به گفته برخی شخصیتهای سیاسی حاضر در این همایش از جمله سعید حجاریان ، شاید نتوان نظریه عدالت جان رالز را در جامعه ایران پیادهسازی کرد، اما شاید نظریات شاگردان رالز بتواند پاسخ بهتری باشد. حسین هوشمند، دبیر علمی همایش، با اشاره به پارهای از مسائل اساسی معتنابه جامعه ایران گفت: به کمک آموزههای جان رالز بهتر میتوان این مسائل را درک کرد.
خطاب به معترضین به سخنرانی او در دانشگاه تربیت مدرس
سعید حجاریان : «فکر میکنند یک بار در ایران انقلاب فرهنگی شده، در حالی که در «دولت معجزه» هم انقلاب فرهنگی شد. هم اخراج دانشجو و اساتید بود و هم ماجرای بورسیهها پیش آمد.نباید گذاشت این ماجراها فراموش شود. هر دانشگاهی به فراخور خودش از این ماجراها خبر دارد.» او در پاسخ به دانشجویانی که پلاکاردهایی مبنی بر بازگشت فتنهگران و تئوریسین ترور نوشته بودند، گفت: «آنهایی که علیه من شعار میدهند گلوله را از مخچه من درآورند تا جوابشان را بدهم.»
الله کرم: وقتی آقای سید محمد خاتمی متوجه شد تئوری همگرایی با غرب آن هم با اروپا جواب نمیدهد تا اندازهای به تغییر رویه گرایش پیدا کرد و، چون در جریان عملگرایی در برخی مواضع خود تغییراتی نشان داد عدهای بحث و پروژه عبور از خاتمی را مطرح کردند.
من حساسیت ایشان را درک میکنم و اطلاع دارم. سابقه آسایشگاه روانی به استالین و مائو بازمیگردد تا افراد مخالف اندیشه حزب، قرنطینه و سپس همراه ایدئولوژی حاکم شوند، اما خرافه موضوعی متفاوت است. رهبران گروههای خرافی مبتلا به نارسیسیسم هستند و رابطه آنها با مریدان به رابطهای مازوخیستی-سادیستی ختم میشود؛ بنابراین نباید مباحث روانشناسی را صرفا با نگاهی ارزشی تخطئه کرد و کنار گذاشت.
مرز میان کلاهبرداری، رمالی و خرافه و... چیست و کجا باید با آنها برخورد کرد؟ هرچند پاسخ صریح دادن سخت است، ولی تا هنگامی که حقوق عمومی و نظم اجتماعی در خطر قرار نگرفتهاند، نمیتوان هرچه را که نمیپسندیم خرافه بدانیم. فراموش نکنیم مخالفت با ایدههای درست نیز از همین زاویه آغاز میشود، که صاحبان قدرت آنها را نادرست و حتی خرافه قلمداد و معرفی میکنند.
باید از نگارنده محترم پرسید با توجه به شناختی که از نظام اجرایی انتخابات در ایران دارند، کدام یک از امور اجرایی انتخابات به شورای نگهبان واگذار شده یا این شورا متولی کدام یک از مراحل شده است؟ اگر منظور ایشان آن است که تمامی مراحل اجرایی که توسط وزارت کشور و هیاتهای اجرایی صورت میگیرد تحت نظارت شورای نگهبان است، بدیهی است که لازمه یک نظارت کارآ و موثر، جامعیت آن است و اگر مقصود آن است که شورا نباید از اموراتی که توسط دولت صورت میگیرد مطلع باشد، این به معنای بی نظارت رهاکردن امر انتخابات است که در هر مرحلهای عدم وجود نظارت ممکن است منجر به بروز تخلفاتی از سوی دستگاه اجرایی یا بازیگران عرصه انتخابات گردد که کل مراحل را زیر سوال برد.
گفتگوی فرارو با سعید حجاریان درباره پیوندهای سست شده جامعه ایران
اولین وظیفه اصلاحطلبان بهنجار کردن اوضاع است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون. چون در شرایط بیهنجاری همهچیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند. بازسازی پیوندهای اجتماعی در شرایط فعلی یکی از وظایف جدی اصلاحطلبان است.
