bato-adv
bato-adv
ترامپ و بازگشت دکترین مونرو؛

آیا آمریکا به سیاست اشغالگری بازمی گردد؟

آیا آمریکا به سیاست اشغالگری بازمی گردد؟

سیاست‌های ترامپ نظم جهانی را متزلزل کرده و جایگاه آمریکا را به عنوان یک قدرت باثبات به خطر انداخته است. از توقف کمک به اوکراین و اعمال تعرفه بر متحدان تا تمایل به روسیه و ادعا‌های توسعه‌طلبانه، ترامپ رویکردی بی‌سابقه اتخاذ کرده است. اروپا در حال تجدیدنظر در امنیت خود است و سیاست‌های نئو-مرکانتیلیستی و امپریالیستی او، جهان را به سمت بی‌ثباتی و احتمالاً یک بحران بین‌المللی جدید سوق می‌دهد.

تاریخ انتشار: ۱۸:۳۰ - ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

آیا آمریکا به سیاست اشغالگری بازمی گردد؟

فرارو– یاروسلاو تروفیموف (Yaroslav Trofimov) خبرنگار و دبیر ارشد روزنامه وال استریت ژورنال

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال، هشت دهه تسلط آمریکا به‌عنوان قدرتمندترین کشور جهان؛ هژمونی‌ای که نه‌تنها توانست شرکای مشتاق را جذب کند، بلکه نسبتاً خیرخواه هم به نظر می‌رسید، بر دو ابتکار کلیدی استوار بود که در واکنش به آشفتگی‌های جنگ جهانی دوم پدید آمدند. ابتکار نخست، کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴ بود. این کنفرانس با وضع چارچوبی برای تجارت آزاد و کاهش تعرفه‌ها، بنیان شکوفایی اقتصادی بی‌سابقه‌ای در جهان غرب را گذاشت. دومین گام بزرگ، پنج سال بعد، رهبری تشکیل ناتو بود؛ ائتلافی که با تضمین امنیت اروپا و کمک به پیروزی در جنگ سرد، ثباتی نسبی و طولانی‌مدت را در قاره اروپا برقرار کرد.

نظم جهانی که ترامپ آن را قربانی می‌کند!

دین آچسون، مشاور برجسته رؤسای‌جمهور روزولت و ترومن در دوران شکل‌گیری نظم جهانی پس از جنگ دوم چنین نوشت: برای ساختن یک نظم جدید از دل هرج‌ومرج و ویرانی‌های جنگ، ایالات متحده باید «تلاشی خلاقانه و بی‌سابقه در تاریخ» انجام دهد؛ تلاشی که حتی فراتر از اقدامات دوران جنگ باشد. آچسون، که در دهه ۱۹۳۰ وارد سیاست شد و به‌عنوان یک مخالف جدی انزواگراییِ جنبش «اول آمریکا» شناخته می‌شد، بعداً این تجربه را در کتاب خاطرات خود با عنوان «حاضر در آفرینش» به اشتراک گذاشت.

اما امروز، این میراث باورنکردنی در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ با سرعتی حیرت‌انگیز در حال فروپاشی است. واشنگتن با اعمال تعرفه‌های تنبیهی به نزدیک‌ترین متحدان خود فشار آورده، کمک‌های نظامی به اوکراین را ناگهان متوقف کرده و برخی از برنامه‌های کمک خارجی را نیز مسدود کرده است. در عین حال، چرخش چشمگیر سیاست‌های ژئوپلیتیکی دولت ترامپ به سمت روسیه اقتدارگرا، چشم‌اندازی از بازآرایی گسترده روابط بین‌الملل را رقم زده است؛ چشم‌اندازی که در تضاد آشکار با ارزش‌ها و اصول بنیادین نظم لیبرال بین‌المللی قرار دارد.

آمریکا دیگر پلیس جهان نیست؟ ترامپ متحدان را رها و به سمت پوتین متمایل می‌شود!

دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود در کنگره با لحنی قاطع اعلام کرد: «ما دهه‌ها توسط تقریباً هر کشوری در زمین مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌ایم و اجازه نخواهیم داد این اتفاق بار دیگر بیفتد.» او بر بازپس‌گیری حاکمیت ملی تاکید کرد و این پیام را ارسال کرد که آمریکا دیگر قصد ندارد نقش سنتی خود را در نظم جهانی ادامه دهد. این اظهارات، همراه با اقدامات سیاست خارجی دولت او، موجی از نگرانی را میان متحدان دیرینه واشنگتن به راه انداخته است. بسیاری از کشور‌های دموکراتیک که زمانی روی حمایت آمریکا حساب می‌کردند، اکنون با این واقعیت رو‌به‌رو هستند که ایالات متحده ممکن است دیگر هم‌پیمان قابل اعتمادی نباشد و شاید حتی به تهدیدی برای امنیت آنها تبدیل شود.

