
افسردگی در نوجوانان اغلب غیرقابل تشخیص و درمان است و گاهی خود را پشت بیماریهای سخت روحی-روانی پنهان میکند. به طور معمول افسردگی خود را در قالب رفتارهای پردردسر، اضطراب، فوبیا (ترسهای مرضی) پرخاشگری، تحریکپذیری، آشفتگی، عصبانیت، بد خلقی، زودرنجی و افت تحصیلی نشان میدهد. نوجوانانی که دارای مشکلات یادگیری، اختلال کمبود، اختلال بیشفعالی، اختلال سلوک و نشانگان آسپرگر هستند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
یکی از شایعترین مشکلات روانشناختی نوجوانان و جوانان افسردگی است؛ اختلالی که در صورت درمان نکردن، عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی افراد را مختل میکند.
به گزارش ایسنا، افسردگی نوجوانی و جوانی مجموعهای از نشانههای گوناگون و اختلالات رفتاری و شخصیتی خاص مانند انزواطلبی و خودآزاری را به همراه دارد. در واقع نشانههای افسردگی در دوره نوجوانی بسیار متغیر است. افسردگی نوجوانی به صورتهای مختلف از جمله واکنش اضطرابی افسردهوار، افسردگی مبتنی بر احساس ناکامی خود، حقیرپنداری، افسردگی مبتنی بر احساس رهاشدگی یا به صورت افسردگی پنهان پدیدار میشود.
برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که نمیتوان چارچوب مشخص و واضحی برای افسردگی نوجوانی تعیین کرد زیرا افسردگی دوره نوجوانی عموماً تعدادی از علائم اختلالات دیگر را نیز با خود به همراه دارد. اما به طورکلی، افسردگی شامل علائم گوناگونی است که مهمترین آنها کاهش تمرکز و توجه، کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس، غمگینی، احساس ناکامی در مورد زندگی، آشفتگی در خواب، اشتها، تمرکز و انرژی، کاهش علاقه یا لذت نسبت به همۀ فعالیتهای روزمره و یا اغلب آنها، دیدگاه بدبینانه نسبت به آینده، احساس بیارزشی یا گناه بیمورد، افکار مکرر مرگ یا گرایش به خودکشی است.
برخی از علائم خاص افسردگی نوجوانی نیز عبارت از ضعف در مهارتهای اجتماعی، اضطراب اجتماعی و سطوح بالای اضطراب ناشی از سایر منابع استرسزا، عدم تمایل حتی برای شرکت در فعالیتهای خوشایند، بروز مشکلات و نارساییهای تحصیلی، مواجه شدن با اتفاقات تنشزا به طور مکرر، اختلالات رفتار و سلوکی و اختلالات تغذیهای به ویژه در دختران نوجوان، گرایش به برخی ناهنجاریهای اجتماعی و بعضاً استفاده از سیگار و… و فکر کردن در مورد خودکشی است.
بین علائم افسردگی بزرگسالی و افسردگی در دوره نوجوانی شباهت زیادی وجود دارد. براساس آخرین معیار راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی انجمن روان پزشکی آمریکا، افسردگی اساسی دوره نوجوانی حداقل پنج نشانه از نشانههای زیر را شامل میشود:
خُلق افسرده یا خُلق تحریکپذیر در بیشتر اوقات روز
کاهش قابل توجه در علاقه نسبت به کلیه فعالیتها، حتی فعالیتهای خوشایند و لذتبخش
افزایش یا کاهش در اشتها نسبت به غذا
تغییر در وزن و در مواردی ناتوانی در به دست آوردن وزن اضافی لازم برای سلامتی
کمخوابی یا پرخوابی
آشفتگی و کندی روانی - حرکتی
خستگی، کوفتگی، بیرمقی و احساس کاهش انرژی حیاتی
احساس گناه افراطی، احساس بیارزشی و بیکفایتی
کاهش توانایی در فکر کردن، از دست دادن تمرکز و ناتوانی در تصمیمگیریها
تشدید افکار مربوط به مرگ و خودکشی و یا طرحهایی برای آن
البته فرای افسردگی نوجوانی، بعضی از نوجوانان نیز دچار افسردگی جزئی و برخی نیز دچار افسردگی اساسی میشوند. افسردگی جزئی زمانی رخ میدهد که افسردگی بر خُلق فرد غالب است، اما همه جنبههای زندگی او را در برنمیگیرد، در حالیکه افسردگی اساسی نوجوانی و بزرگسالی در حدی است که همه جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد.
