بسیاری از نقاشیهای معروف تاریخ ماجرای خلق جالبی دارند و نکات و رازهایی را در خود پنهان کرده اند که معمولاً جز عدهی اندکی مثل تاریخدانها یا کارشناسان هنری، باقی مردم از آنها بی خبرند.
به گزارش روزیاتو، در ادامه ۱۰ حقیقت خواندنی درباره نقاشیهای معروف تاریخ را مرور می کنیم:
این نقاشی در قرن هفدهم میلادی ترسیم شد و اسامی مختلفی از جمله «پرتره در لباس قدیمی» داشت. از عنوانی که امروزه این تابلو را با آن میشناسیم اولین بار مدتی نه چندان دور استفاده شد.
برخی محققان هنوز مطمئن نیستند گوشوارهی دختر درون نقاشی واقعاً مروارید باشد. یکی از احتمالات مطرح شده این است که گوشواره از جنس فلز باشد. به علاوه، آنها حتی از گوشواره بودن آن هم مطمئن نیستند، چون قلاب آن دیده نمیشود. اما این همهی ماجرا نیست. در سال ۲۰۱۸، پژوهش جدیدی نشان داد پس زمینهی این نقاشی از ابتدا سیاه رنگ نبوده. یوهانس ورمیر این دختر را در مقابل یک پردهی سبز ترسیم کرده بود.
نقاشی به ظاهر روستایی گرنت وود اثری معمولی به نظر میرسد تا اینکه در آن دقیقتر شویم. گل سینهی زن تصویری از پرسفونه را بر روی خود دارد، ملکهی جهان زیرین و همسر خدای مردگان، هادس، در اسطورههای یونانی. پرسفونه به دست هادس ربوده شد. شاید به همین خاطر باشد که مرد درون نقاشی با یک چنگک شبیه به آنچه هادس همیشه با آن در آثار کلاسیک ترسیم شده، به تصویر کشیده شده است.
ونسان ونگوگ از آسمان شب در نقاشیهای خود به وفور استفاده میکرد، اما این یکی خاصتر است. او گرچه نقاشی خود را امضا نکرده، اما بدون شک کار او است چرا که در نامه هایش به خواهر خود مفصل از آن صحبت کرده بود.
این نخستین نقاشی است که ون گوگ برای آن از پس زمینهای ستارهای استفاده کرد. اما بعد از آن نیز چند اثر دیگر با آسمان پرستاره ترسیم کرد. در نقاسی «تراس کافه در شب» صور فلکی با چنان دقتی ترسیم شده اند که دانشمندان توانستند متوجه شوند تاریخ دقیق خلق این تابلو ۱۶ تا ۱۷ سپتامبر سال ۱۸۸۸ بوده.
«بوسه» را میتوان آخرین فرصت گوستاو کلیمت برای حفظ اعتبار خود دانست. پیش از آن کلیمت یک مجموعه نقاشی به نام «نقاشیهای سقفی وین» در سالن بزرگ دانشگاه وین ترسیم کرده بود. اما به نظر مردم آن نقاشیها شرم آور بودند.
کلیمت حتی مجبور شد پول قرض کند تا پولی که بابت حق العمل خود گرفته بود را به وزارت آموزش وین بازگرداند. به همین دلیل وقتی اثر جدید خود را شروع کرد، دست به ریسک بزرگی زد. با این حال، موزهی وین به قدری نقاشی کلیمت را پسندید که آن را پیش از اتمامش خریداری کرد. در آن زمان آن بالاترین مبلغ پرداخت شده برای یک نقاشی بود.
«شب زنده داران» یکی از شناخته شدهترین نقاشیها در هنر آمریکا است. اما نکته اینجا است که نام آن در ابتدا چیز دیگری بود. همسر نقاش خاطرات آثار هنری او را ثبت میکرد و در یکی از یادداشتهای خود گفته بود نام اصلی این نقاشی «شاهین شب» بود. این اسم شاید اشارهای به شکل منقار مانند بینی مرد پشت بار باشد.
این نقاشی احتمالاً یک تاجر ایتالیایی به نام جیووانی دی نیکولا آرنولفینی و همسرش را به تصویر کشیده است.
یان وان آیک تصویری با جزئیات از ثروتمندان آن زمان ترسیم کرده است: لباسهایی آراسته به خز و با پارچههایی به رنگ آبی و رختخوابی با پارچهی قرمز رنگ. آن زمان رنگ کردن پارچه با چنین رنگهایی هزینهی زیادی داشت. پرتقالهایی که در سمت چپ مرد ترسیم شده اند هم صادراتی و بسیار گران قیمت بودند.
برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، زن درون نقاشی به احتمال زیاد باردار نیست. بلکه صرفاً دنباله روی مد آن زمان بوده است. چرا که هر چه پارچهی لباس بیشتر بود آن را به معنای بالاتر بودن موقعیت اجتماعی فرد میدانستند.
میکل آنز نه تنها هنرمندی توانمند بود، بلکه دانش زیادی دربارهی آناتومی بدن انسان داشت. گمانه زنیهای زیادی دربارهی اثر معروف او «آفرینش آدم» صورت گرفته است. برخی معتقدند شنل خداوند در این نقاشی شبیه به مغز انسان است. گفته میشود میکل آنژ دل خوشی از کلیسا نداشت و ممکن است برای انتقام گیری از کلیسا به عمد چنین جزئیاتی به اثر خود افزوده باشد.
میل عجیب موندریان به حذف تمامی جزئیات اضافه از نقاشی هایش او را به آنجا رساند که تنها ۳ رنگ و چند خط در نقاشی هایش باقی ماند. اما چرا این رنگ ها؟ آنها رنگهای اصلی پالت هستند و وقتی در نسبتهای مختلف با یکدیگر ترکیب میشوند، بی نهایت رنگ از آنها به دست میآید. این نقاشی در سال ۱۹۶۵ محبوبیت شدیدی یافت، به این دلیل که ایو سن لورن، طراح لباس مشهور فرانسوی با الهام از این نقاشی چند لباس طراحی کرد.
کارشناسان هنری در ابتدا شک داشتند که صاحب این اثر لئوناردو داوینچی باشد، چون امضای او بسیار بعدتر به نقاشی اضافه شده بود.
آنها به تازگی این نقاشی را با یک دوربین چند طیفی اسکن کردند تا ببینند در ابتدا چگونه بوده است. آنها متوجه شدند این نقاشی بر اثر یک مرمت نامناسب دستخوش تغییرات قابل توجهی شده بود. برای مثال، پس زمینهی آن در ابتدا نه سیاه، بلکه آبی تیره بود. اما اسکن نقاشی تأیید کرد که صاحب آن همان لئوناردو داوینچی بوده چرا که اثر انگشتانش روی نقاشی پیدا شد.
جوزپه آرچیمبولدو چند پرتره با کنار هم قرار دادن اجسام یا خوراکیهای مختلف خلق کرد. آثار او را پیروزی هنر انتزاعی در قرن شانزدهم میلادی میدانند. برخی معتقدند این نقاشی او تمسخر هجو آمیز کسانی است که کتاب جمع میکنند و بیشتر کتاب داشتن را دوست دارند تا خواندن آن را.
نام اصلی نقاشی معلوم نیست و عنوان فعلی آن در فهرستی متعلق به اوایل قرن بیستم آمده بود.