احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت: سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجۀ ایران به لبنان توجه رسانههای منطقه را به خود جلب کرده است.
از آنجا که این سفر بعد از اعلام عادیسازی روابط ایران و عربستان صورت گرفته است، برخی تحلیلگران، آن را اقدامی در جهت کمک به خروج لبنان از بنبست سیاسی دانستهاند.
لبنان از ماهها پیش دچار خلأ قدرت شده و فراکسیونهای مختلف در مجلس آن کشور امکان مصالحه بر سر انتخاب رئیسجمهور را از دست دادهاند.
تداوم بنبست سیاسی، وضعیت اقتصادی لبنان را نیز تحت تأثیر قرار داده و این کشور را به ورطۀ فلاکت و ورشکستگی کشانده است. از این رو، آن دسته از جوانانی که امکان مهاجرت به خارج از کشورشان را پیدا میکنند، از لبنان میگریزند و آنان هم که چنین امکانی ندارند، با یأس و نومیدی از آیندۀ کشور دست و پنجه نرم میکنند.
لبنان بهعنوان کشوری با شکافهای قومی و مذهبی همیشگی، معمولاً در تاریخ خود دستخوش بیثباتی، بنبست سیاسی و جنگ داخلی بوده است. در واقع شکافهای قومی و مذهبی لبنان، راه نفوذ و دخالتِ قدرتهای منطقهای و بینالمللی را در امور داخلی آن گشوده و شرایط این کشور کوچکِ واقع در ساحل شرقی مدیترانه را از هر حیث بغرنج و به کلافی سردرگم تبدیل کرده است.
در حقیقت یکی از دلایل اصلی بنبست سیاسی لبنان، اختلاف بین فراکسیونهای تحتِ نفوذ ایران و عربستان در مورد نظم داخلی و سیاست خارجی کشور است. به بیان روشنتر شدت و ضعفِ بنبست یا بحران سیاسی لبنان به دامنه و سطح روابط تهران و ریاض پیوند خورده است.
این در حالی است که با اعلام آغاز روند عادیسازی رابطۀ ایران و عربستان با میانجیگری چین، احتمال توافق دو طرف برای کمک به شکستن بنبست سیاسی در لبنان افزایش یافته است.
امیرعبداللهیان در سفرش به بیروت تأکید کرد که جمهوری اسلامی گزینهای برای ریاستجمهوری لبنان در آستین ندارد و از هر فردی که فراکسیونهای مختلف لبنانی بر روی آن توافق کنند، حمایت خواهد کرد. وزیر خارجه در عین حال، در حرکتی نامعمول از برخی فراکسیونهای مخالف حزبالله در مجلس لبنان برای گفتگو در محل سفارت ایران در بیروت دعوت به عمل آورد، گرچه به علت عدم دعوت از نمایندگان گروه «قوات لبنانی» به رهبری سمیر جعجع، شماری از اعضای دیگر فراکسیونها نیز حاضر به حضور در جلسۀ سفارت نشدند.
تقریباً روشن است که سفر امیرعبداللهیان به بیروت، با هدفِ کمک به انتخاب رئیسجمهور جدید لبنان با درنظر داشتنِ علایق و منافع سعودیها صورت گرفته است، اما وضعیت لبنان چنان پیچیده است که توافق در مورد آن کاری زمانبر و طاقتفرسا به نظر میآید.
از همین رو، یکی از نزدیکان ولید جنبلاط، رهبر دروزیهای لبنان سطح انتظار از سفر امیرعبداللهیان به بیروت را کاهش داده و تأکید کرده است که در این سفر خلأ قدرت در لبنان پر نخواهد شد.
به گفتۀ وی، پایان دادن به جنگ داخلی یمن، رسیدگی به وضعیت سوریه و توافق دربارۀ عراق، در اولویت دستور کار مشترک ایران و سعودی است و کمک به حل بحران لبنان بعد از این موارد قرار دارد.
به هر حال، اگر قرار به عادیسازی روابط ایران و عربستان و تداوم آن باشد، لبنان از جمله کشورهایی است که دو طرف باید دربارۀ آن به توافق پایداری دست پیدا کنند. به عبارت دیگر، تداوم خلأ قدرت در لبنان، علاوه بر تعمیق فلاکت اقتصادی آن کشور، روابط رو به بهبود تهران و ریاض را به خطر میاندازد و به همین دلیل، هر دو کشور مجبورند برای ایجاد ثبات سیاسی در لبنان از خود انعطاف و نرمش نشان دهند.
انعطاف و نرمش دو کشور قاعدتاً در جهت برنامۀ چینیها دربارۀ ترتیبات امنیتی دستهجمعی در خاورمیانه خواهد بود؛ برنامهای که تنشزدایی و ثباتآفرینی در کل منطقه، نقطۀ مرکزی آن به حساب میآید.
بر این اساس، احتمال اینکه چینیها برای کمک به رفع خلأ قدرت در لبنان، طرح مشخصی را در نظر گرفته و برای اجرایی شدن آن، ایران و عربستان را ترغیب و یا در صورت ضرورت تحت فشار دیپلماتیک پنهان قرار دهند، دور از ذهن نخواهد بود.
اگر قافلۀ عادیسازی رابطۀ تهران و ریاض به حرکت درآید، شرایط کل منطقه از جمله لبنان را به سمت ثبات هدایت خواهد کرد، اما به دلیل نوع فعالیت دشمنان چنین برنامهای در داخل و خارج ایران، تا این لحظه هنوز نمیتوان بهطور صددرصد نسبت به موفقیت آن مطمئن بود، گرچه وزنۀ موفقیت آن سنگینتر از شکستش به نظر میرسد.