افسردگی در نوجوانان اغلب غیرقابل تشخیص و درمان است و گاهی خود را پشت بیماریهای سخت روحی-روانی پنهان میکند. به طور معمول افسردگی خود را در قالب رفتارهای پردردسر، اضطراب، فوبیا (ترسهای مرضی) پرخاشگری، تحریکپذیری، آشفتگی، عصبانیت، بد خلقی، زودرنجی و افت تحصیلی نشان میدهد.
نوجوانانی که دارای مشکلات یادگیری، اختلال کمبود، اختلال بیشفعالی، اختلال سلوک و نشانگان آسپرگر هستند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. از طرفی دیگر برخی بیماریها میتوانند با افسردگی همراه باشند و یا نشانههایی داشته باشند که باعث اختلال در تشخیص افسردگی شود.
در این راستا، متخصصان به والدینی که نوجوانان افسرده دارند، راهکارهای زیر را پیشنهاد میکنند:
اختصاص زمانی مجزا به فرزندان: طراحی فعالیتها و زمانی برای گپ زدن با نوجوان
برقراری ارتباط مداوم با نوجوان: تلاش برای برقراری ارتباط در زمینههایی مانند فوتبال، سریالهای تلویزیونی، مد و امثال آن
گوش کردن فعال: درک نوجوان، عدم مداخله، عدم نصیحت وعدم انتقاد.
تشویق گامهای کوچک نوجوان در جهت مثبت: تشویق نوجوان به گونهای که بتوان سبب افزایش عزت نفس او شد، مانند تمجید کردن از تلاش نوجوان در مدرسه،
تعریف و تشکر از نوجوان در انجام امور روزمره، تعریف کردن از ظاهر و پوشش نوجوان
روبرو شدن با تعارض: نوجوانان افسرده مانند نوجوانان عادی نیاز به والدینی دارند که در قالب حمایت و تشویق با انعطاف و تعادل به آنان نزدیک شوند.
والدین برای حل تعارض میتوانند اصول زیر را به کار گیرند:
ایجاد وقفه: ایجاد وقفه یعنی والدین در هنگام برخورد با تعارض و گستاخی نوجوانان نفسی عمیق بکشند، خونسردی خود را حفظ کنند و از موقعیت کنارهگیری کنند.
گوش دادن فعالانه: گوش دادن فعالانه به معنای این است که والدین برای فهم و درک نظرگاههای نوجوانان خود وقت بگذارند و واکنشی در مقابل اخلاق تحریکپذیر آنان نشان ندهند.
بیان قاطعانه دیدگاه خود: بیان قاطعانه دیدگاه خود به معنای این است که والدین مقتدر با دیدن مشکل از گفتگو با فرزندشان اجتناب نکنند و قاطعانه به بیان نقطه نظراتشان بپردازند.
مذاکره و پیشنهاد چند راه: نوجوانان افسرده معمولاً در تصمیمگیریها مشکل دارند، از این رو باید والدین بجای تحمیل قوانین و محدودیتها، با آنان به گفتگو و مذاکره بپردازند. واگذاری انتخاب و نتیجهگیری منطقی به نوجوانان، علاوه بر آموزش مسئولیت و چگونگی برقراری رابطه به حفظ رابطه والدین با نوجوانان کمک میکند.
