
تماشای سریال لاست با گذشت زمان افزایش یافته و تجربه هیجانانگیز مخاطبان از شش فصل این سریال را بازتعریف میکند که گاهی اوقات چندان نتیجه خوشایندی ندارد. اما از بسیاری از معماهایی که سریال در طول روایت خود مطرح کرد، به اکثر آنها پاسخ داده شده و پایان سریال به نوعی بیش از حد بحث برانگیز و منفور بود.
بحث در مورد اینکه آخرین عصر طلایی تلویزیون دقیقاً چه زمانی بوده است، و اینکه آیا هنوز ادامه دارد یا خیر، وجود دارد، اما اکثر طرفها موافق هستند که این دوره طلایی، چند سال از ربع قرن گذشته را شامل میشود. بدین ترتیب دوران بعد از سال ۲۰۰۰ و تمام سریالهایی که پس از آن ساخته شدهاند جزو عصر طلایی تلویزیون به شمار میآیند.
به گزارش روزیاتو، سریالهای زیر جزو بهترین سریالهای عصر طلایی تلویزیون هستند اما باید متذکر شویم که تنها سریالهای ساخته شده بعد از سال ۲۰۰۰ در این فهرست قرار گرفتهاند. از این رو تعجب نکنید که سریالهایی مانند سوپرانوز که در سال ۱۹۹۹ با اولین فصل خود همه را غافلگیر کرد، یا سریال بافی قاتل خون آشام که فصل اول آن در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، در این فهرست جای ندارند. این شما و این ۱۰ سریال برتر ۲۵ سال اخیر تلویزیون!
۱۰- Lost (۲۰۰۴-۲۰۱۰)
۹- Community (۲۰۰۹-۲۰۱۵)
۸- Game of Thrones (۲۰۱۱-۲۰۱۹)
۷- Nathan for You (۲۰۱۳-۲۰۱۷)
۶- Mad Men (۲۰۰۷-۲۰۱۵)
۵- Breaking Bad (۲۰۰۸-۲۰۱۳)
۴- Succession (۲۰۱۸-۲۰۲۳)
۳- Six Feet Under (۲۰۰۱-۲۰۰۵)
۲- Arrested Development (۲۰۰۳-۲۰۱۹)
۱- The Wire (۲۰۰۲-۲۰۰۸)
در مورد Lost هر چه میخواهید بگویید، اما یک چیز را نمیتوان انکار کرد: این یک سریال تلویزیونی با سطح خنده داری از جاه طلبی بود. آنچه که به عنوان داستانی درباره بازماندگان سقوط هواپیما در جزیرهای عجیب شروع شد، به تدریج با عناصر علمی تخیلی/فانتزی اش، عجیبتر و سنگینتر شد. زمان به روشهای عجیب و غریبی تغییر داده شد، تاریخ پیچیده جزیره آشکار فاش گردید و همه چیز به زودی به مرحلهای فراتر از «بقا» ی صرف رسید.
تماشای سریال لاست با گذشت زمان افزایش یافته و تجربه هیجانانگیز مخاطبان از شش فصل این سریال را بازتعریف میکند که گاهی اوقات چندان نتیجه خوشایندی ندارد. اما از بسیاری از معماهایی که سریال در طول روایت خود مطرح کرد، به اکثر آنها پاسخ داده شده و پایان سریال به نوعی بیش از حد بحث برانگیز و منفور بود. سریال لاست شبکههای تلویزیونی ماهوارهای را به سرحد محدودیتهایشان سوق داد و میتوان آن را به عنوان آخرین استقبال از این نوع برنامهها دانست. با توجه به اینکه دهه ۲۰۱۰ به طور فزایندهای تحت تسلط شبکههای پولی و سرویسهای استریمینگ قرار گرفت، به نظر نمیرسید هیچ یک از آنها علاقه خاصی به تولید سریالهایی داشته باشند که سالیانه دارای بیش از ۲۰ اپیزود و طول بیش از یک ساعت باشند (سریال لاست دارای ۶ فصل و ۱۲۱ اپیزود بود).
