دهه ۲۰۰۰ دوره شکنجههای جنسی و خونریزی فراوان، و همچنین شاهکارهایی در زیرژانر ویدیو پیدا شده، بازسازی آثار ژاپنی، فیلمهای باکیفیت کمهزینه، و فرنچایزهای بزرگ در ژانر وحشت بود.
به گزارش روزیاتو، فیلمهای زامبی محور، داستانهای ارواح، همراه با داستانهایی که جنبههای تاریک اینترنت و فناوری را بررسی میکردند، در این دهه محبوب بودند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ترسناکترین فیلمهای ژانر وحشت در دهه ۲۰۰۰ آشنا کنیم. لازم به ذکر است که شاید این فیلمها لزوماً فیلمهای بی نقصی نباشند، اما از نظر ایجاد ترس، جامپ اسکرها، تصاویر آزار دهنده و فضای ناخوشایند چیزهای زیادی برای ارائه کردند.
۱۰- The Others (۲۰۰۱)
۹- Orphan (۲۰۰۹)
۸- The Ring (۲۰۰۲)
۷- The Descent (۲۰۰۵)
۶- Paranormal Activity (۲۰۰۷)
۵- The Orphanag (۲۰۰۷)
۴- The Grudge (۲۰۰۴)
۳- REC (۲۰۰۷)
۲- Martyrs (۲۰۰۸)
۱- Saw (۲۰۰۴)
«مزاحمان میروند، اما دیگران خواهند آمد». در دیگران، نیکول کیدمن در نقش گریس، زنی که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم با دو فرزند حساس به نور خود در یک عمارت دورافتاده زندگی میکند، نقش اصلی این فیلم ترسناک را بازی میکند. خانه برای محافظت از بچهها در تاریکی نگه داشته میشود، اما وقتی اتفاقات عجیب و صداهای غیرقابل توضیح تشدید میشود، گریس رفته رفته به این باور میرسد که خانه اش تسخیر شده است. از اینجا، کارگردان، آلخاندرو آمنابار، به طرز ماهرانهای فضایی از ترس را ایجاد میکند، و به جای خشونت یا زهره ترک کردن بر روی تعلیق و تنش روانی تمرکز میکند.
برخی از افشاگریهای پرده سوم فیلم، به دوران کلاسیک ژانر وحشت باز میگردد، اما در مجموع، The Others یک فیلم ترسناک هوشمندانه و باشکوه است که به راحتی در میان بهترین و فراموشنشدنیترین فیلمهای ژانر فرعی خانه جن زده تاکنون قرار میگیرد. فیلمبرداری خیرهکننده و موسیقی خاطرهانگیز در اینجا در اوج قرار دارند. بازی کنترل شده کیدمن نیز نقش مهمی در کیفیت فیلم دارد، چیزی که گریس را به شخصیتی قابل باور و نه یک شخصیت کلیشهای تبدیل میکند. در نتیجه، The Others با فروش ۲۱۰ میلیون دلاری در سراسر جهان در مقابل بودجه ۱۷ میلیون دلاری اش، یک فیلم موفق از لحاظ تجاری نیز بود.
«فکر نمیکنم مامان خیلی منو دوست داشته باشه». این فیلم ترسناک روانشناختی روی زن و شوهری به نامهای کیت (ورا فارمیگا) و جان (پیتر سارشگارد) متمرکز است که پس از مرگ کودک متولد نشده شان، دختری نه ساله به نام استر (ایزابل فورمن) را به فرزندی قبول میکنند. استر در ابتدا شیرین و باهوش به نظر میرسد، اما با رخ دادن رویدادهای خشونت آمیز مکرر، کیت آرام آرام به این باور میرسد که این دختر آنطور که به نظر میرسد، نیست. در شرایطی که گذشته تاریک استر و ماهیت واقعی او فاش میشود، تنش به اوج خود میرسد.
فیلم ترسناک یتیم از قویترین برداشتها از مفهوم «کودک شیطانی» است، تا حد زیادی به دلیل بازی واقع گرایانه و به شدت ترسناکِ فورمن، که در آن زمان فقط ۱۲ سال داشت، نقش آِفرینی که شخصیت دیمین در فیلم مشابه The Omen در مقابل آن بسیار مهربان جلوه میکند. فیلمنامه نیز هوشمندانه است، در شرایطی که استر از تاکتیکهای روانشناختی بیشتر از خشونت برای تضعیف رابطهی کیت و جان استفاده میکند و زخمهایی که از قبل وجود داشت را تحریک مینماید. رویکرد حیلهگرانه استر او را واقعگرایانهتر (و بسیار ترسناکتر) از «کودک شیطانی» فیلم اورجینالِ The Bad Seed میکند که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد.