برگزارکنندگانش بلدند شعارها و رفتارها را کنترل کنند/ احزاب از ترس مرگ، خودکشی کردهاند و عطای درخواست مجوز راهپیمایی را به لقایش بخشیدهاند/ در راهپیمایی خودسرها و براندازها به جمعیت میپیوندند و شعارهای خارج از چارچوب و هنجارشکن سر میدهند/ رئیس دولتهای نهم و دهم برای اعتراض به عملکرد دولت روحانی درخواست مجوز کرده است؛ اما ذهنیت آن است که ممکن است شعارها قوا و اشخاص دیگر را هدف بگیرد
«واقعیت این است که دولت جرئت تصمیمگیری ندارد، بههمیندلیل همیشه میخواهد زمان بخرد. در واقع بهدنبال قضا و قدر است تا دری به تخته بخورد و شرایط طرف مقابل عوض شود/ اساسا دولت ما ضعیف است و تنها بخشی از این ضعف در حوزه تصمیمگیری متجلی است/ من یک بار درباره بقای سیستم به عباس عبدی گفتم، گویی به گردن دولت، مانند یک بچه «و ان یکاد» انداخته و در خیابان رهایش کردهایم./آقای توکلی، دیدهبان فساد است، اما با ملاحظهکاری؛ یعنی اگر فردی به او اطلاعات مهمی بدهد که با حوزه قدرت پیوند دارد، قطعا دست به افشاگری نمیزند/نقد اقتصاد متوقف نمیشود؛ چراکه تا حدی جنبه ارزشی نیز پیدا میکند؛ بنابراین معرفی آفتابهدزدها در دستور کار باقی میماند/ دولت کرخت و گیج است و در زمین اصلاحات بازی نمیکند
فعالان اصلاحطلب بررسی کردند
این قبیل اظهار نظرها را نوعی بهانه جویی میدانم، زیرا اگر قرار باشد تغییری صورت بگیرد قطعا این اتفاق رخ خواهد داد و اگر کسی قصد ایجاد تغییرات دارد باید به میدان بیاید و وارد عمل شود و اعتماد سازی کند و قطعا مردم هم به دنبال او خواهند آمد. کسی مانع آن نیست
تاجیک: روح اصلاحطلبی به ما میگوید که نباید اصلاحطلبی را پیرامون افراد و شخص خاص ببینیم، نباید همه چیز در مدار یک فرد خاص یا یک عده خاص باشد. آن افراد محترم و یاسهای تشکیلات هستند اما باید هر فرد ما تبدیل به یک خاتمی شود، هر فردمان تبدیل به شخصیتی شود که میتواند درباره جریان اصلاحات و اصلاحات آن سخن بگوید و تشخصی برخوردار است به تعبیری به سوژه تبدیل شده و میتواند به جای خود، برای خود و به زبان خود سخن بگوید
نهاد مدنظر من «هسته سخت اصلاحات» است كه از مدتها پيش، شايد سال ٨٤، بايد شكل ميگرفت؛ اين هسته مانند مغناطيس عمل ميكند تا افراد از مدار اصلاحطلبي خارج نشوند. كاركرد اين هسته دووجهي است؛ وجه اول اينكه اصول اصلاحطلبي و خطوط قرمز آن مشخص شود و وجه ديگر اينكه آنهايي كه مدعي اصلاحطلبي هستند، به اين اصول التزام داشته باشند.
از بدو تولد جریان اصلاحات، «اصلاحطلبی» و «اصلاحطلبان» باوجود تفاوتهای محسوسشان یکسان شمرده شدند. به بیان دیگر، «ایده» و «عامل» با یکدیگر خلط شد و کلیت واحدی پدید آمد؛ اما شاید بتوان به طریقی که در ادامه به آن خواهم پرداخت، نسبت میان «ایده» (اصلاحطلبی) و «عامل» (اصلاحطلب) را از یکدیگر تفکیک کرد.
سعید مرتضوی نه سعید امامی است که بخواهد دست به خودکشی بزند و نه سعید عسگر است که بتواند از بند و عدل رها شود و نه پیشینه اش اجازه میدهد مانند سعید حجاریان زنده بماند و فکر کند. حالا مرتضوی مانده و آیندهای که در انتظارش است. حالا که پای او به زندان باز شده، شاید اتهامهای جدید در دادگاههای دیگر او را بیش از دو سال در زندان نگه دارد.
«شلیک به حجاریان، تنها یک بار بود؛ هشت بامداد جلوی شورای شهر. شلیک به اصلاحات اما، هر روز و هر لحظه تکرار شده است. از بیرون و گاه حتی از درون.»
یک تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با فرارو بررسی کرد
خیرا همایشی تحت عنوان «اصلاحات؛ امتداد انقلاب» برگزار شد که سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاح طلب از سخنرانان این مراسم بود و ی در صحبتهای خود به نکات قابل توجهی اشاره کرد. یکی از این مباحث ادامه وضعیت انقلابی در کشور طی 40 سال گذشته بود
تحليلی از ریشهها و الزامات اصلاحطلبی
حجاريان: تلاش براي عرفيکردن قدرت يکي از وظايف جدي اصلاحطلبان است. زماني که لايههاي تحتالارضي با يکديگر تصادم پيدا کرده و گسلها گسيخته ميشوند، زلزله رخ ميدهد؛ انقلاب نيز در چنين وضعيتي به وقوع ميپيوندد و ناشي از شکافهاي عميق اجتماعي، اقتصادي و سياسي است که به حد اشباع رسيده و نظم موجود را دگرگون ميکنند.
نامگذاری مکانی از شهر به نام اینجانب را از دستور کار خارج کنید
در پی پیشنهاد نامگذاری ساختمان شماره 2 شورای شهر تهران به نام دکتر سعید حجاریان ، وی از اعضای شورای شهر خواست این تصمیم را از دستور کار خارج کنند.
واکنش دو فعال سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا به یادداشت اخیر تئوریسین اصلاحات
این فعال سیاسی می گوید: با اینکه مدافع آقای روحانی هستم معتقدم تحلیل آقای حجاریان در دفاع از آقای روحانی نباید باعث شود که رئیس دولت بسیاری از نارسایی ها را نادیده بگیرد. او در پاسخ به اینکه عبور از روحانی به چه کسی یا چه اتفاقی ختم می شود این گونه پاسخ می دهد: نمی دانیم. جامعه ایران غیرقابل پیش بینی است. همچنان که بسیاری امیدوار بودند 29 اردیبهشت اتفاق دیگری بیفتد. این اتفاقا علی رغم آنکه بخش هایی از حاکمیت تلاش خود را برای یک دوره ای کردن آقای روحانی به کار گرفتند رخ داد و آقای روحانی با رای بی نظیری انتخاب شد. من با عبور از روحانی موافق نیستم و معتقدم در این شرایط بهتر از آقای روحانی کسی نیست که بتواند دولت را اداره کند. اما آقای روحانی هم در عین حال که در اجرا محدودیت هایی دارد باید متوجه ناکارآمدی های دولت ملی و محلی خود باشد.