
یک کارشناس دیپلماسی عمومی گفت: نمایش ترامپ در نوع اطلاع رسانی درباره مذاکرات با ایران حاوی سه پیام مهم برای ایران بود.
تکواژه «عالی» (Great) استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه در پاسخ به توئیت عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در شبکه ایکس آغاز گمانهزنیها درباره مذاکرات ایران و آمریکا شد. تک واژهای که نظر رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کرد و زمزمهها در رابطه با گفتگوی ایران و آمریکا را تشدید کرد. این در حالی بود که بنیامین نتانیاهو مهیای سفر به واشنگتن بود و در حال رجزخوانی جنگ علیه ایران... با اینحال سفر او به واشنگن انجام شد و ترامپ بار دیگر رسانهها را غافلگیر کرد و گفت که در حال مذاکره با ایران است.
به گزارش خبرآنلاین، خبری که به واقع همه را شگفت زده کرد و کل سفر نتانیاهو را به حاشیه برد. برخی از کارشناسان این اقدام ترامپ را هوش رسانهای او تلقی کردند. برخی گفتند که او هوش سیاسی ندارد و برخی نیز معتقد بودند که او فقط میخواهد دیده شود به عنوان یک رئیس جمهور صلح که فقط مذاکره میخواهد نه جنگ. با اینحال استارت این ماجرا از سوی ویتکاف زده شد زمانی که او کلیت حرفهای مقام ایرانی را تایید کرد و نوشت عالی!
در همین باره علی نصری کارشناس ارشد روابط بین الملل با تخصص دیپلماسی عمومی درباره اقدام ویتکاف گفت: در ادبیات دیپلماسی عمومی، چنین پیامهایی را میتوان در دسته "سیگنالهای نرم" (Soft Signals) طبقهبندی کرد؛ پیامهایی که مستقیماً دعوت به میز مذاکره نیست، اما با استفاده از فضاسازی مثبت، کاهش تنش روانی و بازتعریف تصویر طرف مقابل، مسیر را برای تعاملات بعدی هموار میسازند. نصری درباره اعلام خبر مذاکره از سوی ترامپ نیز میگوید: نمایش ترامپ حاوی سه پیام مهم بود. در ادامه گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با نصری را میخوانیم:
*** واکنش ویتکاف به توئیت عراقچی به چه معنا بود؟ وزیرخارجه علنا از آمریکا انتقاد کرده و نوشته بود که «ده سال پس از امضای برجام و هفت سال پس از ترک آن توسط آمریکا، هیچ مدرکی وجود ندارد که ایران تعهداتش را زیر پا گذاشته باشد.» و ویتکاف نوشت عالی! تحلیل شما از نظر دیپلماسی عمومی چیست؟ این تبادل پیام و پس از ساعتی حذف این پیام از سوی ویتکاف چه پیامی را مخابره کرد؟
واکنش ویتکاف به توییت دکتر عراقچی، یک اتفاق بیسابقه و جالب توجه در تاریخ روابط ایران و آمریکا بود که فناوری ارتباطات جدید آن را میسر کرد. این تبادل کوتاه، اما دقیق و معنادار، نشانهای از ظرفیتهای موجود برای اثرگذاری در عرصه دیپلماسی عمومی در دنیای امروز است. طرح منسجم، شفاف و مستند یک موضع از سوی دیپلمات ارشد ایران و برانگیختن واکنش یک مقام بلندپایه خارجی، حکایت از باز شدن روزنه جدیدی در حوزه دیپلماسی توسط امکانات ارتباطی نوین دارد.
اما در مورد محتوای پیام و تحلیل واکنش ویتکاف؛ به غیر از جملهای که به آن اشاره کردید، نکات مهمی دیگری نیز در توییت دکتر عراقچی مطرح شده بود که در مجموع «روایت» ایران از تجربه مذاکرات هستهای در ده سال گذشته را به تصویر میکشید؛ خروج یکجانبه آمریکا از برجام، پایبندی ایران به تعهدات خود، اذعان جامعه اطلاعاتی آمریکا - از جمله گزارش اخیر تالسی گابارد مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده (DNI) به غیرنظامی بودن فعالیتهای هستهای ایران، و در آخر رد قاطع «گزینه نظامی» به عنوان یک «راهحل»، یادآوری هزینه زیانبار ۷ تریلیون دلاری آمریکا در جنگهای منطقه، و اشاره به تجربه موفقیتآمیز راهکار دیپلماسی در گذشته، مطالبی بود که وزیر امور خارجه کشورمان در توییت خود نوشت.