انجمن یک سریال کمدی خانوادگی کمنظیر و در هم و برهم بود، با دوران تولید خبرساز و خبرهایی از لغو قریب الوقوع و موقتیاش که به شکلی عجیب، متناسب با ماهیت شخصیتهای اصلیاش بود. آن شخصیتها یک گروه مطالعاتی را در یک کالج اجتماعی عجیب تشکیل داده و شاید به لطف تمام ابرطنزهایش، مبارزه آنها با زندگی در راستای تلاش نمایش برای به دست آوردن محبوبیتی بود که احتمالاً سزاوار آن بود.
خوشبختانه، با این حال، انجمن آنقدر خوب بود که برای ۶ فصل بتواند پایگاهی از طرفداران وفادار و مشتاق داشته باشد (البته هنوز منتظر نسخه سینمایی آن نیز هستیم). از میان آنها، فصل ۴ به شدت ضعیف بود و فصل ۶ با ترکیبی از انواع کیفیتها ساخته شده بود، اما فصلهای ۱ تا ۳ به طور ثابت برخی از خندهدارترین اپیزودهای تاریخ سریالهای کمدی موقعیت را ارائه میکنند، و فصل ۵ نیز بسیار قوی است (حتی با توجه به اینکه همه بازیگران اصلی سریال آن را ترک کرده یا شروع به ترک آن کرده بودند). انجمن سریال کوچکی بود که موفق بود، و حس طنز منحصربهفرد آن در سالهایی که از پخش فصل آخرش میگذرد، هنوز تکرار یا حتی نزدیک به آن نشده است.
اما، انجمن تنها سریال نمادین در ۲۵ سال گذشته نیست که سابقهای کمتر از بینقص داشته است. در همین ابتدا، باید اعتراف کرد که بازی تاج و تخت در دو فصل آخرش از نظر کیفی افت کرد، شاید بیشتر از همه، به این خاطر که کتابهای مارتین برای اقتباس کردن آنها تمام شده بود. همه چیز به نوعی به سمت پایانی زودهنگام و بیش از حد سریع برده شد، اگرچه بسیاری از چیزهایی که اتفاق افتاد میتوانستند با پایان مورد انتظار مطابقت داشته باشند، اگر این سرعت آنقدر سرسامآور نبود.
اما – و این اما در اینجا بسیار مهم است – بازی تاج و تخت، در اوج خود، واقعاً سریالی فوق العاده و بیبدیل بود. برخی از دلخراشترین، هیجان انگیزترین و به یاد ماندنیترین اپیزودهای تاریخ تلویزیون، شخصیتهای نمادین بیشماری که نمیتوان شمارش کرد، و حس عظمتی که هیچ چیز از تاثیرگذاری یا سینمایی بودن کم نداشت (حتی فصلهای ضعیف تر، در بیشتر قسمتها، بسیار خوش ساخت بودند)، همه از نقاط قوت این سریال بودند. برای مدتی، Game of Thrones تقریباً به همان خوبی بود که یک سریال پرهزینه تلویزیونی میتوانست داشته باشد، و هنوز هم باید به خاطر کارهایی که به درستی انجام داد، مورد تجلیل قرار گیرد، در حالی که علیرغم این نقاط قوت بزرگ، خطاهای دیگر و مسیرهای اشتباهی که در پیش گرفت را نیز باید تصدیق کرد.
ناتان برای تو در مورد چیست؟ شما میتوانید تمام ۳۲ قسمت (که بیشتر آنها فوق العاده هستند) را تماشا کنید و هنوز مطمئن نیستید که پاسخ این سوال را بدهید، عمدتاً از این منظر که کدام بخش مستند است و کدام بخش ساختگی. کل سریال روی خطی بین کمدی مضحک و پوچ گرایی واقع گرایانه راه میرود، با محوریت ناتان (نام خانوادگی فیلدر) که نقشهها و طرحهای عجیب برای کمک به کسب و کارهای دچار مشکل میریزد.
اگر همه چیز به شکلی طراحی شده باشد که واقعی به نظر برسد، بسیار هوشمندانه است، و اگر همه چیز واقعی باشد، باز هم به همان اندازه خندهدار (و همچنین هوشمندانه) است. تماشای اینکه فیلدر چگونه چنین ایدههایی را پیاده میکند، و روشی که تنش را افزایش میدهد تا مسخرگی آغاز شده و به دیوانگی برسد… بسیار خوشایند و بامزه است. فیلدر همچنین کار بر روی سریالهای تلویزیونی تحسین شده (و عجیب) مانند The Rehearsal و The Curse را نیز در کارنامه خود دارد، اما Nathan for You، تا الان، شاهکار او باقی مانده است.
