جهان استاد عبدالله انوار شگفتانگیز بود. تسلط او بر دانش قدیم و علم نوین درهم آمیخته و از او شخصیتی خاص و منحصربهفرد ساخته بود. در چهاردهمین نشست مرکز تهران شناسی همشهری که به بزرگداشت او اختصاص یافته بود دوستان و همنشینانش او را فیلسوف زمانه خود نامیدند.
به گزارش همشهری آنلاین، جمشید کیانفر، نویسنده و پژوهشگر، استاد عبدالله انوار را مردی فراتر از زمان خود معرفی میکند و میگوید: «تبحر او در همه علوم توانمندی عجیبی به او داده بود. انوار را باید فیلسوف زمان خودش دانست. او لیسانس حقوق داشت و لیسانس ریاضی هم گرفته بود. او منطق ریاضی را با تکیه بر منطق و فلسفه خوب بیان میکرد. درعینحال که نسخهشناس متبحری بود، مصحح متون بسیار برجستهای نیز بود. به ظاهر مردی عبوس و اخمو بود، اما قلبی رئوف داشت. در ایام جنگ جزو معدود افرادی بود که دلواپس کتابخانه ملی و نسخههای خطی و چاپ سنگی آنجا بود.»
کیانفر ادامه میدهد: «در این میان او تهرانشناس بزرگی نیز بود. نقشه نجمالدوله را کنار تهران امروز گذاشته و تطبیق میداد. تمام کوچهپسکوچهها و بناها را میشناخت. یکی از مقالههای جالب او مربوط به ضلع جنوبی خیابان فردوسی به سمت غرب است. بانک مرکزی و بانک ملی را در نظر بگیرید تا به توپخانه برسید و بعد به خیابان قوامالسلطنه. این محدوده را از زمان قاجار تا امروز بررسی دقیق کرده بود.»
غلامرضا امیرخانی، استادیار کتابخانه ملی به اشراف استاد انوار به محلههای تهران اشاره میکند و میگوید: «اشراف استاد انوار به محلههای تهران و سیر تحول خیابانها و معابر مثالزدنی بود. ایشان بسیار حافظه قوی داشت. هر جا میرفتیم و با هر کس که صحبت میکردیم در خاطر ایشان میماند. با هماهنگی دوستانم در شهرداری خیابانی را در محله میرداماد به نام ایشان ثبت کردیم.
روزی همراه ایشان به سمت منزلشان حرکت میکردیم که از همان خیابان گذشتیم. تقاضا کردم پیاده شوند و عکسی بگیریم. ایشان با بیمیلی از ماشین پیاده شد و عکسی به یادگار کنار تابلو گرفت. جالب اینکه حتی سرش را بلند نکرد تابلو را ببیند. این چیزها اصلاً برایش مهم نبود. قبل از فوتش آخرین مکالمه تلفنیاش با من بود. استاد در آخرین صحبتهایشان با من در مورد فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی پرسید. سؤال کرد حال فهرستها خوب است؟ گفتم بله همکاران کماکان کار شما را ادامه میدهند.»