تکواژه «عالی» (Great) که توسط ویتکاف در واکنش به مجموعه این گزارهها ارسال شد، بیانگر این است که شخص ویتکاف - و احیانا بخشی از ساختار سیاسی امروز آمریکا - اگرچه همه عناصر این روایت را قبول ندارد، اما این آمادگی را دارد که کلیت آن را به رسمیت بشناسد و منطق حاکم بر آن را بپذیرد. حذف این پیام پس از گذشت چند ساعت نیز یک بخش مهم از ماجراست. حذف پیام میتواند نشاندهنده حساسیتهایی در فضای سیاسی آمریکا باشد یا میتوان خود ترفندی باشد برای جلب توجه بیشتر، یا حتی یک شگرد مذاکراتی ایجاد نوعی ابهام و احساس عدم قطعیت در تحلیلگران و تصمیمگیران ایرانی.
در هر صورت، این اتفاق نشان میدهد که امروز شکافی در روایت رسمی غرب علیه ایران ایجاد شده که میتوان از آن در جهت منافع ملی بهرهبرداری کرد، و از ابزار جدید ارتباطی نیز در این راستا استفاده کرد.
*** آیا میتوان این تبادل پیام کوتاه را نوعی اطلاع رسانی برای آغاز مذاکره قلمداد کرد؟
در ادبیات دیپلماسی عمومی، چنین پیامهایی را میتوان در دسته "سیگنالهای نرم" (Soft Signals) طبقهبندی کرد؛ پیامهایی که مستقیماً دعوت به میز مذاکره نیست، اما با استفاده از فضاسازی مثبت، کاهش تنش روانی و بازتعریف تصویر طرف مقابل، مسیر را برای تعاملات بعدی هموار میسازند.
*** رسانههای اصولگرا و منتصب به پایداری خیلی روی کلمات مستقیم و غیر مستقیم مانور میدهند. چرا اصل موضوع به حاشیه رفته و حالا بحث و جدال بر سر این شده است که مذاکره مستقیم است یا غیرمستقیم؟
همانطور که دکتر عراقچی بهدرستی اشاره کردند، آنچه برای دستگاه دیپلماسی کشور اهمیت دارد، نه شکل مذاکرات - چه مستقیم و چه غیرمستقیم - بلکه «موثر» یا «غیرموثر» بودن آن در جهت تأمین منافع ملی و پاسخگویی به مطالبات مردم است. محور اصلی توجه، نتیجهای است که بتواند نیازهای کشور را بهدرستی برآورده سازد، نه قالب ظاهری گفتگوها.
تبدیل واژههایی مانند «مذاکره مستقیم» به خط قرمز سیاسی، صرفاً محدودیت ایجاد کردن و کاهش قدرت مانور دستگاه دیپلماسی خودمان است، چرا که سایر کشورها چنین محدودیتهایی برای خود تعریف نمیکنند.
*** از لحاظ دیپلماسی عمومی روندی که وزارت خارجه درباره اطلاع رسانی مذاکره در پیش گرفته را چطور ارزیابی میکنید؟ چراکه برخی معتقدند که اخبار اولیه را از دهان ترامپ میشنوند. نظر شما چیست؟
انتقاداتی که به وزارت خارجه وارد میشود مبنی بر اینکه چرا خبر مذاکرات ابتدا از طرف آمریکایی منتشر شده، به هیچ وجه واقعبینانه و منصفانه نیست. در سیاست خارجی، هر سخنی که از زبان مسئولین بیان میشود همزمان دو مخاطب دارد؛ افکار عمومی داخلی و طرفهای خارجی. بنابراین، سکوت یا زمانبندی دقیق در اطلاعرسانی نه از سر انفعال، بلکه بخشی از یک محاسبه هوشمندانه و راهبردی است.
