت به منزله یک طوفان خواند و از مشکلات اروپا برای عبور از بحران ناشی از حضور وی سخن گفت.

به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، در این گزارش آمده است: «خدمه‌ قایقی که سکانش شکسته باشد، جز دعا برای آرام شدن دریا و رسیدن سریع به بندر امن چاره‌ای ندارند. در دموکراسی‌ها نیز هنگامی که طوفان‌های سیاسی فرا می‌رسد، آرزوی دوران آرام‌تری می‌کنند تا فرصتی برای یافتن مسیر جدید پیدا شود. با این حال، اروپا اکنون در میانه طوفانی کامل گرفتار شده است: اقتصادش با چالش‌های شدید روبروست، رأی‌دهندگان پی‌درپی رهبرانشان را کنار می‌زنند و جنگ در این قاره نزدیک به سه سال است که فضا را متلاطم کرده است.»

 در این میان، چشم‌انداز دیگری که ذهن‌ها را مشغول کرده، حتی نگران‌کننده‌تر است. طوفانی جدید با ابعادی نامشخص که می‌توان آن را «ترامپ‌نیدو» نامید، در راه است و به سوی این کشتی متزلزل پیش می‌رود. همه بر عرشه بسیج شده‌اند تا از خسارت‌ها بکاهند، اما دستیابی به یک سفر بی‌دغدغه برای این کشتی اروپایی همچنان دور از دسترس به نظر می‌رسد.

هدایتگران بیشتر نگران سفر در آب‌های ناشناخته‌اند. با این حال، اروپا با دریای پرتلاطمی که در ۲۰ ژانویه، زمان سوگند خوردن دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، پیش‌رو دارد، چندان ناآشنا نیست. رئیس‌جمهور بومی‌گرا و آمریکا‌محور بار دیگر پیوند‌های حیاتی میان دو سوی آتلانتیک و نظم بین‌المللی‌ای که این اتحاد تلاش دارد آن را حفظ کند، تضعیف خواهد کرد.

شبح بحران اقتصادی و سیاسی بر فراز قاره سبز

در سال ۲۰۱۷، اروپا توانست به نوعی مسیر خود را حفظ کند، اما نخستین دوره ترامپ در زمانی آغاز شد که اروپا در شرایط مساعدی قرار داشت: کاپیتان بی‌چون‌وچرای آن، یعنی «آنگلا مرکل» صدراعظم وقت آلمان، بیش از یک دهه سکان فرماندهی را در دست داشت و اقتصاد اروپا پس از گذراندن سال‌های سخت بحران منطقه یورو به ثبات نسبی رسیده بود. حتی در آن زمان نیز اروپا با دشواری‌هایی رو‌به‌رو بود. در سال ۲۰۱۹، «امانوئل ماکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه که استعاره‌ها را نیز دوست دارد، به مجله اکونومیست گفت که اروپا بر لبه پرتگاه ایستاده و ناتو «مرگ مغزی» را تجربه می‌کند.

اکنون اروپا با وضعیتی بسیار بدتر از پیش به استقبال دور دوم ترامپیسم می‌رود. صحنه سیاست در آشفته‌ترین وضعیت خود طی سال‌های اخیر است. آلمان قرار است در ۲۳ فوریه به پای صندوق‌های رأی برود و به احتمال زیاد «اولاف شولتس»، صدراعظم کنونی این کشور کنار خواهد رفت؛ اما تشکیل دولت جدید ممکن است تا اواخر ماه آوریل طول بکشد. از سوی دیگر، فرانسه در عمیق‌ترین بحران سیاسی خود در حافظه معاصر قرار دارد. دولت جدیدی که احتمالاً به رهبری «فرانسوا بایرو» تشکیل می‌شود، شاید بیشتر از دولت قبلی دوام بیاورد که تنها سه ماه پا بر جا بود، هرچند همچنان شکننده به نظر می‌رسد.

همچنین لهستان، یکی از اعضای بزرگ اتحادیهٔ اروپا قرار است در ماه مه رئیس‌جمهور انتخاب کند. اگر نامزد مورد حمایت «دونالد تاسک»، نخست‌وزیر لیبرال نتواند پیروز شود، ممکن است چندین سال بن‌بست سیاسی در پیش باشد. سیاستمداران بلژیکی نیز، بیش از ۲۰۰ روز پس از برگزاری انتخابات، هنوز در حال چانه‌زنی برای تشکیل دولت هستند.

تقابل دموکراسی و پوپولیسم در قلب اتحادیه اروپا

قدرت سیاسی فعلی نه‌تنها باعث آرامش خاطر نمی‌شود، بلکه بر شدت نگرانی‌ها نیز افزوده است. در این میان، مجموعه‌ای از سیاستمداران تندروی راست‌گرا، از جمله «هربرت کیکل» (Herbert Kickl) در اتریش و «ویکتور اوربان» در مجارستان به نظر می‌رسد عزم خود را برای تسخیر یا حتی نابودی اتحادیه اروپا جزم کرده‌اند. آنها نه تنها با حمایت آشکار ترامپ مواجه‌اند، بلکه همفکرانی همچون ایلان ماسک نیز به پشتوانه‌شان افزوده شده‌اند.