Mad Men یک سریال درام آرام سوز است، اما به دلیل اینکه چقدر بالغ، پیچیده و در نهایت جذاب میشود ارزش آن را دارد که به تماشایش ادامه دهید. چیزهای خاصی در حوالی پایان فصل اول فاش میشود که باعث میگردددان دریپر، قهرمان سریال، شخصیتی بسیار جالبتر شود، و شخصیتهای فرعی مختلف داستان نیز با ادامه سریال، به همان اندازه پرجزییات تر، دوست داشتنیتر و مشکل دارتر میشوند.
همچنین، مد من ممکن است روی کاغذ هیجانانگیز به نظر نرسد، زیرا بیشتر حول محور افرادی است که در یک آژانس تبلیغاتی در دهه ۱۹۶۰ کار میکنند، اما نحوه پیشرفت داستان و توسعه شخصیتهای سریال است که آن را به اثری دیدنی و ضروری برای تماشا تبدیل میکند. این سریال یک دوره جذاب در تاریخ آمریکا را پوشش میدهد، در حالی که همزمان شخصیتهایی ساختگی را در آن دوره دراماتیک دنبال میکند، و با در نظر گرفتن تقریباً ۱۰۰ قسمت در هفت فصل، مد من به یک سریال با محبوبیت و کیفیت ثابت تبدیل شد.
صرف اینکه سریال Breaking Bad را یک سریال درام بنامیم و آن را با همین نام کنار بگذاریم به نوعی کم فروشی این سریال است، مخصوصاً با توجه به اینکه تا چه اندازه میتواند پرتنش باشد. بریکینگ بد دراماتیک بود، مطمئناً، اما همزمان سریالی هیجانانگیز و با محوریت جنایت، زیرا قهرمان داستان/آنتاگونیست نهایی، والتر وایت، پس از ابتلا به سرطان، در همان ابتدای سریال شروع به تولید متامفتامین میکند، زیرا احساس میکند که چیزی برای از دست دادن ندارد، در حالی که میخواهد وقتی درگذشت، مقداری پول برای خانوادهاش باقی گذاشته باشد.
اما اوضاع بهطور پیوسته پرتنشتر میشود، تقریباً در هر قسمت از بریکینگ بد، روایت کلی کمی به جلو پیش میرود، و در نهایت همه چیز در فصل آخر سریال به شکلی تماشایی – و اجتنابناپذیر – منفجر میشود. ممکن است به اندازه برخی دیگر از سریالهای ذکر شده در لیست، در هنگام تماشای مجدد، چیز زیادی برای ارائه نداشته باشد، اما به دلیل هیجانانگیز بودن، سرعت روایت خوب و بازیهای درخشان، Breaking Bad بهعنوان یکی از ضروریترین سریالهای تلویزیونی قرن بیست و یکم تاکنون ارزش تماشا دارد.
در چهار فصل نفسگیر، جانشینی یا وراثت توانست کمدی و تراژدی عمیق را در یک درگیری خانوادگی عظیم بیابد که در آن همه، بدون توجه به نتیجه درگیری ها، همچنان در پایان روز ثروتمندتر از قبل خواهند بود. همه چیز زمانی شروع میشود که پدرسالار خانواده – و صاحب یک امپراتوری رسانهای بزرگ- به دلیل کهولت سن دچار مشکل جسمانی میشود، مشکلاتی که نشان میدهد ممکن است زمان آن رسیده باشد که جانشین خود را تعیین کند و یک سری افراد نیز هستند که میخواهند آن جانشین باشند.
در واقع، این یک معجزه است که داستان Succession تا به این اندازه قوی و جذاب است، با توجه به اینکه تماشای کاراکترهایی که برای جانشین شدن دست به هر کاری میزنند و گاهی برایشان احساس تاسف میکنیم، تا به این اندازه خوشایند است. همچنین، وراثت نسبت به آنچه در مورد ثروت، رسانه و سیاست در این مرحله از تاریخ میگوید، هوشیارانه و واقع گرا عمل میکند. اگر میخواهید یک سریال جدید را بهعنوان یک کپسول زمانی کامل از اواخر دهه ۲۰۱۰ تا اوایل دهه ۲۰۲۰ تماشا کنید (منهای ماجراهای مربوط به کووید-۱۹)، شاید وراثت همان سریال باشد.
