یکشنبه ۳۰ مهرماه امسال، زن میانسالی به کلانتری ۱۲۹ جامی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: برای شرکت در یک مهمانی از خانه بیرون رفتم، اما هنگامیکه به خانه بازگشتم متوجه شدم همسر ۷۸سالهام ناپدید شده است.
به گزارش هفت صبح، پس از اظهارات زن میانسال در کلانتری ۱۲۹ جامی، پروندهای تشکیل و با دستور بازپرس دادسرای امور جنایی رسیدگی به این موضوع در دستور کار تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ (ویژه فقدان) قرار گرفت.
کارآگاهان در نخستین گام راهی خانه مرد سالخورده شدند و با تحقیقات میدانی پی بردند، همسایهها آخرینبار پیرمرد گمشده را هنگامی که وارد خانهاش شده، مشاهده کردند. همچنین در استعلامهای اولیه تیم جنایی از بیمارستانها و کلانتریها اطلاعاتی از این مرد بهدست نیامد.
بررسیهای تخصصی کارآگاهان نیز مشخص کرد، پسر و عروس مرد گمشده که یک ماه برای مسافرت به شهرهای شمالی کشور رفتهاند در طبقه بالای خانه مرد گمشده زندگی میکنند و با فرد فقدانی اختلافات عمیقی دارند.
تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در خانه مرد گمشده چند لکه خون کشف کردند که همین موضوع فرضیه وقوع جنایت را برای کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی روشن کرد. بدینترتیب تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی برای بررسی صحنه جرم پای در خانه مورد گذاشتند و با بازبینی دوربینهای مداربسته خیابانهای اطراف متوجه شدند، پسر مرد گمشده که در مسافرت بوده با ماشین خود بهصورت پنهانی وارد خانهاش شده است!
همین کافی بود تا کارآگاهان با اقدامات فنی و مخابراتی مخفیگاه مرد جوان و همسرش را در یکی از شهرهای شمالی کشور پیدا کنند و در گام بعدی موفق به دستگیری پسر مرد گمشده شوند.
متهم پس از انتقال به اداره آگاهی تهران در بازجوییهای ابتدایی منکر جرم خود بود، اما پس از مشاهده فیلم دوربینهای مداربسته مبنی بر تردد مخفیانه او در خانه پدرش، به قتل اعتراف کرد و گفت: با پدرم بهخاطر ارث و میراث (یک خانه دوطبقه و یک باب مغازه در بازار تهران) اختلاف داشتیم و به همین خاطر نقشه کشیدیم تا او را به قتل برسانم.
مرد جوان ادامه داد: پس از طراحی نقشه، برای اینکه تیم جنایی را گمراه کنم با همسرم به بابل مسافرت کردیم، اما در آنجا تنها به تهران بازگشتم و بلافاصله به خانه پدرم رفتم و با او در آشپزخانه درگیر شدم که در جریان این نزاع او را با ضربه چاقو به قتل رساندم. متهم پرونده گفت: پس از اینکه پدرم را به قتل رساندم جسد را در نایلون قرار دادم و او را به بیابانهای اطراف ورامین بردم و دفن کردم!
او همچنین از علت اختلافش با پدرش گفت: وقتی مادرم فوت شد دچار افسردگی شدید شدم و حال خوبی نداشتم تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم که پدرم قصد ازدواج مجدد دارد. من به شدت مخالفت کردم، چون دلم نمیخواست زن دیگری جای مادرم را بگیرد، اما پدرم اهمیتی به مخالفت من نداد و زنی را به عقد خودش درآورد.
نامادریام اگرچه زن خوبی بود و همیشه به من و همسرم احترام میگذاشت، اما چون جای مادرم را در خانه گرفته بود نمیتوانستم تحمل کنم. از همان روزی که پدرم ازدواج کرد آتش کینه در دل من روشن شد و مدام بر سر مسائل مختلف از مالی گرفته تا خانوادگی با او درگیری داشتم. با وجود اینکه پدرم یکی از مغازههایش را برای کاسبی به من داده بود، اما بهخاطر ازدواجش ناراحت بودم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم انتقام بگیرم.
پس از اعتراف صریح متهم به قتل پدرش، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی (مبارزه با قتل)، متخصصان پزشکی قانونی، کارشناسان تیم تشخیص هویت و کارآگاهان اداره چهارم به همراه متهم با دستور بازپرس جنایی راهی بیابانهای اطراف ورامین شدند و جسد را کشف کردند.
با دستور بازپرس جنایی، جسد مقتول برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم برای روشن شدن ابعاد پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. از سوی دیگر همسر متهم اصلی نیز بازداشت شد، اما در تحقیقات خودش را بیگناه دانست.
او گفت: شوهرم دروغ میگوید که من با او همدست و شاهد قتل بودهام. من نقشی در جنایت نداشتم و از سرنوشت پدرشوهرم بیاطلاع بودم. زوج جوان با قرار قانونی بازداشت شدهاند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.