ایوان بیکر، قانون‌گذار برجسته کانادایی، این نگرانی‌ها را به‌روشنی بیان کرده است. او که نظراتش به‌سرعت در میان سیاست‌مداران اروپایی نیز پذیرفته شده، گفته است: «ایالات متحده از ایستادن در کنار دموکراسی‌هایی مثل کانادا، فرانسه و ژاپن فاصله گرفته و اکنون در کنار ولادیمیر پوتین ایستاده است. مردم کشور‌های آزاد در سراسر جهان باید بسیار نگران باشند.»

دونالد ترامپ که در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش با کانادا توافق تجارت آزاد را به امضا رسانده بود، بعد‌ها تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر واردات از این کشور اعمال کرد، هرچند بخش قابل توجهی از آنها به‌طور موقت برداشته شد. اما اکنون او گامی فراتر رفته و خواستار کنار گذاشتن استقلال کانادا و پیوستن این کشور به‌عنوان پنجاه‌ویکمین ایالت آمریکا شده است. این موضع، به سرعت با واکنش‌های تند کانادایی‌ها مواجه شد. ایوان بیکر، نماینده برجسته پارلمان کانادا در واکنش به این اظهارات گفت: «ترامپ با زیر سؤال بردن حاکمیت ما و تلاش برای نابود کردن اقتصادمان، مستقیماً از نقشه بازی پوتین استفاده می‌کند.»

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در یک سخنرانی تاریخی خطاب به ملت خود، از لزوم بازآرایی گسترده نظامی اروپا سخن گفت و تأکید کرد که این قاره دیگر نمی‌تواند آینده‌اش را به واشنگتن یا مسکو بسپارد. او هشدار داد که اروپا باید برای جهانی آماده شود که ایالات متحده دیگر نقش تضمین‌کننده صلح و امنیت را در آن بازی نکند. مکرون در این سخنرانی دراماتیک اعلام کرد: «ما وارد دوره‌ای جدید شده‌ایم. نسل ما دیگر از مزایای صلح بهره‌مند نخواهد بود. این که آیا فرزندان ما در آینده خواهند توانست از تعهدات ما بهره ببرند، به اقدامات امروز ما وابسته است.»

ترامپ و دکترین دوم مونرو؛ آیا آمریکا به سیاست اشغالگری بازمی‌گردد؟

در نخستین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، نگرانی‌های مشابهی میان متحدان ناتو وجود داشت، اما در پایان آن دوره، ائتلاف ناتو قوی‌تر و روسیه نسبتاً ضعیف‌تر به نظر می‌رسید. متیو کرونینگ، مدیر ارشد مرکز اسکوکرافت در شورای آتلانتیک در این خصوص گفت: «مردم بیش از حد بر سخنان و نماد‌ها تمرکز می‌کنند و از نتایج بنیادی غافل هستند. اگر طی شش تا هجده ماه آینده متحدان ناتو هزینه بیشتری را متقبل شوند و در اوکراین آتش‌بسی برقرار گردد، می‌توانم بگویم که نسبت به وضعیت کنونی در موقعیت بهتری قرار خواهیم گرفت.»

با این حال، تحولات اخیر چشم‌انداز این پیش‌بینی را پیچیده‌تر کرده است. دولت ترامپ این هفته تصمیم به قطع کمک‌های نظامی و اطلاعات حیاتی به اوکراین گرفت. رئیس‌جمهور همچنین تهدید کرد که در صورت خودداری روسیه از شرکت در مذاکرات، تحریم‌ها و تعرفه‌های بیشتری علیه این کشور اعمال خواهد کرد. این تهدید‌ها در حالی مطرح شده است که حجم تجارت فعلی روسیه با ایالات متحده بسیار ناچیز است.

در نخستین دوره ریاست‌جمهوری خود، دونالد ترامپ مکرراً ارزش اتحاد‌ها و تجارت آزاد را زیر سؤال برد، از رهبران اقتدارگرا ستایش کرد و به دموکراسی‌های دیگر به‌ویژه در اروپا بی‌احترامی نشان داد. اما در دومین دوره، نبود مخالفت جدی در کنگره یا درون دولت، این رویکرد‌ها را با شدتی بی‌سابقه تقویت کرده است.

عنصر جدید و بی‌ثبات‌کننده‌ای نیز به این معادله افزوده شده است: ادعا‌های توسعه‌طلبانه بر اراضی خارجی نظیر کانادا، گرینلند، کانال پاناما و حتی نوار غزه. مایکل فولیلاو، مدیر اجرایی اندیشکده لووی در استرالیا در این‌باره اظهار داشت: «در دوره اول، ترامپ بر این باور بود که آمریکا بازیچه‌ای در دست دیگران بوده است. پاسخ او به این تصور، عقب‌نشینی بود. در دوره دوم، همان اعتقاد او را به سوی توسعه‌طلبی سوق داده است. حالا ترامپ قلمرو بیشتر می‌خواهد و برای دستیابی به آن، آماده است به زور متوسل شود.» این سیاست‌ها در میان مقامات دولت ترامپ اغلب با عنوان «دکترین دوم مونرو» شناخته می‌شود.

از نئو-مرکانتیلیسم تا امپریالیسم؛ ترامپ جهان را به کدام مسیر می‌برد؟

اگرچه دونالد ترامپ مدعی است که بازنگری‌های رادیکال او در اجماع‌های سیاست خارجی نسل‌های گذشته به‌منظور برقراری صلح جهانی صورت می‌گیرد، اما ترکیب سیاست‌های نئو-مرکانتیلیستی او با نگرش‌های امپریالیستی قرن نوزدهم، جهان را به سمت یک بحران جدید سوق می‌دهد. اولین فارکاس، مدیر اجرایی مؤسسه مک‌کین و معاون پیشین وزیر دفاع در امور روسیه هشدار داده است: «هر دو جنبه سیاست خارجی او چه در حوزه امنیتی و چه در بخش تجاری و اقتصادی خطرات بزرگی را نه‌فقط برای ایالات متحده، بلکه برای کل جهان به همراه دارد. ما با اقداماتی روبه‌رو هستیم که می‌توانند بذر یک جنگ جهانی بالقوه را بکارند.»

یک نظرسنجی اخیر که توسط «CBS-YouGov» انجام شده، نشان می‌دهد که ۵۲٪ از آمریکایی‌ها همچنان از اوکراین حمایت می‌کنند، در حالی که تنها ۴٪ از روسیه حمایت می‌کنند. همچنین ۵۹٪ از جمهوری‌خواهان، روسیه را یا به‌عنوان یک قدرت متخاصم می‌بینند. در همین حال، نظرسنجی دیگری از رویترز-ایپسوس نشان می‌دهد که ۵۰٪ از آمریکایی‌ها با سیاست‌های خارجی ترامپ مخالف‌اند، در حالی که تنها ۳۷٪ از آن حمایت می‌کنند. این رقم، کاهشی ۱۵ درصدی نسبت به ژانویه را نشان می‌دهد و حاکی از افت چشمگیر رضایت عمومی از این رویکرد است.

در طول هشت دهه گذشته، آمریکا همیشه یک قدرت جهانی خیرخواه نبوده است. این کشور گاهی از کودتا‌ها و رژیم‌های دیکتاتوری حمایت کرده و در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد و آن را اشغال نمود. با این حال برای بیش از یک قرن، ایالات متحده هرگز به دنبال تصاحب دائمی اراضی سایر کشور‌ها نبوده است. در رقابت جهانی با رقبای اقتدارگرا، آمریکا به‌عنوان مدافع حقوق بشر و ارزش‌های دموکراتیک شناخته شده است. تحت هدایت این کشور، این ارزش‌ها در بسیاری از نقاط جهان به‌ویژه در کشور‌هایی که در سال ۱۹۴۵ شکست خوردند، ریشه دوانده‌اند. اما در سال‌های اخیر، اقدامات سیاست خارجی دولت ترامپ این میراث را به شدت خدشه‌دار کرده است. جنگ‌های تجاری، تحقیر ولودیمیر زلنسکی، تهدید‌ها علیه کشور‌هایی مانند کانادا، پاناما و دانمارک و به حاشیه راندن متحدان اروپایی، جایگاه اخلاقی و اعتبار بین‌المللی آمریکا را تضعیف کرده‌اند.

وقتی ترامپ و پوتین اروپا را مجبور به استقلال می‌کنند!

در جهانی که آمریکا دیگر به‌عنوان یک متحد راهبردی شناخته نمی‌شود و به یک بازیگر فرصت‌طلب تبدیل شده است، تغییر در توازن قدرت ظاهراً گریزناپذیر به نظر می‌رسد. کشور‌های اروپایی که تاکنون به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری و منبع اصلی سرمایه‌گذاری خارجی ایالات متحده عمل کرده‌اند، امیدوار بودند که پیوند فراآتلانتیکی که بیش از هشت دهه دوام آورده، همچنان حفظ شود. اما رویکرد ترامپ در حمایت از مواضع روسیه در مورد اوکراین، این توهم را کاملاً از بین برده است. ولفگانگ ایشینگر، سفیر پیشین آلمان در واشنگتن این وضعیت را چنین توصیف می‌کند: «ما قبلاً با هشدار‌های بیدارباش مواجه بودیم، اما در روز‌های اخیر یک شوک الکتریکی دریافت کردیم.»

فرانسه، با تکیه بر توان هسته‌ای مستقل خود، از سال‌ها پیش رویکردی متفاوت اتخاذ کرده است. این استراتژی ریشه در تجربیات تاریخی دارد؛ از جمله آنچه پاریس و لندن به‌عنوان «خیانت آمریکا» در بحران سوئز ۱۹۵۶ می‌دانند. اما در مقابل، کشور‌هایی مانند لهستان و جمهوری چک که استقلال خود را مدیون سیاست‌های ایالات متحده در دوران رونالد ریگان می‌دانند، تاکنون با باور عمیقی به قدرت و پایداری حمایت واشنگتن زندگی کرده‌اند.

ولفگانگ ایشینگر معتقد است که اتحادیه اروپا، در قالب ۲۷ عضو کنونی، قادر نیست به یک بازیگر امنیتی تأثیرگذار تبدیل شود. او بر این باور است که ساختار فعلی اتحادیه، به‌ویژه با حضور کشور‌هایی مانند مجارستان که مخالفت‌های علنی با اوکراین دارند و به نوعی با ترامپ همسو به نظر می‌رسند، برای برعهده گرفتن نقش‌های امنیتی کافی نیست. ایشینگر پیشنهاد می‌دهد که اروپا نیازمند تغییرات ساختاری جدی است. به گفته او، بهترین راه‌حل ایجاد یک اتحادیه دفاعی جدید است؛ ساختاری که نه‌تنها اعضای اتحادیه اروپا، بلکه کشور‌هایی مانند بریتانیا و نروژ را نیز در بر بگیرد.

ادموند استرینگر، بازنشسته نیروی هوایی بریتانیا ایده‌ای را مطرح کرده است که می‌تواند نظم امنیتی اروپا را متحول کند: یک «اتحاد آتلانتیک شرقی» که احتمالاً کانادا را نیز در بر گیرد و در طول زمان جایگزین ناتو شود. استرینگر تأکید کرد: «اروپا فرصت کوتاهی دارد تا با چالش‌هایی که پوتین و ترامپ به وجود آورده‌اند، مقابله کند. اکنون زمان آن است که قدرت بالقوه خود را بسیج کرده، معماری امنیتی خود را به دست گیرد وگرنه تنها به یک تابع تبدیل خواهد شد.»

فریدریش مرتس، صدراعظم جدید آماده است تا هفته آینده تغییرات گسترده‌ای را در سیاست امنیتی این کشور اعلام کند. این تغییرات شامل اصلاحات قانون اساسی خواهد بود که محدودیت‌های بدهی عمومی را کاهش می‌دهد و به برلین اجازه می‌دهد صد‌ها میلیارد یورو برای خرید تجهیزات نظامی هزینه کند. در حال حاضر، تقریباً دو سوم هزینه‌های نظامی اروپا به شرکت‌های دفاعی آمریکایی اختصاص دارد؛ پیوندی حیاتی که همواره به‌عنوان یکی از ستون‌های اتحاد فراآتلانتیک عمل کرده است.

اروپا برای روز‌های بدون واشنگتن آماده می‌شود!

قطع ناگهانی کمک‌های نظامی ترامپ به اوکراین، کشوری که رهبران اروپایی آن را خط مقدم امنیت کل قاره می‌دانند، احتمالاً کشور‌های اروپایی را وادار خواهد کرد تا سامانه‌های تسلیحاتی خود را به‌گونه‌ای اولویت‌بندی کنند که وابستگی کمتری به تصمیمات واشنگتن داشته باشند. تورستن بنر، مدیر مؤسسه جهانی سیاست عمومی در برلین، در این‌باره گفت: «ما همیشه بر اصل امید به بهترین‌ها عمل کرده‌ایم، اما اکنون بالاخره به سمت آماده شدن برای بدترین حالت حرکت می‌کنیم؛ یعنی اینکه آمریکا به یک قدرت آشکارا خصمانه تبدیل شود که با روسیه همسو است. آیا خیلی دیر شده؟ باید ببینیم، اما قطعاً در پایان بازی هستیم.»

پر بحث ترین
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین