هم میهن نوشت: هیچیک از اقدامات دولت پزشکیان را فارغ از شعار متمایزکننده آن یعنی «وفاق» نمیتوان نقد و داوری کرد. درباره این شعار هم باید به تفسیرها و رویکردهای اصلی خودش در دوران انتخابات ارجاع داد. هر کسی آزاد است با آنها موافق باشد یا نباشد؛ ولی حق ندارد تعریفی از این شعار را به دست دهد که مغایر با برداشتهایی گوینده آن است. هر کس میتواند بگوید که این دولت با این شعار موفق نخواهد شد؛ ولی این را نمیتواند مجوزی برای تغییر معنای شعار دولت بداند.
از نظر مردم، محتوای وعدههای پزشکیان مسئله اصلی بود و وی نیز معتقد است که همچنان به این وعدهها پایبند است. ولی پزشکیان اجرایی کردن شعارهای محتوایی خود را به لحاظ روشی مقید به سیاست وفاق کرده بود. به عبارت دیگر، این مرز روشن و متمایزکننده دولت او با دولتهای اصلاحات و اعتدال است. تاکیدش بر آینده و تفاهم و بهکارگیری همه نیروهای همسو با اهداف اعلامی اوست.
اتفاقاً این موضوعی بود که آن را بارها در زمان انتخابات مطرح کرد؛ ولی ظاهراً برخی از دوستان اصلاحطلب چندان آمادگی شنیدن آن را نداشتند. تصور بسیاری از فعالان انتخاباتی این بود که ما پای نامزدی پزشکیان آمدیم و در ستادهای انتخاباتی او فعالانه مشارکت کردیم، پس منطقاً باید مناصب هم نصیب ما شود. شاید هم واقعاً این افراد لایقترین باشند، ولی درست یا نادرست تصور پزشکیان این نبود و این را همیشه تکرار میکرد.
بنابراین، پس از انتصابات مغایر با این انتظارات، ازاینسو و آنسو پرونده برخی از منصوبین جدید را از کشوی تاریخی درآورده و معتقدند که آنان چنین و چنان هستند. پس نباید در مصادر امور قرار گیرند. البته برخی از انتصابات قابل نقد است، چه آنهایی که اصلاحطلب هستند و چه آنانی که میانه یا در جریان سیاسی دیگر هستند. اتفاقاً در انتصابات از اصلاحطلبان نیز افرادی هستند که واقعاً شایسته نقد هستند و نباید منصوب میشدند.
ولی اگر از منظر ضرورت وجود حداقل صلاحیتها بگذریم انتصابات این دولت از بسیاری جهات خطوطی را رد کرده است که بدون تردید در دولت اصلاحات و اعتدال یا نخواستند یا نتوانستند از این خطوط عبور کنند. آخرین آن آقای عبدالکریم حسینزاده نماینده مجلس است که بهعنوان معاون رئیسجمهور به عضویت کابینه در میآید یا استانداران کردستان و سیستانوبلوچستان و خوزستان یا خانمهای وزیر یا عضو هیئت دولت یا در سطوح پایینتر هم شاهد این انتصابات هستیم. به همین دلیل، توصیه میشود که نقدها درباره انتصابات با رویکرد سهمخواهی و مشارکت در انتخابات انجام نشود.
تاکید را بر تحقق وعدههای محتوایی باید گذاشت. وعدههایی که در نهایت باید به رشد بیشتر اقتصاد و کاهش نابرابری و افزایش عدالت و امید به آینده منجر شود. رفع فیلترینگ و مسئله برخورد تندروها با زنان، مسئله گزینشها یا سیاست خارجی و سیاست رسانهای و مبارزه سیاستی با فساد، همه مهم هستند؛ ولی هدف اصلی پزشکیان تحقق آنها در قالب وفاق و جلب موافقت همه ارکان حکومت است؛ موافقتی که به وفاق پایدار میان حکومت و مردم ختم خواهد شد؛ درغیراینصورت، دوباره بازگشت به عقب و شکست سختی برای فرایند سیاسی ایران خواهد بود.
شاید بتوان بهنحوی و با سرعت فیلترینگ را حل کرد؛ ولی درهرحال، پایداری آن مهم است. پزشکیان شرط موفقیت و پایداری این تغییرات را وفاق میداند؛ ولی او میکوشد که میان «وفاق درونساختاری» و «وفاق با جامعه و مردم»، تلفیقی ظریف ایجاد کند. طرفداران اصلاحات و توسعه کشور نباید جزء مجموعهای باشند که با سهمخواهیهای فاقد منطق این ذهنیت را تخریب کنند.
تقلیل و مشروط کردن موفقیت سیاسی به انتصاب این و آن بهویژه مشارکتکنندگان در انتخابات، اشتباه مهلکی است که در گذشته دوبار انجام شده و تکرار آن در بار سوم پذیرفتنی نیست. آیا این نکات به این معنی است که اقدامات دولت و پزشکیان خالی از اشکال است؟ قطعاً چنین نیست. زیرا هنوز نتوانسته است نظری قاطع و روشن در مورد مسائل اساسی که قول انجامش را داده، اظهار دارد.
شاید در بیان آنها ملاحظاتی داشته باشد؛ ولی قدر مسلم این است که همین ملاحظات موجب کاهش امید در جامعه میشود. از سوی دیگر، رئیسجمهور و کابینه گویی که در مقام تبیین دستاوردهای انتصابات خود نیستند. یا قادر به توجیه طرفداران خود در مورد رویکرد وفاق و مصادیق انتصابات آن نیستند. در واقع، بزرگترین ضعف این دولت در نداشتن ارتباط کافی و موثر با بدنه طرفدار خود است.