“نمی توانم تصور کنم که اینطور تنه در ته چاه گیر افتاده باشم. چقدر میتوانی زنده بمانی؟ ” اگرچه به اندازه نسخه اورجینال ژاپنی متفکرانه نیست، بازسازی آمریکایی فیلم حلقه مطمئناً فیلم خوبی است. نائومی واتس در نقش روزنامهنگاری به نام ریچل کلر رهبری روایت فیلم را بر عهده دارد، زنی که یک نوار ویدئویی به ظاهر نفرین شده را بررسی کرده و گذشته تاریکی را که با روحی انتقامجو به نام سامارا مرتبط است، فاش میسازد. هر کس این ویدیو را تماشا کند یک هفته بعد خواهد مرد.
با نگاهی به گذشته، فیلم کمی بیش از حد طولانی است و مشکلاتی در ریتم دارد، اما سکانسهای ترسناک فیلم بسیار قوی بوده و تصویرسازیها اغلب آزاردهنده هستند. این یک فیلم قوی است که به طور موثری اصول فیلم اورجینال ژاپنی را برای مخاطبان عامتر ترجمه میکند. حلقه به عنوان اولین بازخوانی آمریکایی از یک فیلم ترسناک ژاپنی عمل کرد و موفقیت تجاری عظیم آن (با ۲۴۹ میلیون دلار فروش) راه را برای بازسازیهای دیگری مانند The Grudge، Dark Water و The Eye هموار کرد. این فیلم همچنین احتمالاً نمادینترین صحنه ترسناک دهه ۲۰۰۰ را در خود دارد، جایی که سامارا از تلویزیون بیرون میآید و میلیونها نفر را وحشت زده کرده و عصر جدیدی را برای ترسهای ماوراء الطبیعی آغاز میکند.
این پایین یه چیزی هست. فیلم ترسناک نزول یک فیلم کلاستروفوبیک درباره گروهی از زنان غارنورد است که یک سفر زیرزمینی آنها به کابوسی بی پایان تبدیل میشود. آنها در یک سیستم غاری ناشناخته به دام میافتند و بدتر از آن، متوجه میشوند که آنجا تنها نیستند. در تونلها موجودات ترسناک و گوشتخواری حضور دارند که در تاریکی شروع به شکار آنها میکنند.
The Descent عناصر اسلشر، موجودات ترسناک، و عناصر ترسناک روانشناختی را در فضای بدیع غار با هم ترکیب میکند. در واقع، غارهای ترسناک فیلم به اندازه هیولاهایی که در درون آنها زندگی میکنند، دشمن و تهدیدآمیز هستند. کارگردان، نیل مارشال، کار بسیار خوبی در پیدا کردن مکان روایت داستان به منظور ایجاد حداکثر تنش انجام میدهد و فضایی تهدیدآمیز، خفقانآور و مهمتر از همه ناامیدکننده ایجاد میکند. طراحی موجودات غارنشین نیز به شدت ترسناک است و هیولاهای داستان شبیه غارنشینانی هستند که با خفاشها ترکیب شده و به دندانهایی شبیه دندان کوسه مجهز هستند. به عنوان یک فیلم ترسناک بی نقص با بودجه اندک، The Descent بسیار برتر از فیلمهای دیگر در حد و اندازه خود ظاهر شده و از زمان انتشار توسط چندین نشریه به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ترسناک دهه ۲۰۰۰ رده بندی شده است.
تو به من قول دادی که با این چیزها درگیر نمیشی. وقتی صحبت از فیلمهای ترسناکی میشود که بودجههای اندک را به وحشت واقعی تبدیل میکنند و سود هنگفتی را در باکس آفیس به دست میآورند، به سختی میتوان از فیلم Paranormal Activity که گفته میشود سودآورترین فیلم تمام دوران است، سخن نگفت. این فیلم ترسناک با تکنولوژی ساده که با بودجه کلی فقط ۲۱۵و۰۰۰ دلار ساخته شد، ۱۹۳ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
این یک فیلم مینیمالیستی در مورد کتی (کتی فیثرستون) و میکا (میکا اسلوت)، زوج جوانی است که دوربینهایی را در خانهشان کار میگذارند تا رویدادهای ماوراء الطبیعه نگرانکنندهای را که فکر میکنند در اطرافشان اتفاق میافتد، ثبت کنند. چیزی که به عنوان اتفاقات آزار دهنده جزئی شروع میشود، به زودی به اتفاقاتی هولناک تبدیل میشود، در حالی که این موجودیت شیطانی تهاجمیتر میشود.
