
ادبیات فارسی اگرچه گنجینه فرهنگ ایران زمین است، اما گوهری بسیار گرانقیمت نزد صاحبنظران، زبان شناسان و علاقمندان به ادبیات در سراسر جهان است. کلمات و واژههای این زبان از گستره معنایی وسیع برخوردارند و به همین جهت نظم و نثر فارسی با بهره گیری از صنایع و آرایههای ادبی از غنا و زیبایی ارزشمندی برخوردار است.
سعید نیاکوثری؛ کلمه «آن» یکی از کوتاهترین واژههای فارسی است که کاربردهای متعددی بر آن مترتب است. از اسمجمع گرفته تا انواع اشارههای مختلفی که در زبان فارسی رایج است.
اینکلمه دو حرفی گاه به صورت منفک و گاه به عنوان پیشوند و پسوند کلمات به کار میرود و بر غنای معنای کلمه میافزاید.
در این مجال کوتاه بر آن که جلوهها و معانی کلمه آن را در شعر فارسی و به ویژه غزل مطرح کنم.
کاربردیترین معنای کلمه آن در شعر و غزل همان اسم اشاره است که بر اساس کلمه بعد اشارات متعددی را در بر میگیرد:
آن روز شوق ساغر میخرمنم بسوخت.... کاتش زعکس عارض ساقی در آن گرفت (اشاره به زمان)
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم (اشاره به مکان)
آن گل که هر دم در دست باد است گو شرم بادش از عندلیبان (اشاره به شخص غیر حقیقی)
آن یار کزو خانه ما جای پری بود (اشاره به شخص حقیقی)
در کنار این اشارات کلمه آن گاه در معنای مالکیت به کار میرویم
ما آن تو هستیم که کس محرم ما نیست (از آن کسی بودن، مملوک کسی بودن)
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر (اشاره به لحظه، زمان و ...)
همان «آن»از دلم برخاست آتش...
حافظ به عنوان غزاسرایی عارف معانی تازهای برای کلمات خلق نموده است. به کار بردن کلمات در معانی خلاف آن و معنا بخشی عرفانی به آن از دیگر خلاقیتهای ادبی در غزلیات حافظ است از جمله کلمه رند که تا قبل از حافظ اشاره به اشخاص دون مایه داشت در غزل حافظ حکم یک مرشد و راهنمای معنوی پیدا میکند و اگر نه در آن سطح ترسیم گر شخصیتی است روی از جهان برگرفته و در جهان عشق معنای حقیقت یافته است .رندی دیر مغان او را بس....
حافظ در غزلیات خود معنای تازهای برای کلمه «آن» خلق نمود. آفرینش این معنا نه از سر تخیل بود نه از سر کمیابی کلمه برای حفظ وزن شعر بلکه آگاهانه و برای غنا بخشیدن به شعر و بیان معنایی عمیقتر از آنچه در سیر عارفانه خود درک کرده بود، دست به خلق معنا زد.
در جهان معنا از دو نوع زیبایی سخن به میان است. زیبایی صورت که با واژههای نگار پری رو گلچهره مهرو و ... از آن یاد میشود. زیبایی سیرت که اشاره به کمالات روحی و شخصیتی افراد دارد. در کنار این دو، حافظ با به کاربردن کلمه *آن به زیباییهایی از جنس معنوی اشاره دارد که اوج حسن سیرت و صورت است و در واقع اشاره به حسن و زیباییهایی دارد که درک میشود، اما در وصف نمیگنجد: که در اصطلاح میگویند: یدرک و لا یوصف
اینکه میگویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
این «آن» اشاره به زیباییهایی فراتر از حس دارد و عارف با شهود آنها را درک میکند این زیبایی آن چنان عظیم که با هیچ زبانی (چه شعر و چه هنر) هرگز وصف نمیشود. نمونه دیگر در بیت؛
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
در غزلیات حافظ «آن» معانی و کاربردهای مختلف هنری و زیبا شناخای دارد و از این کلمه در معانی مختلف استفاده شده است. حافظ با به کاربردن صنایع ادبی همچون ایهام و ابهام به این کلمه توسعه معنایی داده و بر ایجاز و انسجام معنا در شعر افزوده است و به مخاطب اجازه ورود به جهان گفتمان معنایی خود میدهد که در مباحث «تاویل معنا» قابل بررسی و مطالعه است.