عدد بده!

عدد بده!
من شخصا اعتقاد دارم که «بترکه چشم حسود!» اما بعضی از برادران و خواهران شاغل و به خصوص شاغل در رده هایی مدیریتی دولت معتقدند که «لال نشی بگو ماشاالله»!

در همین راستا اخیرا فعالیت های چشمگیری در سازمان تربیت بدنی آغاز شده است که به رسیدن به قله های افتخار در المپیک پکن مرتبط است؛ منتها به شیوه دولت مهرورز و خردورز نهم. در این شیوه کافی ست به جای هرگونه فعالیتی صرفا با عددها کنار آمد.

به عنوان مثال سازمان تربیت بدنی اعلام کرد که ایران امسال 49 سهمیه در رقابت های المپیک بدست آورده است که به طریق مرسوم این عدد در طول سالهای اخیر بی سابقه است، و در هیچکدام از دولت های اصلاحات و سازندگی به چنین سهمیه ای نرسیده بودیم. اما نحوه بدست آوردن این عدد از قرار معلوم بی سابقه تر بوده است. مثلا سهمیه بسکتبال ایران به جای اینکه یکی حساب شود، به تعداد بازیکنان یعنی 12 سهمیه محسوب شده است! بنابراین بترکه چشم حسود، لال نشی بگو ماشالله!

کمک تهران به لبنان
یک ماشالله به علی آبادی گفتیم، جا دارد یک "ای ولله" هم به چمران بگوییم.
بر طبق اعلام رسمی معاون عمرانی وزارت آموزش و پرورش ، تاکنون حکم تخلیه 90 مدرسه استیجاری در تهران به علت عدم توان پرداخت اجاره بهای آنها از سوی دولت صادر شده است و به این ترتیب 18 هزار دانش آموز تهرانی در معرض آوارگی درسی هستند.

خب حالا ممکن است بگویید که این خبر چه ربطی به مهندس چمران، رئیس شورای شهر تهران دارد؟ من هم می گویم مثل خیلی چیزهای دیگر ربطش به همان بی ربطی اش است!

اندکی پس از سفر رئیس شورای شهر تهران به لبنان و رایزنی با مقامات لبنانی، شورای شهر تهران، شهرداری پایتخت را موظف کرد که سه میلیارد تومان برای بازسازی لبنان هزینه کند.

متاسفانه چون در این مورد هیچ چیزی به ذهنم نمی رسد، خبرنگار زیرگذر فرارو را فرستادیم که در این باره مصاحبه ای خیالی با رئیس شورای شهر تهران ترتیب داده است که می خوانید:

ما: آقای مهندس، لطفا درباره مصوبه اخیر شورای شهر تهران در مورد کمک به بازسازی لبنان توضیح دهید. 

ایشان: به نام خدا. در مورد این مصوبه ، همانطور که همگان آگاه هستید و ما هم بارها تاکید کرده ایم و در حقیقت نکته چندان جدیدی هم نیست این است که مردم ولایی و همیشه در صحنه تهران بزرگ که الحمدلله در نماز جمعه هم شرکت می کنند. بنده خاطرم هستند یک زمانی در خدمت برادر بزرگوارم شهید...

ما:بله.......... خداوند بر علو درجات برادر شهید تان بیفزاید .......اما سوال من این است که آیا واقعا شورای شهر تهران حق دارد که از پول تهرانی ها به لبنان کمک کند؟

ایشان: قطعا همین طور است . مساله اساسی جهان اسلام همین است . واقعا مساله مهمی است .

ما: مساله اساسی جهان اسلام ارتباطش با سه میلیارد تومان پول شهروندان تهرانی چیست؟

ایشان: خیلی... خاطرم هست یک بار اخوی شهیدم داشتیم در لبنان می رفتیم. ایشان یک کودکی را کنار جاده دیدند و خیلی متاثر شدند.

ما: خداوند نور به قبر ایشان ببارد.ولی می خواستم بپرسم آیا مردم تهران به شما نمایندگی در امور لبنان و جهان اسلام را هم داده اند یا خیر؟

ایشان: من از مردم شریف تهران تشکر می کنم.

ما: آیا خبر داشتید که نود مدرسه استیجاری به زودی در تهران تخلیه می شود؟

ایشان : خب به ما چه ربطی دارد؟

ما: آیا شورای شهر تهران نمی تواند در این باره با وزارت آموزش و پرورش همکاری کند؟
ایشان: مثل اینکه شما سواد نداری آقا جان .........ما اسممان شورای شهر است نه آموزش و پرورش . ما اگر پول بی زبان مردم تهران را خرج این کارها کنیم فردا جواب مردم و خدا را چه بدهیم؟استغفرالله ربی و اتوب الیه .

