فرارو- با رسیدن ۲۲ بهمن ماه امسال ایران سی و نهمین سال سقوط رژیم پهلوی و حاکم شدن جمهوری اسلامی را جشن میگیرد. در همه این سالها کنشگران و تحلیلگران سیاسی از منظر خود به چرایی سقوط رژیم پهلوی پرداختهاند. شاید بد نباشد حالا که این اتفاق تاریخی وارد چهلمین سال خود میشود بار دیگر به عوامل آن بپردازیم. محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران درباره علت سقوط رژیم شاه با فرارو به گفت و گو نشسته است. او میگوید اگر شاه صدای اعتراض مردم را به موقع شنیده بود انقلاب رخ نمیداد. متن این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
آقای توسلی امروز بعد از گذشته چهار دهه، فکر میکنید چه عواملی باعث ساقط شدن شاه و رخ دادن انقلاب شد؟
بعد از گذشت ۳۹ سال از انقلاب اسلامی، جا دارد امروز به دو سوال پاسخ داده شود. سوال اول این است: چرا انقلاب اتفاق افتاد؟ مردم برای انقلاب چه موانع و مطالباتی داشتند؟ دوم آنکه باید بتوانیم از عملکرد چهار دهه بعد از انقلاب یک ارزیابی داشته باشیم. باید بررسی بشود تا چه اندازه در راستای اهداف و آرمانهای اولیه انقلاب عمل شده است. به خصوص نسل جوان امروز ما به شدت نیاز دارد که دلایل سقوط رژیم استبدادی و سلطنتی شاه را بداند و هم باید برای آنها آرمانهای ملت بازگو شود. سپس باید ببینیم چه راهکارهایی وجود دارد که بتوان به آرمانهای انقلاب بازگشت کرد و به مطالبات به حق مردم پاسخ داده شود.
دلایل اصلی که باعث شد انقلاب اتفاق بیفتد، دو بحران اصلی بود. یکی بحران سیاسی و دیگری بحران فرهنگی بود. در سالهای قبل از انقلاب شکاف طبقاتی وجود داشت، اما ما مشکل اقتصادی نداشتیم. فساد در دربار و وابستگان دربار وجود داشت، اما در همه دستگاههای اجرایی کشور فساد وجود نداشت؛ بنابراین عمده مشکل ما انسداد، استبداد و خودکامگی رژیم شاه بود. ساواک آزادی را از مردم سلب کرده بود و آزادیخواهان را سرکوب میکرد. رژیم هرگز پاسخگو نبود و کشور با استبداد، خودکامگی و اقتدار اداره میشد. رژیم صدای مخالف را برنمیتابید و آن را خفه میکرد. افراد زیادی بودند که نقدهای خیرخواهانه، مشفقانه و اصلاحطلبانه داشتند. برای این نقدها هزینههای سنگینی را هم پرداختند. اما شاه آنها را برنمیتابید. حتما این جمله معروف مهندس بازرگان در مخالفت با انقلاب شاه و ملت را به یاد دارید. ایشان در دادگاه نظامی سال ۴۳ گفتند ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم. در آینده با نسلی رو به رو خواهید بود که با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت. بعد از ۱۵ خرداد این مسائل ادامه پیدا کرد. به این ترتیب جنبش اجتماعی ایران رشد پیدا کرد و زمینههای انقلاب ۵۷ فراهم شد.
من بر این باورم که اگر حتی مستبدی مثل شاه به موقع و حتی در همان اوایل سال ۵۷ صدای اعتراضات مردم را میشنید، تسلیم میشد، انتخابات آزاد برگزار میکرد، خودش طبق قانون مشروطه در جایگاه فقط سلطنت قرار میگرفت و در مدیریت کشور مداخله نمیکرد، انقلاب هرگز صورت نمیگرفت. ملت ما تمایل به انجام کار رادیکال نداشت، بلکه علاقهمند بود دست به اصلاحات تدریجی بزند. اما شاه زمانی صدای ملت را شنید که دیگر کار از کار گذشته بود.
فرمودید مردم دنبال انقلاب نبودند و شاه زمانی صدای ملت را شنید که کار از کار گذشته بود. مردم چه زمانی از اصلاحات تدریجی دست کشیدند و انقلابی شدند؟
دقیقا در همان اواخر سال ۵۷. خود آیت الله خمینی هم به روش خشونت آمیز باور نداشت و به خیزش مردم معتقد بودند. ایشان در سخنانی که در پاریس داشتند همواره بر مردمی، تدریجی و آرام بودن تحولات تصریح داشتند. اما انقلاب به معنی دست زدن به اقدامات خشونت بار در همان اواخر به خاطر ایستادگیهایی که انجام شد، در بهمن ماه رخ داد. پیش از آن عموما مدیریت انقلاب و مردم به دنبال انتقال نظام به صورت تحولات تدریجی و با حداقل هزینه بودند.
به سخن معروف مهندس بازرگان اشاره کردید. نهضت آزادی خود را با مسلمان بودن، ایرانی بودن، تابع قانون اساسی بودن و مصدقی بودن معرفی میکرد. اما به نظر میرسد که تابعیت از قانون اساسی وقت با حرکت انقلابی در تناقض بود. چطور شد که نهضت آزادی از اصلاحطلبی به انقلابی تبدیل شد؟
این ما نبودیم که از اصلاحطلبی دست کشیدیم. این ایستادگی شاه و نظام استبدادی او بود که باعث رقم خوردن این شرایط شد. ما خواستار رفتن شاه و حاکمیت ملی بودیم. مهندس بازرگان در اردیبهشت سال ۵۷ با خبرنگار رادیو و تلویزیون بلژیک مصاحبهای انجام داد. این مصاحبه در خارج از کشور به طور وسیع انتشار پیدا کرد. پیام مهندس بازرگان در آن مصاحبه این بود که ما باید بین شاه و آزادی یکی را انتخاب کنیم. مردم دنبال آزادی هستند، بنابراین شاه باید برود. در شهریور سال ۵۷ نهضت آزادی بیانیه معروفی صادر کرد و ضمن تحلیل شرایط ایران اعلام کرد که شاه باید برود. بحث این است که وقتی حاکمیتی در چارچوب قانون و مطالبات مردم عمل نمیکند اوست که باید برود نه ملت. ملت باید بایستد و در چارچوب قانون کار خود را دنبال کند. این کاملا در بیانیهها و مواضع نهضت آزادی ایران و سخنان مهندس بازرگان برجسته است. نهضت آزادی دنبال این بود که با رفتن شاه که نمادی از استبداد سلطنتی بود یک فرآیند آرام برای انتقال قدرت شکل بگیرد. اما موانعی به وجود آمد که این خشونتها که البته حداقل بود شکل بگیرد. با این حال میشد با مدیریت بهتر هزینه کمتری پرداخت شود.
فکر میکنید امروز بعد از ۴۰ سال ایران با چه مشکلات و بحرانهایی رو به روست؟
امروز ما نه تنها بحران سیاسی و فرهنگی داریم، بلکه به شدت دچار بحران اقتصادی و اجتماعی هستیم. با این حال شرایط امروز با شرایط قبل از انقلاب کاملا متفاوت است. نسل جوان باید بداند که تحولات قبل از انقلاب، در چارچوب یک جنبش اجتماعی قانونمند بود، رهبری و سازمان داشت. این اعتراضات توانست در چارچوب این مدیریت مسنجم به پیروزی برسد. اعتراضات امروز هیچ سازمان و رهبری خاصی ندارد. اعتراضات نسل جوان امروز جامعه کاملا به حق است. مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وجود دارد. اما در شرایط کنونی، برنده اعتراضات گروههای برانداز و کشورهای بیگانهای هستند که از نارضایتیها بهره برداری میکنند و همچنین به آن دامن میزنند. آمریکا، اسرائیل و عربستان از یک سو و گروههای دیگر که دنبال براندازی هستند و از سوی دیگر به دنبال بهره برداری از نارضایتی مردم هستند. بدیهی است که چنین روندی در راستای منافع بیگانگان در منطقه خواهد بود؛ بنابراین اگر تحولی صورت بگیرد، در راستای منافع ملی نخواهد بود و تمامیت ارضی ما در معرض مخاطره قرار میگیرد. در چنین وضعیتی کشور دچار فروپاشی میشود. نسل معترض باید بداند که در شرایط کنونی الگویی که ما قبل از انقلاب داشتیم امروز قابل تکرار و در راستای منافع ملی نیست.
به شرایط و مخاطرات امروز اشاره کردید. در برابر این مخاطرات فکر میکنید چه راهکاری وجود دارد؟
ما باید تلاش کنیم مطالبات پیش از انقلاب مردم را به حاکمیت یادآوری کنیم. ملت آرمانهایی داشتند که برای آنها انقلاب کردند. کارنامه این چهار دهه در راستای این آرمانها نیست. فکر نمیکنم در این مورد ابهامی وجود داشته باشد. زیرا واقعیتها کاملا علنی و شفاف شده است. باید یک نگاه همه جانبه برای اصلاح ساختار مدیریت کشور و بازگشت به آرمانهای انقلاب و اصول مغفول قانون اساسی صورت بگیرد. ما نیازمند یک وفاق و گفت و گوی ملی هستیم تا حاکمیت بتواند با همکاری مردم شرایط را تغییر دهند. به نظر من این تنها گزینهای است که پیش روی حاکمان و مردم قرار دارد. امروز ما باید با التزام به قانون اساسی و در راستای منافع ملی، با گفت و گو، وفاق و همکاری ملی بتوانیم از بحرانهایی که جامعه را تهدید میکند عبور کنیم.