فرارو- اگر با ناامنیهای مداوم بزرگ شدهاید میدانید که غلبه بر آن میتواند چه رنج شدیدی باشد. میتوانیم به ناامنیهای مان به مثابه سنگهایی در مغز فکر میکنیم. در حالی که همه چیزهایی که ما را آن طور که هستیم هویت، شخصیت مان، احساسات مان را شکل میدهند مانند ریشههایی هستند که در اطراف آن سنگها رشد میکنند. در برخی مواقع، سنگها به قدری در ریشهها در هم میپیچند که به آن شکل داده و آن را را مشخص میکنند به طوری که احساس میکنیم به قدری عمیق در ریشهها فرو رفته اند که هرگز حذف نمیشوند.
به گزارش فرارو، احساس ناامنی هر اندازه نیز ناامید کننده باشد بخشی طبیعی از انسان بودن است و طبیعی به نظر میرسد که احساس کنیم قدرتمندتر و مهمتر از ویژگیهای مثبت ما هستند. "لیز کلی" روان درمانگر میگوید:"مغز ما به طور طبیعی به گونهای تنظیم شده که به مسائل منفی بیش از مسائل مثبت توجه کند. برای انسانهای اولیه به جای لذت بردن از رنگین کمان یا پروانه این موضوع مهمتر بود که بدانند ببری انسانخوار در آن گوشه است یا خیر. با این وجود، در دنیای مدرن توجه بیش از حد به افکار منفی ما میتواند مانع شادی، بهره وری و توانایی مان در برقراری ارتباط با دیگران شود.
افکار منفی ما اغلب درباره خود و احساس مان نسبت به زندگی، هویت و دستاوردهای مان هستند. زمانی که خود را با دیگران مقایسه میکنیم احتمالا احساس کمبود میکنیم که خود باعث ایجاد احساس ناامنی میشود. البته رسانههای اجتماعی به احساس ناامنی دامن میزنند. برخی از موارد احساس ناامنی را میتوان در دوران کودکی جستجو کرد.
"هازل ناوارو" درمانگر میگوید که افراد کمال گرا به طور خاص در برابر احساس ناامنی آسیب پذیرتر هستند.
او میافزاید:" آنان ممکن است به طور طبیعی در برخی زمینهها استعداد داشته باشند با این وجود، انتظار دارند در همه زمینهها شگفت انگیز باشند. عزت نفس آنان وقتی متوجه میشوند که در همه چیز شگفتانگیز نیستند کاهش مییابد".
بسیاری از ما به قدری با حس ناامنیهای خود زندگی کردهایم که احساس میکنیم بخشی از ما هستند. با این وجود، ناامنی هر اندازه که عمیقتر به نظر برسد به همان اندازه راههایی برای غلبه بر آن و زندگی بازتر و مطمئنتر وجود دارد.
چگونه بر ناامنی و عزت نفس پایین خود غلبه کنیم؟
ناامنی در نهایت احساس خوب نبودن است. این موضوع باعث میشود که احساس کنیم از سوی دیگران پذیرفته نمیشویم و به اهداف خود نمیرسیم.
گاهی اوقات ناامنیها ریشه در حقیقت دارند و نیاز است آن را بپذیریم. برای مثال، اگر در مورد قد خود نامطمئن هستید احتمالا فایدهای ندارد که در کل زندگی خود با این واقعیت مبارزه کنید. بخش سخت جدا کردن حقایق (من کوتاه هستم) از داستانی است که ذهن شما حول محور آن میچرخد (من کوتاه هستم به این معنی که مردم هرگز من را در محل کار یا در روابط جدی نمیپذیرند). این وضعیت بستگی به آن دارد که ناامنیهای خود را واضحتر ببینید و از طریق شفقت و پذیرش خود قدرت آن را کاهش دهید.
غلبه بر ناامنیهای عمیق یک فرآیند یک شبه نیست، اما کارهایی وجود دارد که میتوانید برای بهبود عزت نفس خود انجام دهید. به گفته درمانگران باید کار را از اینجا آغاز کرد:
۱- اگر در مارپیچی از افکار منفی هستید چند نفس عمیق بکشید وقتی خود را گرفتار خود انتقادی میکنید صبر کرده و نفس بکشید سعی کنید دم را برای پنج ثانیه انجام دهید پنج ثانیه نگه دارید و سپس به مدت پنج ثانیه بازدم کنید. این الگو تفکر منفی شما را در هم میشکند و در عین حال اضطراب شما را کاهش میدهد.
۲- با کنجکاوی به ناامنی خود نزدیک شوید. هنگامی که احساس آرامش کردید از خود بپرسید چه چیزی باعث ناامنی شما شده است. به خود اجازه دهید تا به احساسات خاصی که ایجاد میشود و آن چه ممکن است تشدید کننده آن بوده باشد توجه کنید. شاید در شبکههای اجتماعی عکس فردی را دیدید که "کامل" به نظر میرسید و شما احساس کردید که به اندازه کافی خوب نیستید و غمگین یا مضطرب شدید. در آن لحظه میتوانید به خود یادآوری کنید که منحصر به فرد و شایسته هستید و شاید رسانههای اجتماعی در آن لحظه به شما خدمات خوبی ارائه نمیدهند. سپس میتوانید انتخاب کنید که از برنامه خارج شوید و گوشی تلفن همراه خود را کنار بگذارید. هم چنین میتوانید حسابهایی را که به شما احساس ناامنی میدهند دنبال نکنید. هم چنین میتوانید زمان برنامههایی که باعث میشوند اعتماد به نفس کم تری داشته باشید را محدود کرده و یا آن را بی صدا کنید.
۳- منتقد درونی خود را به طور مستقیم مورد خطاب قرار دهید. میتوانید با تظاهر به این که صدای انتقادی شما فردی است که میتوانید به طور مستقیم با او صحبت کنید ناامنی تان را بیرونی کنید. از خودگویی مثبت برای گفتن جملاتی مانند "من بهترین کار را انجام میدهم"، "من کافی هستم" یا "ارزش من به بهره وری من بستگی ندارد" استفاده کنید. میتوانید برای منتقد درونی خود نامی خنده دار انتخاب کنید تا به آن کمک کند متوجه شود که افکار واقعیت نیستند.
۴- از افکار منفی فاصله بگیرید. مغز ما میتواند به همه چیز فکر کند، اما این بدان معنا نیست که همه آن چیزها درست هستند. این یک ترفند ساده است که باعث میشود به خود یادآوری کنیم که یک فکر تنها یک فکر است نه قویتر از هر فکر دیگری. به سادگی بگویید:"من به این فکر میکنم که. " پیش از آن که فکری منفی را به ذهن خود راه دهید (من یک شکست خورده هستم) آن را با عبارت تازه (من فکر میکنم که شکست خورده ام) مقایسه کنید و توجه کنید که تا چه اندازه به هر یک از آن دو واکنش متفاوتی نشان میدهید.
۵- برخی از چیزهای مورد علاقه تان در مورد خود را شناسایی کنید. هم چنین، مهربانی به خود را در پرورش دهید. تمرین مهربانی و شفقت به خود و تایید کردن خود میتواند به ما کمک کند تا احساس بهتری نسبت به خود و آن چه به دیگران ارائه میدهیم داشته باشیم. مهربانی به خود نه به معنای دلسوزی بلکه درباره مهربان بودن و درک خود است.
۶- درباره ناامنیهای خود بنویسید. صحبت کردن با دیگران در مورد ناامنیهای خود میتواند مفید باشد، اما انجام این کار ممکن است ترسناک باشد. این در حالی است که فرد با نوشتن در مورد احساس ناامنی خود احساس امنیت بیش تری میکند.
منبع: Popsugar.co.uk