این تحولات در شرایطی رخ می‌دهد که در سال‌های اخیر، تنها نهادهای مرکزی اتحادیه اروپا (چون منظور از نهادهای بروکسل، نهادهای اتحادیه اروپا مستقر در بروکسل است، بهتر است همان نهادهای مرکزی اروپا در متن گزارش ذکر شود) توانسته‌اند به‌عنوان رکن پایدار دستگاه سیاسی این قاره عمل کنند. اما هواداران ترامپ به‌شدت نسبت به این بوروکراسی فراملی بی‌اعتماد و بیزارند. وضعیت زمانی بغرنج‌تر می‌شود که شخصیتی کلیدی مانند «اورزولا فن در لاین»، رئيس کمیسیون اروپا در نیمه نخست ژانویه به علت ذات‌الریه، مدتی را حتی به‌طور مخفیانه در بیمارستان سپری کرده است.

در حالی که اروپا با دشمنان خارجی دست‌وپنجه نرم می‌کند، زمان مناسبی برای مبارزه با چنین چالش‌هایی نیست. اتحادیه اروپا اکنون درگیر مواجهه با سه قدرت ژئوپلیتیک جهانی است: روسیه به‌عنوان تهدیدی جدی، پس از حملات گسترده در اوکراین، اکنون اقدام به قطع کابل‌های ارتباطی زیر دریای بالتیک کرده است؛ چین و اتحادیه اروپا نیز به‌تدریج به سوی یک جنگ تجاری پیش می‌روند و در عین حال، اروپایی‌ها از حمایت چین از روسیه در جنگ اوکراین به‌شدت ناخشنودند. از سوی دیگر، ترامپ نیز وعده یک جنگ تجاری دیگر را به همراه تهدیدات نامشخصی علیه ناتو داده است؛ مگر اینکه اعضای ناتو هزینه‌های دفاعی خود را به‌طور چشمگیری افزایش دهند.

در همین حال، غول‌های فناوری نزدیک به ترامپ نیز از او می‌خواهند که مقررات اروپایی در زمینه رسانه‌های اجتماعی را تضعیف کند. فضای زیر عرشه اروپا همچنان تیره و تار است. یک نظرسنجی از سوی شورای روابط خارجی اروپا نشان می‌دهد که در بسیاری از کشورها از جمله هند و روسیه، بازگشت ترامپ به قدرت به‌عنوان خبری خوشایند تلقی می‌شود، اما اروپایی‌ها عکس این را احساس می‌کنند و بیشتر دچار هراس شده‌اند.

اروپا بین موج‌های ترامپ‌نیدو و خودمختاری راهبردی

رهبران اتحادیه اروپا می‌دانند که باید مسیری مشترک ترسیم کنند؛ اما هنوز بر سر تعیین این مسیر توافق نکرده‌اند. برای «امانوئل ماکرون»، رئیس جمهور فرانسه آنچه اهمیت دارد «خودمختاری راهبردی» اروپا است؛ یعنی توانایی عمل بدون اتکا به حمایت آمریکا؛ به‌ویژه با اطمینان از این‌که این قاره می‌تواند تجهیزات نظامی مورد نیاز خود را تولید کند. در مقابل، دیگران به‌ویژه در اروپای مرکزی این ایده را غیرواقع‌بینانه می‌دانند. از دیدگاه آنها، ایالات متحده همچنان در آینده‌ای قابل پیش‌بینی نقش غیرقابل جایگزینی در تضمین امنیت اروپا ایفا خواهد کرد. از نظر آنها، جلب نظر طرفداران سیاست «اول آمریکا» با خرید هواپیما‌ها و موشک‌های آمریکایی، مطمئن‌ترین روش برای نشان دادن این است که اروپا متحدی ارزشمند برای ترامپ باقی خواهد ماند.

آیا در میان مه آلودگی‌های دریا نشانه‌ای از امید دیده می‌شود؟ شاید چنین باشد. تیم آقای ترامپ دیگر وعده نمی‌دهد که «در عرض ۲۴ ساعت» جنگ اوکراین را پایان دهد، همان‌طور که او بار‌ها در جریان کمپین‌های انتخاباتی خود اعلام کرده بود چنین پایان عجولانه‌ای به سود روسیه تمام می‌شد؛ زیرا در حال حاضر از لحاظ نظامی برتری دارد. هرچند ترامپ هنوز خواهان برقراری صلح سریع بین دو طرف است، اما اکنون بازه‌های زمانی منعطف‌تری را مطرح می‌کند؛ مثلاً ۱۰۰ روز یا حتی شش ماه. اروپایی‌ها تلاش می‌کنند او را قانع کنند که ترک اوکراین همانند خروج شتابزده آمریکا از افغانستان به رهبری «جو بایدن» خواهد بود؛ شکستی که به روشنی ضعف آمریکا را برجسته می‌سازد.

حضور ترامپ شاید در نهایت باعث شود که اروپایی‌ها هم‌مسیر شوند. در سوم فوریه، ۲۷ رهبر اتحادیه اروپا در نشستی غیر رسمی در خارج از بروکسل گرد هم خواهند آمد تا درباره مسائل دفاعی گفت‌و‌گو کنند. اتحادیه اروپا بالاخره پذیرفته است که باید هزینه‌های به مراتب بیشتری را به تقویت توانایی‌های نظامی اختصاص دهد. همچنین با آنکه بریتانیا چند سالی است که دیگر جزئی از اتحادیه اروپا به شمار نمی‌رود، اما «کی‌یر استامر»، نخست وزیر انگلیس نیز در این نشست حضور خواهد یافت. تا آن زمان، ممکن است «طوفان ترامپ» یا رخ داده باشد یا هنوز به عنوان تهدید باقی مانده باشد. در هر صورت، اروپا با انتخابی ساده روبروست: یا غرق شدن یا شنا کردن.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین