
اسرائیل با سوءاستفاده از خلأ قدرت آمریکا و سکوت جهان عرب، پروژهای راهبردی برای بازآرایی ژئوپلیتیک منطقه آغاز کرده که شامل تسلط بر حریم هوایی سوریه، حملات روزانه به لبنان و یمن، الحاق کرانه باختری و حذف سیاسی فلسطینیان است. این طرح، تهدیدی فراگیر برای کل منطقه بهویژه اردن و مصر محسوب میشود. در مقابل، غیبت اتحادیه عرب و انفعال دیپلماسی عربی، عملاً مسیر این سلطهجویی را هموار کرده است.
فرارو– محمد عایش تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه در روزنامه القدس العربی
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی، حملات روزانه اسرائیل به سوریه و لبنان گواهی آشکار بر آن است که اسرائیل در حال بازطراحی نظم منطقهای با هدف گسترش نفوذ خود است؛ پروژهای که هر روز ابعاد آن شفافتر میشود. اسرائیل با تلاش برای ایجاد مناطق نفوذ گسترده، عملاً حاکمیت کشورهای همسایه را نقض کرده و موجودیت سیاسی و امنیتی آنها را هدف قرار داده است.
یکی از آشکارترین نشانههای گسترش نفوذ اسرائیل را روزنامه عبریزبان «معاریو» افشا کرده است. بهنوشته این روزنامه، نیروی هوایی اسرائیل از صدور مجوز پرواز برای هواپیمای اردنی حامل محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به مقصد دمشق جلوگیری کرده و او را وادار کرده تا مسیر زمینی از اردن به سوریه را طی کند تا با رئیسجمهور احمد الشرع دیدار داشته باشد. این گزارش نشان میدهد که اسرائیل کنترل کامل حریم هوایی سوریه را در اختیار دارد. علاوه بر آن، معاریو فاش کرده که وزارت دفاع آمریکا سطح حضور نظامی خود در سوریه را کاهش داده است؛ تصمیمی که میتواند نشانهای از واگذاری فضا به اسرائیل و تقویت نقش این رژیم در چندین منطقه کلیدی سوریه تلقی شود.
پس از سقوط نظام بشار اسد در دسامبر سال گذشته، اسرائیل بهسرعت وارد خاک سوریه شد و به نابودی زرادخانه تسلیحاتی این کشور اقدام کرد. این تحرکات، پیش از موج حملات گستردهای صورت گرفتند که حزبالله لبنان همچنان هدف اصلی آنهاست؛ حملاتی که بنا بر اذعان منابع امنیتی اسرائیل، ارتباطی با جنگ هفتم اکتبر ندارند. دستگاههای امنیتی اسرائیل تأیید کردهاند که عملیاتهایی مانند «پیجر» و «واکیتاکی» از سالها پیش طراحی شده بودند و تنها پس از تکمیل تدارکات، به مرحله اجرا درآمدند. بهبیان دیگر، هدف قرار دادن حزبالله بخشی از یک برنامهریزی بلندمدت بود که صرفنظر از مشارکت یا عدم مشارکت این گروه در جنگ، از پیش برای اجرا آماده شده بود.
این اطلاعات حاکی از آن است که اسرائیل پروژهای راهبردی برای گسترش نفوذ و سلطه بر منطقه را دنبال میکند؛ پروژهای که نه تنها سالها در حال اجراست، بلکه فراتر از جنگ جاری در غزه معنا پیدا میکند. در واقع، خود این جنگ نیز بهاحتمال زیاد بخشی از همین طرح کلان بوده است. تسلط کامل اسرائیل بر حریم هوایی سوریه، تداوم حملات روزانه به لبنان، یمن و سایر نقاط منطقه، تصمیم آشکار برای الحاق کرانه باختری، سیاستهای بیوقفه یهودیسازی در قدس اشغالی و قطع کامل تماسهای سیاسی با تشکیلات خودگردان با هدف جلوگیری از ازسرگیری مذاکرات برای حلوفصل نهایی همگی نشانههای آشکار بازآرایی ژئوپلیتیک منطقهای به سود اسرائیلاند. این روند با نادیده گرفتن حقوق و موجودیت ملت فلسطین همراه بوده است.
در نتیجه، اسرائیل عملاً کل منطقه را هدف گرفته و در حال بازطراحی ساختار آن به نفع خود است؛ تغییری که بهطور مستقیم و راهبردی، همه کشورهای منطقه را تهدید میکند؛ حتی آن دسته از کشورهایی که با اسرائیل توافقنامه صلح امضا کردهاند. در رأس این کشورها، اردن و مصر قرار دارند که بیشترین فشار و تهدید را از این پروژه اسرائیلی متحمل میشوند؛ پروژهای که هدف نهایی آن، جابهجایی میلیونها فلسطینی و تحمیل آنها بر کشورهای همسایه برای تأمین منافع استراتژیک اسرائیل است. در این میان، حتی کشورهای عربیای که روابط خود را با تلآویو عادیسازی کردهاند، نیز از تیررس این تهدید مصون نیستند.
آنچه این وضعیت را بیش از پیش هشدارآمیز میکند، سکوت سنگین کشورهای عربی است؛ سکوتی که هیچ واکنش مؤثری بهدنبال نداشته است. اتحادیه عرب که قرار بود نماد همبستگی و اقدام مشترک عربی باشد در میانه این بحران کاملاً غایب است و هیچ اثری از نقشآفرینی آن به چشم نمیخورد. علاوه بر آن، گروه عربی در سازمان ملل نیز تاکنون هیچ ابتکار یا تحرکی از خود نشان نداده و بهنظر میرسد که در برابر این پروژه خطرناک اسرائیلی، ارادهای برای اقدام در عرصه بینالمللی وجود ندارد.