فرارو- به همان اندازه که اتفاق نظر در خصوص اصلاح در اصلاحات میان فعالان این جریان سیاسی اتفاق نظر وجود دارد، درباره چگونگی تغییر و موارد مورد نیاز به تغییر میان آنها اختلاف و تشدد آرا حکمفرما است.

به گزارش فرارو؛ هنوز بحث داخل جریانی این روزهای اصلاحطلبان تاکید بر اصلاح اصلاحات است. برخی مانند سعید حجاریان معتقدند که باید هسته سخت در جریان تشکیل شود که راهبری در جریان اصلاحات باید محدود به عدهای خاص شود. اما در نقطه مقابل محمدرضا تاجیک یکی دیگر از از تئوریسینهای جریان اصلاحات نظر متفاوتی دارد. او معتقد است که این هسته باید هسته نرم باشد. یعنی باید از پوسته مرکزی ژنرالهای اصلاحطلبی عبور و برای ورود یک نسیم، فکر جدید، نخبگان جدید فضایی باز کرد.
او در گفتگوی اخیر خود با کالبد شکافی ایده اصلاح در اصلاحات پرداخته است و عنوان کرده است که باید اصلاحطلبی را از انحصار عدهای خاص بیرون کشید. هم به لحاظ گفتمانی و هم به لحاظ راهبری باید واقعا اجازه داد که این بدنه شاداب، فراخ و گسترده اصلاحطلبی در تدبیر جریان اصلاحطلبی، در راهبری جریان اصلاحات، در بازتولید اصلاحات حضور فعال داشته باشند. نمیتوان جریان اصلاحطلبی را به عنوان فرزند خلف زمانه خود و آلترناتیو هژمونیک حفظ و به عنوان روح زمانه آن را بارور کرد مگر اینکه به نیروهای جوان و نسل جدید اجازه داده شود که وارد پیکره تصمیمگیری و مدیریت جریان اصلاحطلبی شوند و از آن بالا بتوانند نیازها و تقاضاها و فرهنگ خود را قالب و کلیشهشکنی کند.
وی تاکید دارد که این کلیشه اگر میخواست جوابگو باشد نباید میگذاشت جریان اصلاحات به این بنبستها برسد. اگر آن هسته سخت میتوانست طراوت و شادابی داشته باشد باید تاکنون نمود و نمادهایی از آن دیده میشد و اجازه نمیداد که به لحاظ تاریخی از جریان اصلاحطلبی عبور شود. با اینحال هنوز مشخص نیست که جریان اصلاحات کدام ایده را مورد قبول قرار میدهد. آیا ایده هسته سخت سعید حجاریان در نهایت در دستور کار قرار میگیرد یا ایده هسته نرم تاجیک؟
برخی فقط بهانه تراشی میکنند
در همین خصوص علی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «به عقیده من اینکه ما در درون جریان اصلاحات دائما نیازمند نقد در درون و تدوین برنامهها و راهبردهای جدید هستیم، کاملا صحیح است و هیچ شکی در آن وجود ندارد. اما فکر نمیکنم که کسی را محدود کرده باشند که در دورن جریان اصلاحات حضور داشته باشد و جایگاهی پیدا کند و نقد کند؛ لذا هرچند با اصل ماجرای نقد در درون و تدوین استراتژیهای جدید موافق هستم، اما این نقد را قبول ندارم که جریان اصلاحات به انحصار عدهای در آمده است. اینکه مردم برخی افراد را به عنوان چهره شاخص در جریان اصلاحات میشناسند و قبول دارند، به دلیل عملکرد آنها طی چند دهه اخیر بوده است. از سوی دیگر آقای تاجیک هم خودشان بارها و بارها جریان اصلاحات را نقد کردند لذا من فکر نمیکنم منعی هم در این باره وجود داشته باشد.»
وی ادامه داد: «من فکر میکنم مشکل برخی گروهها و افرادی هستند که ادعای اصلاحطلبی دارند، اما عملکردشان با معیارها و آرمانهای اصلاحطلبی همخوانی ندارد. من فکر نمیکنم اصلا امکان حذف این گروهها هم وجود داشته باشد و درستش هم همین است. از سوی دیگر نباید یک جریان سیاسی دائما چهرههای خود را تغییر دهد. زیرا اینگونه مردم دچار سر درگمی میشوند. البته این به معنی ان نیست که منعی برای حضور دیگران به عنوان چهره سرشناس وجود دارد.»
او تصریح کرد: «شرایط ما در کشور به گونهای است که افرادی که سابقه زیادی هم دارند در جایگاههایی قرار دارند و نسبت به این جایگاهها هزینههایی هم تا امروز داده اند و طبیعتا باید در مسیر حرکتی با جوانان خوشفکرتر و به روزتر جایگزین شوند. اما این به معنی آن نیست که یک مجموعهای در جریان اصلاحات حضور دارند و همه مسائل و اختیارات را در زیر سلطه خودشان گرفته اند و مانع از بروز و ظهور گفتمانها و افراد جدید و جوان میشوند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: «واقعیت این است که هرگاه گفتمان جدیدی مطرح شده، اگر مورد استقبال مردم قرار گرفته باشد، جای خود را در میان جریان اصلاحات پیدا کرده است. این مسئله در مقیاس بزرگتر یعنی در کشور هم همین وضعیت را دارد. به عنوان مثال طی چند سال اخیر دیدیم که آقای مطهری زمانی در درون جریان اصولگرا تعریف میشدند، اما آمدند و گفتمان جدیدی را مطرح کردند و برای خودشان هم جایگاه قابل قبولی پیدا کردند؛ لذا هیچ منع و مانعی در برابر این مسئله وجود ندارد.»