خود را سرحال نگه داشتن و مراقب خود بودن: اولین گام برای کمک به فرزند افسرده کمک والدین به خودشان است، برای کسب نیروی دوباره این فعالیتها مناسب هستند. خوردن غذای مناسب، ورزش کردن، اختصاص دادن زمانی به خود در خارج از خانه، ملاقات با یک دوست، سرگرم کردن خود در اوقات فراغت
کمک به دیگر فرزندان خانواده برای کنار آمدن با شرایط: در خانوادهها حضور نوجوانی افسرده که تمام توجهها را به خود جلب میکند، فشار زیادی را به سایر اعضای خانواده تحمیل میکند. این امر ممکن است موجب احساس نادیده گرفته شدن و رنجش فرزندان دیگر شود. برای مقابله با این احساس راهکارهای زیر میتوانند مؤثر باشند:
توضیح دادن: والدین باید شرایط فرزند افسرده را برای دیگر فرزندان توضیح دهند و از آنان تقاضای صبوری و کمک کنند. از طرفی دیگر باید به آنان اجازه ابراز خشم و عصبانیت خود را نسبت به فرد افسرده بدهند. گوش دادن فعال والدین و توجه مثبت آنان نیز میتواند اثربخش باشد.
پیگیری فعالیتهای اعضای خانواده: با افسردگی یکی از اعضای خانواده ممکن است چنین به نظر برسد که زندگی سایر اعضای خانواده متوقف شده است. از این رو باید علایق فرزندان دیگر نیز مد نظر گرفته شود و تعطیلات خانوادگی و جشنها مانند قبل برنامهریزی شوند. علاوه بر این، جهت دریافت حمایتهای اعضای دیگر خانواده مانند پدر، مادر، خواهر و برادر باید موضوع افسردگی را با تمام خانواده در میان گذاشت.
از عهده مشکلات خانواده برآمدن: خانوادهها بسته به بافت خانوادگی، در زمینه مشکل افسردگی نوجوان خود رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند و به روشهای گوناگونی به حل این مشکل میپردازند. در خانوادههای سالم افراد وجود مشکلات را انکار نمیکنند و آگاهانه به بحث در مورد آنها و برداشتن گامهایی در جهت حل آنها تلاش میکنند. در خانوادههای ناسالم مشکلات دائماً انکار میشوند، افراد در زمینۀ آن صحبتی نمیکنند و در نهایت موفق به حل آن نمیشوند.
علاوه بر والدین، مدرسه و معلمان نیز نقش مؤثری در مقابله با افسردگی نوجوانان دارند. در این راستا متخصصان راهکارهای گوناگونی را به مدارس پیشنهاد میکنند که ایجاد محیط مثبت برای یادگیری، احترام به احساسات دانشآموزان و برخورد همدلانه، کمک به بهبود رفتار آموزش مهارتهای اجتماعی، آموزش مسئولیت به دانش آموزان و همکاری با والدین و متخصصان از این جمله هستند.
در هر صورت باید در زمینه درمان افسردگی نوجوانان، فارغ از دلیل آن زودتر اقدام کرد؛ چراکه یکی از پیامدهای آن که انزوای فرد و دوری از اجتماع است، ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد. علاوه بر راهکارهای عنوان شده، ارتباطات سالم و بهینه نوجوانان با خانواده، استفاده از شیوههای فرزندپروری مناسب، اهمیت دادن به ارتباطات غیرکلامی و افزایش هوش هیجانی در فرزندان نیز میتوانند در پیشگیری و درمان افسردگی و سایر اختلالات شناختی و رفتاری مؤثر باشند/ در این راستا نیز آموزش به والدین و معلمین و آگاه کردن آنان از فرآیند رشد جسمانی، شناختی هیجانی و اجتماعی نوجوانان، آموزش گوش دادن فعالانه و مهارت ابراز وجود و برنامهریزی برای فعالیتهای لذت بخش و ورزش میتوانند نقش عمدهای در پیشگیری و مقابله با افسردگی نوجوانان داشته باشند.