ما: خب همان جوابی را بدهید که در مورد کمک به لبنان دادید.

ایشان: اولا لبنان مساله اصلی جهان اسلام است اما آموزش و پرورش تهران مساله اصلی جهان اسلام نیست.
ثانیا مقامات لبنانی بنده را رسما به آنجا دعوت کردند شام و فالوده با هم خوردیم اما با وزیر آموزش و پرورش دوغ هم نخوردیم . ثالثا بنده خاطرات بسیار زیادی از برادر بزرگوارم در لبنان دارم که تا به حال پانصد بار از تلویزیون گفته ام اما یک دانه خاطره هم از وزارت آموزش و پرورش ندارم.
رابعا زیاد حرف می زنی آقا جان...آهای یکی بیاید این را بیندازد بیرون.

وزارت کیهان
داستان معروف هست که حکایت می کند شیری هر روز به حیوانات جنگل حمله می کرد، ده تا را می درید و یکی را می خورد. بعد از مدتی حیوانات جنگل که دیدند این طوری تلفاتشان خیلی بالاتر از میزان خوراک واقعی شیر است، با شیر قرار گذاشتند که از جایش جم نخود اما در عوض هر روز یکی از حیوانات جنگل با پای خودش برود خوراک جناب شیر شود.

با الهام از همین داستان من توصیه می کنم یک وزارتخانه جدید برای سرگرمی برادر حسین شریعتمداری تاسیس و سهمیه "کیهانی کردن" خلایق برای ایشان کاملا تامین شود تا بلکه مدیر موسسه کیهان دست از سر بقیه بردارد و با این میزان تلفات بالا (که قطعا بسیار بیشتر از میزان بقای مدیر روزنامه کیهان است!) به فعالیت ادامه ندهد. این طوری به نفع خود برادر حسین هم هست، چون در صورت ادامه روند فعلی، بعد از چند سال دیگر آدم افشا نشده و خلع لباس نشده و زندان نرفته و بی آبرو نشده ی چندانی باقی نمی ماند که ایشان کیهانی اش کند و آن موقع دیگر برادر حسین و کیهانش به چه دردی می خورد؟

مثلا در همین روزهای اخیر:
• شریعتمداری با بکاربردن الفاظ بی سابقه ای چون "بستر فریب" و "نظرات غیر فقهی و غیر اسلامی" یک مرجع شیعه ( آیت الله صانعی) را مورد عتاب قرارداد.
• شریعتمداری آیت الله صانعی و حجت الاسلام خاتمی را به تحریف آشکار نظرات امام متهم ساخت.
• شریعتمداری از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام به تحریف اندیشه های ایشان متهم شد!
• انتشار خبری در روزنامه شریتعمداری یک نمایشگاه آثار هنری را به تعطیلی کشاند.
• شریعتمداری در پاسخ بلند بالایی برای هفته نامه شهروند امروز ، به خاطر مقاله ای که یک نفر دیگر نوشته بود، محمد قوچانی و سایر اصلاح طلبان را مورد عتاب و تهدید قرارداد و ضمنا شعر امین پور را هم به سهراب سپهری منتسب کرد.

گذشته از اینها از آنجایی که از ابتدای تشکیل دولت نهم، روند تعیین و ارسال عالیرتبه فرهنگی از موسسه کیهان شدت گرفته و شریعتمداری چند سالیست در حال تولید انبوه مدیر فرهنگی برای دولت نهم است، با تشکیل وزارت کیهان این انتقال ها بین الوزارتخانه ای(!) خواهد شد و دهان معترضان که مدعی اند دبیر سرویس ها و خبرنگارها و حتی خدمه روزنامه کیهان، تا به حال چند پست مدیریتی با حال در وزارت فرهنگ و ارشاد عوض کرده اند؛ بسته می شود.

پل هوایی
وزارت ارشاد اعلام کرده که در حال تدوین قانون مطبوعات جدیدی است که تا پایان امسال ارائه می شود. من پیشنهاد می کنم زیاد وقت روی تدوین این قانون نگذارند و با یک اصل، سروته آن را به بهترین نحو جمع کنند. آن اصل این است: 

----------همه برابرند اما بعضی ها برابرترند! --------------