
«یوز یکی از گنجینهها و سرمایههای این سرزمین است. وقتی من یا مردم از تمام ایران و در شرایطی که همه ما میتوانستیم در کنار خانوادهمان باشیم، خودمان را با هزینه شخصی به این نقطه رساندیم، این پیام را به تمام کسانی که در سمتهای بالادستیاند و در تمام این سالها میتوانستند کاری انجام دهند ولی انجام ندادند، منتقل میکند که مردم ارزش این گونه را میدانند و درک میکنند و آنها هم باید به خودشان بیایند.»
این دومینبار است که پایش نوروزی جاده میامی اجرا میشود؛ طرحی که از ۲۷ اسفندماه سالی که گذشت آغاز شد و باتوجه به کمبود شدید محیطبان برای حفاظت از زیستگاه آخرین یوزهای ایرانی، اداره محیطزیست سمنان برای جذب داوطلب و پایش کریدور یوزپلنگ آسیایی در محدوده میامی تا کاهک فراخوان عمومی منتشر کرد. فراخوانی که افراد از گروههای سنی و حرفههای متفاوت را به پاسگاه عباسآباد کشاند.
به گزارش هم میهن، علی کشمیری از فعالان محیطزیستی خراسان رضوی است که در دو نوبت و بیش از ۱۰ شبانهروز در این پایش حضور داشته است. او از ارزش یوزها به خوبی آگاه است: «یوز یکی از گنجینهها و سرمایههای این سرزمین است. وقتی من یا مردم از تمام ایران و در شرایطی که همه ما میتوانستیم در کنار خانوادهمان باشیم، خودمان را با هزینه شخصی به این نقطه رساندیم، این پیام را به تمام کسانی که در سمتهای بالادستیاند و در تمام این سالها میتوانستند کاری انجام دهند ولی انجام ندادند، منتقل میکند که مردم ارزش این گونه را میدانند و درک میکنند و آنها هم باید به خودشان بیایند.» او میگوید، از دست ما مردم همین کار است که بر میآید ولی بالادستی که با یک امضاء میتواند بودجه لازم را تامین کند هم باید به وظیفه خود عمل کند و اعتبارات لازم را برای حفظ بقای بیشتر این گونه اختصاص دهد.
به گفته آقای کشمیری، امسال علاوه بر کسانی که دوستدار محیطزیست بودند، کسانی مشارکت کردند که اطلاعات حداقلی هم درباره یوزها و محیطزیست نداشتند اما مشخص بود که قلبشان برای این سرزمین میتپد: «کسانی را داشتیم که حتی نمیدانستند وقتی حیوانی دیدند چه عکسالعملی نشان دهند و تازه اینجا برخی اصول اولیه مواجهه با حیاتوحش را یاد گرفتند اما مردم ما همیشه نشان دادهاند که از دولتمردان یک قدم جلوتر هستند و این بهترین پیام برای بالادستیهاست که چه کار کنند تا حداقل فرصتهای باقیمانده نیز از دست نرود.»
کشمیری میگوید، باتوجه به تجربه قبلیای که دارد، مردم در سال جاری بیشتر از سال قبل در جاده رعایت میکردند و بعضی حتی نگه میداشتند، از ما تشکر میکردند و همراهی و همدلی خوبی هم برقرار بود. او معتقد است، حضور در این پایش یک کلاس آموزشی خوب بود و فضای گفتوگو و تبادل تجربه بین افراد با فرهنگها و اقوام مختلف نیز شکل گرفت.
آخرینبار یکماه پیش از عید نوروز بود که دو یوز بالغ توسط محیطبانها مشاهده شدند که یکی از آنها فراز (نر) و دیگری هیوا بود که جنسیت آن نامشخص است. محیطبانها میگویند، برای پایش منطقهای به این وسعت محیطبان بهاندازه کافی وجود ندارد. ازسویدیگر براساس اطلاعاتی که از یک منبع آگاه به دست آمد، حتی زمانی که یک اسپانسر خواست ۱۰میلیارد برای حفاظت از یوز در توران هزینه کند، اجازه این کار داده نشد. از این رقم تنها دوونیم میلیارد در سال ۱۴۰۱ صرف خرید دو ماشین فوتون شد و بقیه مبلغ اهدایی به این بهانه که هزینههای دیگری نیز وجود دارد، به توران اختصاص پیدا نکرد.
نصب تابلوهای راهنما در دو سمت جاده بهاندازه مقبولی اجرا شده است و بهمحض ورود به منطقه هم، پیامکی مبنی بر اینکه در این جاده با احتیاط رانندگی کنید، ارسال میشود؛ ولی این اقدامات هرچند مفیدند، اما کافی نیستند. هنوز بخشهای زیادی از جاده در شب دید کافی ندارند و فنسکشیها ناقص است، محیطزیست میگوید وزارت راه وظیفه فنس کشی را به عهده دارد و وزارت راه هم گردن نمیگیرد.
دوستداران محیطزیست در سالی که گذشت کارزاری راه انداختند و خواستار اجرای فوری فنسکشی جاده میامی-عباسآباد شدند، کارزاری که با نزدیک به ششهزار امضاء، تا ۲۹ اسفندماه ادامه داشت اما هنوز امیدی به اجرای کامل فنسکشی نیست، هرچند بر سر همین شیوه فنسکشی هم روایات متواتر است و پرابهام.
از شب سیزدهم فرودینماه جاده بسیار شلوغ میشود، محیطبانها ساعت گشت را افزایش دادهاند و محیطبانهای دیگری هم به تیم اضافه شدهاند؛ تصمیم بر این شده است که نیروهای داوطلب در مکانهایی که پاسگاه مشخص میکند، بایستند و ماشینهای سازمان در جاده حرکت کنند. در مسیر رسیدن به مکانی که برای ما مشخص شده است، آقای کشمیری داستانی از یکی از روستاهای خراسان تعریف میکند، داستانِ موشهایی که با یک باورِ غلط، روستایی را تصاحب کردند: «مردم روستای نجفآباد در خراسان معتقد بودند که اگر مار بکشند، ثواب دارد.
میگفتند چهار تا مار هم نباشد، مگر چه میشود تا اینکه یک روز اهالی روستا با هجوم موشها مواجه شدند و روستا طی سهروز در محاصره موشها قرار گرفت و اهالی مجبور به ترک خانههای خود شدند و این وضعیت تا سهماه ادامه داشت و اهالی پس از سهماه، خانه خود را از موشها پس گرفتند. کارشناسان بسیاری به منطقه رفتند تا دلیل هجوم موشها را بررسی کنند و درنهایت به این نتیجه رسیدند که ازبینبردن مارها منجر به هجوم موشها به روستا شد. بههمخوردن اکوسیستم یعنی همین کاری که اهالی روستای نجفآباد انجام دادند و حالا همین را تعمیم بدهید به یوزپلنگ که اگر نباشد، چه بلایی میتواند بر سر محیط میآید.»
احمد علیخانی، محیطبان سرخه است و در شب سیزدهم بهعنوان ناظر سازمان در جاده حضور دارد. او از مواردی میگوید که امیدوارکننده است، ازجمله تاثیر کاهش سرعت تردد در جاده که از ۱۱۰ کیلومتر به ۹۰ کیلومتر رسیده و الزاماتی که باید در این جاده حضور داشته باشد: «امسال شرایط خیلی خوب شده است.
من هفت سال در این پاسگاه خدمت کردم و شاهد تصادفهایی در این جاده بودم که خیلی خطرناک بودند، اما بعید میدانم در این مدتی که در پایش حضور داریم به تعداد انگشتهای دست هم تصادف رخ داده باشد. تغییرات در جاده طی سالهای گذشته، چشمگیر بوده است.» علیخانی معتقد است، اگر این شرایط ادامهدار باشد، هم در حفاظت یوز تاثیرگذار است، هم در کاهش تصادفات جادهای. او درباره حساسیت پارک ملی توران هم میگوید: «در استان سمنان همه مناطق حساسیت دارند اما پارک ملی توران بهدلیل حضور گونههای نادر از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است.»
محیطبان علیخانی مهمترین نیاز این مسیر را پل روگذر طبیعی میداند: «فنس یک ابزار است که به وسیله آن میخواهیم یوز را هدایت کنیم، اما پل روگذر بدون دستکاری مسیر حرکتی، فضای امنی را برای تردد یوزها ایجاد میکند.»
حالا تنها ۱۷ یوز در طبیعت توران باقی مانده است که هفت قلاده بالغ و مابقی تولهاند. فراز، فقه، هلیا، تلخاب، مهشاد، هیوا (جنسیت نامشخص) در طبیعت هستند و دلبر، ابریشم، آذر، توران و فیروز در فنس نگهداری میشوند؛ وسعت فنسهای نگهداری را سال گذشته به پنج هکتار افزایش دادهاند اما عملیات نگهداری در فنسها پس از تولد پیروز و دو توله دیگر هنوز منجر به زادآوری نشده است.
تلخاب چهار توله داشته که یکماه پیش با دوتای آنها مشاهده شد و سرنوشت دوتای دیگر مشخص نیست، مهشاد همچنان چهار توله خود را دارد و محیطبانها چشم انتظارند تا شاید تولدی دیگر در اردیبهشتماه به ثبت برسد. همه اقدامات در این مسیر نیمبند به اجرا رسیده است، فنس هست اما کافی نیست. روشنایی هست، اما اندک است. وسعت فنسها از تعداد چراغها بیشتر است درحالیکه محیطبانها میگویند به روشنایی بیشتر از فنس نیاز است و همه میدانند که با این مشارکتِ موقتی خطر را تنها برای مدتی کوتاه و شاید چند روز از یوزها دور میکنند.
یک گشتِ شبانه دیگر به پایان رسیده است، چراغهای چشمکزن روی سقف هر خودرو در چرخشاند و حرکت به سمت پاسگاه آغاز میشود. صدایی توی گوشها میپیچد: «ایکاش این روزها هیچ یوزپلنگی در جاده نبینم.»