Six Feet Under در پنج فصل خود فاقد کمدی تاریک نبود، اما به طور کلی سریالی از نظر احساسی ویرانگر بود. و با توجه به اینکه موضوع مرگ در سرتاسر سریال حضوری ثابت داشت، باید تا حدودی دلخراش میبود. این سریال داستان خانوادهای را دنبال میکند که یک مرده شورخانه را اداره میکنند و مشکلات این خانواده را به تصویر میکشد، وقتی در همان اپیزود ابتدایی، پدر خانواده مرده و بقیه باید با این موضوع کنار بیایند.
شش فوت زیر زمین سریالی است که چیزهای زیادی برای گفتن در مورد روابط، آشفتگی عاطفی، مرگ و میر، بامعنا/بی معنی بودن زندگی و خانواده دارد. و اشتباه نکنید، برای اکثر فصول و اپیزودهایش سریالی بسیار دیدنی و جذاب است، اما این آخرین فصل سریال بود که از لحاظ کیفیت، Six Feet Under را به سمت استراتوسفر سوق داد. ممکن است شبیه گزافه گویی به نظر برسد، اما اپیزود پایانی این سریال تقریباً به همان خوبی است که پایان هر سریالی میتواند باشد (خب، رقابت بر سر بهترین پایان برای سریال بین شش فوت زیر زمین و M*A*S*H خواهد بود).
در مورد Arrested Development باید اعتراف کرد بهترین سالهای آن بدون شک بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ بود، یعنی زمانی که سه فصل اول (و بخش عمدهای از قسمتهای آن) پخش شد. در سال ۲۰۱۳ برای یک فصل چهارم جالب و آزمایشی احیا شد که قطعاً لحظات جذاب خود را داشت، اگرچه هرچه کمتر در مورد آخرین فصل سریال (که در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ پخش شد) گفته شود، بهتر است.
از این نظر، سریال پرورش شکست خورده کمی شبیه بازی تاج و تخت است، اگرچه در اینجا، اکثر اپیزودها به طور قطع نه تنها فوق العاده هستند، بلکه به همان اندازه پر از شوخیهای خنده داری هستند که یک کمدی موقعیت میتواند سودایش را داشته باشد. دیدن مجدد سریال مانند پرورش شکست خورده و یافتن جوکهای جدیدی که اولین بار به طور کامل نفهمیده یا کلاً ندیده بودید، قابل درک است، موضوعی که آن را به یکی از تماشاییترین سریالهایی تبدیل میکند که تاکنون ساخته شده است. همچنین، تا آنجایی که پای سریالهای با دیالوگهای ماندگار در میان باشد، پرورش شکست خورده رقیبان زیادی ندارد، زیرا یکی از سریالهای کمدی است که دارای بهترین نویسندگی بود.
میتوان The Wire را بهعنوان یک سریال آرام سوز به همان سبک Mad Men توصیف کرد، زیرا همه چیز در اواخر فصل اول شروع به شکلگیری میکند. اتفاقات و شخصیتهای متعددی در اوایل سریال وجود دارد، و شنود به نحوی شما را به عنوان یک بیننده به چالهای عمیق و بیانتها میاندازد. اما شما خودتان را با این شرایط وفق میدهید، یاد میگیرید و به تدریج در سریالی چنین عمیق غرق میشوید، و در نهایت، به گونهای متفاوت که تنها سریالهای اندکی موفق به انجام آن شده اند، با داستانی به شدت جذاب و اعتیادآور روبرو خواهید شد.
در عین حال، The Wire گاهی اوقات شبیه داستان نیست، زیرا طیف کاملی از معضلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در طول پنج فصل وسیع خود پوشش میدهد و هر فصل منطقه و حوزه جدیدی را برای بررسی اضافه میکند. به نوعی، همه چیز در پایان به هم مرتبط میشود، بدون هیچ سوال بیپاسخی و حسی غیرقابل انکار از تماشای داستانی کاملاً اقناع کننده، درخشان و خیرهکننده. شنود سریالی است که در ۱۷ سالی که از پخش قسمت آخرش میگذرد، بسیار مورد تحسین قرار گرفته و تماشای آن به دیگران توصیه شده است، و البته در حد این همه تمجید نیز است. شنود واقعاً سریال بینظیر و هیجانانگیزی است.