کارگردان فیلم، اورن پلی، با تنش ویرانگر و وحشتی تقریبا غیرقابل تحمل از سکوت و انتظار، از بودجه اندک خود نهایت استفاده را میبرد. ظاهر یک پروژه کمهزینه در این فیلم به طرز شگفتآوری قدرت ترساندن داستان و فضای آن را افزایش میدهد، و سبک نیشدار آن، وحشت زایی آن را ده برابر میکند. در این فرآیند، فعالیت ماوراء الطبیعه از الگوی فیلم پروژه جادوگر بلر برای یک دهه جدید استفاده میکند.
تاریکی در حال تشکیل یک دایره در اطراف شما است و به شما نزدیک میشود. این فیلم ترسناک اسپانیایی، داستان لورا (بلن روئدا) را دنبال میکند که به یتیمخانهای باز میگردد که در آن بزرگ شده و اکنون رها شده است، در حالی که انتظار میرود این یتیم خانه به عنوان خانهای برای کودکان ناتوان بازگشایی شود. مدت کوتاهی پس از این نقل مکان، پسرش سیمون (راجر پرینسپ) شروع به برقراری ارتباط با دوستان نامرئی میکند و زمانی که به طور مرموزی ناپدید میشود، لورا مجبور میشود با اسرار تاریک یتیم خانه روبرو شود.
یتیم خانه به لطف هسته عاطفی قوی خود، ترکیب عناصر سنتی داستان ارواح با درام انسانی قدرتمند، که الهامی از برخی از فیلمهای گیلرمو دل تورو، یکی از تهیه کنندگان فیلم است، فیلمی متمایز در ژانر وحشت است. کارگردان فیلم، جیای بایونا (که بعداً کارگردانی دو قسمت اول سریال حلقههای قدرت را بر عهده گرفت) رویکردی پُر جزییاتتر و کنترل شدهتر دارد و معمولاً به جای به تصویر کشیدن دقیق، در لفافه به چیزها اشاره میکند.
تمرکز او بر روی تعلیق و درام است تا جامپ اسکر، دستور کاری که در اینجا به خوبی کار میکند و لحظات واقعاً وحشتناکی را بدون هیچگونه افراط و تفریط ایجاد مینماید، موضوعی که باعث میشود یتیمخانه یکی از قویترین و باکیفیتترین فیلمهای ترسناک دهه ۲۰۰۰ باشد.
وقتی کسی در چنگال یک خشم قدرتمند گرفتار شود، نفرین متولد میشود. کارگردان تاکاشی شیمیزو بازسازی فیلم خودش با عنوان Ju-On: The Grudge در سال ۲۰۰۲ را بر عهده داشت. حضور او توضیح میدهد که چرا با وجود نقصهایی که در فیلمنامه استفان سوسکو وجود داشت و چند بازیگر که گهگاه دچار اشتباه میشدند، این فیلم به خوبی نسخه اورجینال ژاپنی ظاهر شد. مانند حلقه، این فیلم نیز بر روحی نفرین شده و انتقام جو تمرکز میکند، این بار روحی که به خانهای در توکیو منتسب است.
فیلم به صورت غیرخطی روایت شده، داستان شخصیتهای متعددی را دنبال میکند و به آرامی ریشههای این نفرین و اتفاقاتی را که برای کسانی که با آن تماس دارند، آشکار میکند. The Grudge مطمئناً یک فیلم ترسناک بی نقص نیست، اما نمیتوان منکر ترسناک بودن صحنههای بزرگ آن یا تأثیر بهترین وحشتهای آن شد. طراحی شخصیت یوکوی بدون آرواره به تنهایی کافی است تا این فیلم جایگاهی در بین خاطره انگیزترین و ترسناکترین فیلمهای ترسناک دهه ۲۰۰۰ داشته باشد. علاوه بر این، The Grudge یک موفقیت بزرگ تجاری نیز بود و با بودجه ۱۰ میلیون دلاری اش، بیش از ۱۸۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت.
به دوربین دست نزن! ما باید به همه بگوییم اینجا چه خبر است! اگر چه فعالیت ماوراء الطبیعه محبوبترین فیلم ترسناک زیرژانر ویدیو پیدا شده در دهه ۲۰۰۰ بود، بهتر از آن فیلم، این جواهر اسپانیایی درباره یک گزارشگر تلویزیونی (مانوئلا ولاسکو) و فیلمبردارش (پابلو روسو) بود که یک شیفت شب در یک ایستگاه آتشنشانی محلی را مستند میکردند.