با توجه به سابقه عهدشکنی دولت آمریکا در مذاکرات پیشین، منطقی و محتاطانه بود که دستگاه دیپلماسی کشورمان در اعلام رسمی خبر مذاکرات شتاب نکند، تا زمینه بهرهبرداری رسانهای یا تکذیب احتمالی از سوی طرف آمریکایی فراهم نشود.
*** در این باره ولی نصر در تازهترین تحلیل خود گفته است که اعلام علنی تمایل ترامپ به مذاکرات مستقیم، فضای تصمیمگیری ایران را محدود کرده است. او توضیح میدهد که اصرار ایران بر حفظ شکل غیرمستقیم مذاکرات، بیشتر برای پرهیز از نمایش تغییر موضع است، نه رد گفتوگو. نظر شما چیست؟
بعید به نظر میرسد که اعلام تمایل ترامپ به مذاکرات مستقیم با ایران با نیت تحقیر یا اعمال فشار برای تغییر موضع ایران انجام شده باشد. از سوی دیگر، اگر نهادهای تصمیمگیر در ایران به این جمعبندی برسند که مذاکره مستقیم میتواند مؤثرتر در خدمت منافع ملی باشد، بیتردید منطق و واقعگرایی را بر «حفظ ظاهر» ترجیح خواهند داد.
*** در دیدار اول ترامپ با نتانیاهو، رئیس جمهور آمریکا انجا هم در کنار نخست وزیر اسرائیل گفت که میخواهد با ایران مذاکره کند و میخواهد با پزشکیان ملاقات داشته باشد. در این دیدار اخیر هم در کنار نتانیاهو اعلام کرد مذاکره در جریان است و روز شنبه در سطح بالا و مستقیم انجام میشود. این مواضع را چه طور ارزیابی میکنید؟ چرا ترامپ در کنار دشمن شماره یک ایران این اخبار را بازگو میکند؟ چه پیامی برای افکار عمومی و رسانهها دارد؟
اظهارات ترامپ درباره تمایل به مذاکره با ایران در کنار نتانیاهو، حامل همان پیامهایی است که بارها به صراحت بیان کرده است. این نمایش رسانهای-سیاسی را میتوان حاوی سه پیام دانست: نخست، ترجیح ایالات متحده به حل مسئله از طریق مذاکره مستقیم با ایران. دوم، ایستادن آمریکا در کنار اسرائیل و هشدار ضمنی مبنی بر اینکه در صورت شکست گفتگوها، ممکن است سیاستهای پیشنهادی نتانیاهو در قبال ایران در دستور کار قرار گیرد؛ و سوم، نمایش اقتدار شخص ترامپ به عنوان چهره محوری در سیاست خارجی آمریکا. او با چنین نمایشی خود را مرجع اصلی تصمیمگیری نشان میدهد که نیازی به هیچگونه هماهنگی با دیگران - حتی نزدیکترین همپیمانان خود، ندارد؛ سیاستهای کلان را به تنهایی اعلام و سپس هدایت میکند.
*** در نهایت تحلیل شما از لحاظ دیپلماسی عمومی و تاثیر ان روی افکار عمومی و کنشگران سیاسی را چه طور ارزیابی میکنید؟ ایا این اقدامات هدفمند است و با یک روانشناسی سیاسی انجام میشود یا اینکه نه همان ذات قلدرمابانه ترامپ و خوشیفتگی او باعث میشود این نوع رفتار را داشته باشد و اینگونه همه را غافلگیر کند؟
شخصیت و روانشناسی ترامپ بدون شک در نوع مواجههاش با سیاست خارجی - و از موضوع ایران - نقش دارد، اما تقلیل دادن همه تصمیمگیریهای او صرفاً به عوامل روانشناختی، تحلیل درستی نیست. قطعاً محاسبات کوتاهمدت و درازمدت راهبردی، بکارگیری شگردهای مذاکراتی، استفاده از ظرفیتهای رسانهای و تلاش برای اثرگذاری بر افکار عمومی، همگی در شکلدهی به سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران نقش دارند. در مورد شخص دونالد ترامپ، قطعاً جنبههای نمایشی و غیرمتعارف پررنگتر است، اما اهداف سیاسی و راهبردی آمریکا، در تصمیمات او همچنان بر قوه خود باقیاند.