تاجرنیا در پایان گفت: «لذا با وجود اینکه با نفس تغییرات موافق هستم، اما این قبیل اظهار نظرها را نوعی بهانه جویی میدانم، زیرا اگر قرار باشد تغییری صورت بگیرد قطعا این اتفاق رخ خواهد داد و اگر کسی قصد ایجاد تغییرات دارد باید به میدان بیاید و وارد عمل شود و اعتماد سازی کند و قطعا مردم هم به دنبال او خواهند آمد. کسی مانع آن نیست. مگر غیر از این است که تا قبل از سال ۷۶ جریان چپ سنتی خط امام فعالیت داشتند و وقتی جبهه مشارکت آمد و گفتمان جدیدی را مطرح کرد، بخشی از این گروهها هم با آن همراه شدند. الان هم وضعیت همین است. هرکس که گمان میکند گفتمان جدیدی دارد آن را مطرح کند و سعی در اعتمادسازی میان مردم داشته باشد. اما گویا برخی افراد از جمله آقای تاجیک تا امروز گفتمانی داشتند که مورد قبول و حمایت مردم نبوده است و حالا ایشان به نقدهای اینچنینی رو آورده اند.»
تا چه زمان باید در کشور ما نظریه سیاسی را آقای عبدی و آقای حجاریان بدهند؟
اما مهدی آیتی تقریبا با محمدرضا تاجیک موافق است. او در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا دو جبهه بزرگ در عرصه سیاسی هستند، اما از نظر آماری هرکدام صرفا ۱۵ درصد از جامعه را نمایندگی میکنند و ما با حدود ۷۰ درصد آرای خاکستری مواجه هستیم. مشکلی که امروز برای هر دو جریان سیاسی کشورمان به وجود امده، این است که مردم دیگر به آنها اعتماد ندارند و این به دلیل عملکردشان در ۴۰ سال اخیر است. مردم طی این چهار دهه مدیریت هر دو جریان را تجربه کرده اند و به این نتیجه رسیدند که آنها نمیتوانند مشکلات کشور را حل کنند.»
وی ادامه داد: «حالا اینکه برخی اصلاحطلبان اخیرا شعار اصلاح اصلاحات را مطرح میکنند اصلا معنا و مفهوم ندارد. زیرا خیلی کلی و نامفهوم است. مشکل کشور این است که مدیران بازنشسته که عموما هم از قشر مرفه هستند و درآمدهای میلیونی دارند و خانوادههایشان در کشورهای خارجی زندگی یا تحصیل میکنند هنوز در مسندهای مهم کشور حضور دارند. این مسئله در مقیاس کوچکتر در احزاب و جریانهای سیاسی هم وجود دارد.»
او تاکید کرد: «ما در ۴۰ سال گذشته نه تنها مانع حضور تدریجی جوانان در سطوح مدیریتی و عالی کشور و احزاب شدیم، بلکه هیچ نیرویی تربیت نکردیم. در دولت آقای روحانی تنها یک مورد به عنوان وزیر جوان معرفی کردند و امروز میبینید که آقای آذری جهرمی هرچند ممکن است برخی دیدگاههایش نزدیک به جریان راست باشد، اما میان مردم و در داخل مجلس نسبت به باقی وزرا به مراتب محبوبتر هستند. زیرا توانسته وزارتخانه خود را متحول کند.»
این نماینده ادوار مجلس عنوان کرد: «مشکل جریانهای سیاسی ایران هم همین است. چرا جوانان نخبه ما نتوانستند در بخش سیاسی بالا بیایند؟ حتی در داخل احزاب هم این اتفاق رخ نداد. تا چه زمان باید در کشور ما نظریه سیاسی را آقای عبدی و آقای حجاریان بدهند؟ اینها بازنشستگان سیاسی هستند و صرفا باید مشاوره بدهند. اما میبینید که همه کسانی که در بخشهای مختلف بر صندلی ریاست نشستند حاضر نیست صندلی خود را به یک جوان بدهد.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: «اینکه آقای کرباسچی در یکی از مصاحبههای خود گفت: اصلاحطلبان دیگر حرف تازهای برای گفتن ندارد، کاملا درست است. اما من میخواهم بگویم که اقای کرباسچی هم باید از کارگزاران کنار برود و نسل جدید در این حزب فعال شود. باید نسل جدید جایگزین افرادی مثل آقای رضا خاتمی، آقای عبدی و آقای حجاریان و آقای مرعشی و امثال اینها وارد عرصه سیاسی و احزاب شوند.»
آیتی در پایان افزود: «ما امروز نیازمند تفکرات و شعارها و دیدگاههای جدید هستیم. نمیتوان از یک سری افراد بازنشسته انتظار داشت که این مطالبه را برآورده کنند. تا امروز هم موفق نبودند؛ لذا اگر قرار بر تغییرات است این تغییرات باید در افراد صورت بگیرد. باید جوانان وارد عرصه سیاسی شوند و آنها به همراه خود دیدگاههای جدید، شعارهای جدید و راهکارهای جدید میآورند؛ بنابراین آنچه در اصلاح باید مورد توجه قرار گیرد افراد هستند. ما دیگر نمیتوانیم با افراد فعلی اعتماد عمومی را جلب کنیم.»