چیزی که به عنوان یک تماس معمولی برای رفتن به یک ساختمان آپارتمانی شروع میشود، به سرعت به یک کابوس تبدیل میشود، وقتی تیم متوجه میشود که یک ویروس کشنده در بین ساکنان در حال شیوع است که آنها را به موجوداتی خشن و زامبی مانند تبدیل میکند.
فرمت روایت مستقیم و محیط محدود فیلم، تجربهای پرتنش و غرق کننده ایجاد میکند و بینندگان را در دل هرج و مرج داستان فرو میبرد. REC در زمان روایت محدود ۷۵ دقیقهای خود، با نرخ بالایی از سکانسهای ترسناک در هر دقیقه، کار فوق العادهای برای وحشت زده کردن مخاطب انحام میدهد. موفقیت این فیلم به سرعت منجر به یک بازسازی متوسط آمریکایی با عنوان قرنطینه شد، اما قدرت نسخه اورجینال همچنان پابرجاست. از آن زمان نشریاتی مانند Bloody Disgusting و Time Out آن را در زمره بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ قرار داده اند.
«آنها تمام گناهان زمین را به دوش میکشند». در انتهای طیف هنریتر این ژانر، این فیلم ترسناک جنجالی فرانسوی درباره لوسی (مایلین جامپانوی)، زن جوانی است که به دنبال انتقام از افرادی است که او را در کودکی ربوده و شکنجه کرده اند. لوسی با کمک دوستش آنا (مورجانا آلوا)، سازمانی شوم را کشف میکند که مردم را در جستجوی معنویت، متحمل درد غیرقابل تصوری میکند.
Martyrs یا شهدا یک فیلم هنری به شدت تکان دهنده و ترسناک است که مکرراً مرزهای وحشیگری روی صفحه نمایش را جابجا میکند. مقامات در فرانسه تلاش کردند تا با برچسب +۱۸ این فیلم را سرکوب کنند، رتبه بندی که در آن کشور نادر است. اما شهدا به خاطر ترکیب تعمق برانگیز بودن با خشونت تاثیرگذار است. این فقط صرفاً یک فیلم پورن شکنجهای نیست، بلکه یک فیلم بسیار خوب و خوش ساخت است. Martyrs عمیقاً تکان دهنده و ترسناک است، ایدههایی را که در اوایل دهه ۲۰۰۰ در ژانر ترسناک وجود داشتند گرفته و یکی از جسورانهترین و هنریترین فیلمهای ژانر وحشت را خلق میکند.
«اگر ببازی این اتفاقی است که رخ میدهد». وقتی صحبت از ترسناکترین فیلمهای دهه ۲۰۰۰ به میان میآید، به سختی میتوان فیلمی را پیدا کرد که بالاتر از اره قرار گیرد. این فیلم پیشگام و موفقیت بزرگ (که یک فرنچایز بسیار بزرگ را کلید زد) به عنوان نماد کل این دهه شناخته میشود.
فیلم داستان سادهای دارد: دو مرد، آدام (لی وانل) و دکتر لارنس گوردون (کری الوز)، با پاهای زنجیر شده در یک حمام خرابه از خواب بیدار میشوند و هیچ خاطرهای از نحوه انتقال به آنجا ندارند. آنها به سرعت متوجه میشوند که توسط یک قاتل سادیست به دام افتاده اند و مجبور به انجام یک بازی مرگبار میشوند که برای آزمایش اراده آنها برای زنده ماندن طراحی شده است.
Saw اصلاً بی عیب و نقص نیست، اما جسورانه و پرتنش است، با کارگردانی دارای اعتماد به نفس از جیمز وان در اولین فیلم بلندش. فضا و دکور ترسناک فیلم به سرعت نمادین شدند، اما ساختار روایت نیز به طرز شگفتانگیزی پیچیده و دقیق است، و کار دوربین خلاقانه و شیطانی است که بارها بیننده را گمراه میکند.
با وجود برخی نقاط ضعف، Saw به سرعت خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای ترسناک تاریخ سیمنا تثبیت کرد و دنبالهها و اسپین آفهای بسیاری را در پی داشت به طوری که ساختار ژانر وحشت در دهه ۲۰۰۰ را به شدت تحت تاثیر قرار داد.