احمد مهدوی دامفانی، نویسنده و محقق پیشکسوت، امروز (جمعه، ۲۸ خردادماه) در ۹۵ سالگی از دنیا رفت.
اکبر ایرانی، مدیر عامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، با تأیید این خبر به ایسنا، گفت: بله متأسفانه خبر صحت دارد و دختر او این خبر را به من داد.
همچنین نسیم محمدی، نوه احمد مهدوی دامغانی، در صفحه خود نوشت: «بابا احمدم رفت.»
احمد مهدوی دامغانی متولد ۱۳ شهریور ۱۳۰۵ مشهد بود. او علوم متداول قدیم و جدید را در شهر مشهد فراگرفت و سپس در تهران اقامت گزید. در سال ۱۳۲۷ از دانشکده معقول و منقول (بعداً الهیات) دانشگاه تهران و در سال ۱۳۳۳ در رشته ادبیات فارسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت.
در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران هم درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. موضوع رساله دکتری او تصحیح کتاب «کشفالحقایق» عزیزالدین نسفی به راهنمایی محمدتقی مدرس رضوی بود.
پس از گذراندن دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی به عنوان استاد دانشگاه تهران به تدریس در دانشکدههای ادبیات و الهیات دانشگاه تهران پرداخت.
از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه مادرید به تدریس ادبیات عرب و فارسی و فقه اسلامی اشتغال داشت. مهدوی دامغانی چندین سال سردفتر اسناد رسمی در تهران و از سال ۱۳۵۴ رئیس کانون سردفتران اسناد رسمی بود.
احمد مهدوی دامغانی از سال ۱۳۶۶ مقیم آمریکا و در دانشگاه هاروارد و دانشگاه پنسیلوانیا مشغول به تدریس در مقطع دکتری و پست دکتری بوده است. رشتههای تدریس او در آمریکا شامل معارف اسلامی، ادبیات عرب، ادبیات فارسی، فقه، تفسیر و برخی علوم اسلامی بود.
از آثار مهدوی دامغانی به «از علی آموز اخلاص عمل»»رساله درباره خضر»، «شاهدخت والاتبار شهربانو»، «در باغ روشنایی» «گزیده حدیقة الحقیقه»، «گزیدهای از شعر سعدی به زبان عربی»، «کشف الحقائق نَسَفی _ تحقیق و تحشیه»، «المَجدی فی أنساب الطّالبیّین» (تحقیق)، «نَسمةالسَّحر بذکر من تشیَّع و شعر» (تصحیح، تحقیق)، «دیوان خازن (عبداللّٰه بن احمد خازن)» (تصحیح و تحقیق) و «الوحشیات (ابوتمام)» (تصحیح) میتوان اشاره کرد.
«حاصل اوقات» به اهتمام علی محمّد سجّادی، «مقالاتی در حدیث دیگران»، «یاد یاران و قطرههای باران» به کوشش علی محمّد سجّادی و سعید واعظ، «یاد عزیزان در برگریزان» به همّت علی محمّد سجّادی و سعید واعظ و «در برف پیری» جمعآوری علی محمّد سجّادی و سعید واعظ از مجموعه مقالات او هستند.
رزومه خودش و دخترش مایه فجر و مباهاته
ما نیز عن قریب به شهری غریب سفر خواهیم کرد.هیچکس نمیداند فردا در کجا خواهد مرد(آیه آخر سوره لقمان), خدایش بیامرزد