سم که ۴۱ سال دارد، اجتماعات بسیاری را تحتتاثیر قرار داده و در کنار شخصیتهای مشهوری مثل بیل کلینتون، میشل اوباما و دالایی لاما روی صحنه رفته و در سازمان ملل و شرکتهایی مثل گوگل حضور یافته است.
راهکارهای تبدیل شدن از یک مدیر موقتی به مدیر دائم
مدیر موقت بودن و نقش مدیر را بازی کردن به نظر خیلیها سریعترین راه برای رسیدن به جایگاه مدیریت است. اما بدانید که هنوز در آن جایگاه نیستید. مایکل واتکینزم، یکی از بنیانگذاران موسسه مشاوره سازمانی «Genesis Advisers» و استاد مدرسه کسبوکار آیامدی میگوید: «این کار ظریفی است که نیاز به دقت و مهارت دارد. باید طوری رفتار کنید که نشان دهد اینجا رئیس، شما هستید و در عین حال، خودتان را برای این احتمال آماده کنید که شاید این جایگاه را به شما ندهند.»
راهکارهای مدیر عامل شرکت اکوتریسیتی در مورد توسعه انرژی سبز
در بریتانیا، سالانه ۷۶میلیارد دلار صرف واردات سوختهای فسیلی برای سوزاندن آنها میکنیم. اگر همین منابع مالی را صرف ماشینهای بادی و خورشیدی کنیم، میتوانیم برق خود را داشته باشیم، اشتغالزایی کنیم و از نوسانات بازار انرژی و ارز در امان بمانیم. ما میتوانیم یک اقتصاد قدرتمندتر و تابآورتر و البته یک اقتصاد پاکتر بسازیم.
کنجکاوی کاربردی به اندازه نفسکشیدن، دارای اثری طبیعی در زندگی یک مدیر است. کنجکاوی کاربردی جزئی جدا نشدنی از زندگی مدیران است و آنها اگر بخواهند هم نمیتوانند از این ویژگی استفاده نکنند.
تحقیقات مدرسه کسبوکار لندن، فرضیه قدیمی ۱۰/ ۲۰/ ۷۰ را به چالش میکشد
مدل UNIQ با امتحان کردن این دیدگاه شهودی که «جادوی» یادگیری در واقع در نتیجه اثر متقابل سه فعالیت اصلی «ادراک و شناخت» (UN)، «هویت» (I) و «عمل یا تلاش» (Q) حاصل میشود، بر سه گذرگاه توسعهای بین آنها متمرکز میشود و یک رویکرد کاملا متفاوت را نسبت به یادگیری برای افراد حرفهای ارائه میکند.
مطالعات نشان میدهد که اگر روی بازیابی مشتریان سرمایهگذاری کنید سرمایه شما با ۳۰ تا ۱۵۰ درصد سود بازمیگردد. بریتیشایرویز برآورد کرده بود که با سرمایهگذاری برای بازگرداندن مشتریان ناراضی توانسته است به ازای هر یک دلاری که سرمایهگذاری کرده است ۲ دلار بهدست آورد.
چگونه سازمانها حماقت جمعی را پاس میدارند و کارکنان با تعطیل کردنِ مغزشان تشویق میشوند
اکثر نظریههای مدیریت ی میزانِ دانشِ انباشته را مهمترین داراییِ شرکتها میدانند. اما یافتههای پژوهشی جدید نشان میدهد که مهمترین عاملِ پیشبُردِ کارها در بزرگترین شرکتهای جهان چیز دیگری است: حماقتِ جمعی. در این روند افرادِ باهوش به سرعت در مییابند که هوشمندانهترین کارْ احمق بودن است. آنهایی هم که مدام با پیشنهادهای نوآورانه به استفاده از هوششان اصرار بورزند کنار گذاشته میشوند. خساراتِ چنین سیستمی چه خواهد بود؟
آیا تیم شما مشکلات را حل میکند یا صرفا آنها را شناسایی میکند؟
در خیلی از محیطهای کاری، فرهنگ غالب میگوید بیشتر مشکلات مربوط به کس دیگری است. در برخی فرهنگها شاهد بودهایم که برای داوطلبشدن بهمنظور حل یک مشکل، مقاومت شدیدی وجود دارد. این عدمانگیزه برای حل حتی سادهترین مشکلات در محیط کار، مدیران را ناامید میکند و مدیران ناامید به نوبه خود باعث عدم تمایل تیم به برخاستن و حل مشکلات میشوند و این چرخه ادامه پیدا میکند.
حضور بیثمر، اما نمایشی در همه جا، قهرمان بازی، تعریف از خود و بیان پایانناپذیر دستاوردهای حداقلی، بیتوجهی به زحمات همکاران و عدم قدردانی به مواقع و دریایی از صفات از این دست، از نشانههای مدیران ضعیف، اما پُر سر و صداست که مرتب دژاووهای ویرانگر خلق میکنند و تحقیر و عدم اطمینان را در سازمان نهادینه و به داستان روزمره آن سازمان تبدیل میکنند.
شواهد نشان میدهد افرادی که ذهنیت رشد دارند، چالش و استرس را مشابه افرادی که ذهنیت ثابت و بیتغییر دارند تجربه میکنند، اما در واکنشهای احساسی خود به این شرایط، تلاش بیشتری میکنند، پافشاری بیشتری دارند و بهدنبال یادگیری از تجربیات خود هستند.
اقدامات لازم برای تبدیل شدن به یک شرکت اثرگذار
هر ۶ تا ۱۲ ماه کسبوکار یا شرکت خود را بازنگری کنید. ابتدا به عوامل بیرونی کسبوکار، مانند روندها و شرایط بازار توجه کنید. سپس، به بازنگری استراتژیهای شرکت، ارزیابی برنامه کنونی کسبوکار و انطباق آن با این عوامل بیرونی اقدام کنید. در نهایت، رویههای عملیاتی در واحدهای مختلف منابع انسانی، فناوری اطلاعات، بازاریابی، تدارکات، مدیریت مالی و رهبری سازمانی را ارزشیابی کنید.
جادو در انجام سریعتر و کمهزینهتر کارها نیست
شرکتهایی که میتوانند در امواج متلاطم امروز و فردا زنده بمانند، آنهایی هستند که میتوانند به سرعت محصولات، خدمات و تجربیات جدیدی برای مشتریان خود بسازند. آنها احساس میکنند و میسازند، واکنش نشان میدهند و رشد میکنند و بهطور همزمان روی بهبود مستمر تمرکز دارند.
استاندارد مدیریت پروژه در ابعاد و حوزههای جدید، در حال توسعه است و موسسه PMI بهعنوان مرجع اصلی مدیریت پروژه در دنیا نیز تغییرات زیادی را در دستور استاندارد جدید خود یا PMBOK ۷ قرار داده است. این موسسه در ابتدای سال۲۰۲۰ نسخه پیشنویس استاندارد PMBOK ۷ خود را با تغییرات بنیادی و از صفر (درست مانند اینکه یک کتاب را بخواهیم از نو بنویسیم) توسط تیمی از خبرگان و متخصصان مدیریت پروژه، به جامعه جهانی مدیریت پروژه ارائه کرد.
یک رهبر سازمانی عالی غالب اوقات خود را صرف شناخت و تجزیه و تحلیل مسائل حوزه کسبوکار خویش میکند، متناسب با زمان نسبت به ارتقا و گسترش مهارتهای خود عمل کرده و بهصورت مستمر در حال یادگیری است و در هیچ مرحلهای وانمود نمیکند که در همه امور تخصص دارد و برعکس بهگونهای عمل میکند که دیگران بدانند افراد ماهر و با دانش و تجربه گرداگرد وی فعالیت دارند.
استراتژیهای پنج ساله برای پرداختن به چالشهایی که در مسیر بروز میکنند، کافی نیستند. داشتن نگاه بلندمدت همچنان یک اولویت است، اما باید برای تغییرات و اختلالات محیط در دورههای کوتاهتر هم آماده باشیم. اگر با چالشهای کوتاهمدت مواجه نشوید، در بلندمدت نمیتوانید بقا یابید. این سخن به معنای اهمیت آگاهی نسبت به اتفاقات محیط و سرمایهگذاری در افزایش آمادگی کارکنان برای تغییرات است.
تفکر استراتژیک از حرف تا عمل
رسیدن به تفکر استراتژیک یک سفر است که بسیاری از افراد در رسیدن به مقصد آن شکست خواهند خورد. با تکیه بر تحقیقات موجود حتی ۹۰درصد مدیران فاقد آن هستند و موانعی مانند درگیریهای روزانه بیش از حد، خطاهای شناختی، نداشتن ذهن باز و گروهاندیشی میتوانند رسیدن به آن را سختتر کنند.
مارک اصلا بهکار تیمی و تقویت روحیه تیمی بین کارکنان اعتقادی نداشت و معتقد بود کارها باید بر اساس وظایف کاری دیکتهشده و بدون، چون و چرا انجام شوند و نوآوری و خلاقیت در کار برای او بیمعنی و تا حدی یاغیگری محسوب میشد. در نتیجه طی چند ماه که از دوران مدیریت مارک بر شرکت گذشت اکثر کارکنان شرکت از جمله خود من به این نتیجه رسیدیم که دیگر نباید در آن محیط کاری نامطلوب و ناراحتکننده باقی بمانیم.
برای نسل Y، توازن کار-زندگی درخواستی مربوط به «مکان» است؛ آنها ساعات کاری ۹ تا ۵، چسبیدن به میز کار و مدل حضور دائمی در محیط کار را در زمانی که تکنولوژی امکان دسترسی مداوم به کار را فراهم کرده، منسوخ و قدیمی میدانند. رهبران سازمانی نوظهور، خواهان انعطافپذیری بیشتر و درجات بالاتر اختیار هستند. آنها میخواهند مکان و چگونگی انجام کارشان را خودشان انتخاب کنند.
سلحشوری گفت: زنان را به شدت مورد تمسخر قرار میدهند درحالی که کسانی، چون آقای قالیباف واژههای اشتباهی، چون «آریزونا» را میگوید «آرزو اینا»، اما چند بار مورد تمسخر قرار گرفت؟